شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۰۷:۵۷
کد مطلب : 87762

کمي توجه بيشتر به تحولات منطقه

کمي توجه بيشتر به تحولات منطقه

مذاکرات هسته‌اي ايران و کشورهاي ۱+۵ باز هم به دور بعد کشيد تا ۱۱ تيرماه شهر وين در اتريش ميزبان ۶ کشور و جمهوري اسلامي ايران باشد.
مذاکره و گفت‌وگو با ۶ کشور که هر کدام ديدگاه‌ها، مخالفت‌ها، کارشکني‌ها و نظرات خاص خود را دارند، مشکل است. شايد بتوان روسيه و چين را در کنار ۴ کشور غربي که عضو گروه ۱+۵ هستند، قرار نداد، اما همان ۴ کشور همواره سعي کرده‌اند براساس وظيفه‌اي که برعهده گرفته‌اند، ساز مخالف را سر دهند.
مسئولين کشورمان به ويژه اعضاي تيم مذاکره‌کننده هسته‌اي همواره بر اين موضوع تاکيد داشته‌اند که بايد طرف مقابل واقع‌بين باشد. ظريف وزير خارجه کشورمان اين جمله را بارها گفته است که؛ «در صورت وجود واقع‌بيني در طرف مقابل کار به پيش خواهد رفت.» اما ديده شده است که اين واقع‌بيني هنوز از طرف مقابل به وجود نيامده است. دليل آن هم اين است که واقع‌بيني براي آنها تنها خواسته‌‌هاي رژيمي است که خود ده‌ها کلاهک هسته‌اي دارد، عضو آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نيست، سرزمين مردم فلسطين را اشغال کرده و جنايات زيادي را هم مرتکب مي‌شود.
واقع‌بيني کشورهاي غربي عضو ۱+۵ به ويژه آمريکا تنها رژيم صهيونيستي است. اين رژيم در قلب سرزمين‌هاي اسلامي مستقر شده و آمريکا هم براي ماندگاري او دست به هر کاري مي‌زند.
براي آمريکا هيچ مهم نيست که رژيم اسرائيل چه هزينه‌هايي را براي او و دنيا به بار مي‌آورد. تنها اهداف، سياست‌ها و برنامه‌هاي آمريکا براي سرپا ماندن رژيمي است که سرمنشاء بسياري از مشکلات، درگيري‌ها و جنگ‌هايي است که اکنون در منطقه به وجود آمده است.
موضوع هسته‌اي جمهوري اسلامي ايران هم از همان جنس است. بهانه‌اي است براي آن که ايران به هر شکلي مهار شود و نتواند به آن چه که در قوانين بين‌المللي براي دستيابي به فناوري صلح‌آميز هسته‌اي تصريح شده، دست يابد.
به همين خاطر علاوه بر هر آنچه که عليه ايران به کار رفته ، پس از بيداري اسلامي است که، بسياري در داخل آن را بهار عربي مي‌پنداشتند و سعي مي‌کردند آن را بي‌تأثير از انقلاب اسلامي ايران معرفي کنند، تلاش‌هايي براي مقابله با بيداري‌هاي کشورهاي اسلامي- عربي از سوي آمريکا، غرب و رژيم صهيونيستي آغاز شد. مهمترين مرحله مقابله با بيداري اسلامي، که از سوي آمريکا و کشورهاي اروپايي پي‌گيري شد، سرنگوني دولت قانوني سوريه بود. گسيل بسياري از تروريست‌هايي که از سوي آمريکا و کشورهاي عربي و غيرعربي منطقه حمايت مالي و پشتيباني‌هاي جنگ‌افزاري و آموزشي مي‌شدند، نخستين گام از توطئه عليه کشوري بود که در خط مقدم مقاومت قرار داشت. آنها با آگاهي کامل از اين که جمهوري اسلامي ايران و سوريه به خاطر اشتراکات نزديک سياسي و عقيدتي از روابط استراتژيک برخوردارند، همه توان خود را به کار بردند تا دولت بشار اسد سرنگون شود. اما پس از گذشت ۳ سال از جنگ و خونريزي و جنايت چنين نشد. هر چند از سوريه اکنون ويرانه‌اي باقي نمانده است، اما ماهيت سوريه با مردم وفادار آن باقي است و ديري نخواهد پاييد که سوريه باز هم ساخته خواهد شد.
پس از شکست‌هايي که آمريکا و رژيم غاصب اسرائيل و ديگر هم‌پيمانان آنها در تحولات سوريه به خاطر مقاومت مردمي، حمايت‌هاي ايران و حزب‌الله لبنان متحمل شدند، گسترش گروه‌هاي تروريست سلفي و تکفيري افزايش يافت و به عراق کشيده شد.
اين اتفاقات همواره و هميشه بيشتر دربازه زماني‌اي رخ داده است که گفت‌وگوهاي هسته‌اي ايران و ۱+۵ در جريان بوده و به نتايجي هم دست يافته است.
مقابله با بيداري اسلامي و جلوگيري از نفوذ و تأثير ايران بر مردم منطقه اکنون از راه فشار بر کشورهايي انجام مي‌شود که مناسبات استراتژيک، اشتراکات و همفکري آنها با ايران، غرب را آزار مي‌دهد.
شکست توطئه‌هاي آمريکا در سوريه، اکنون به عراق کشيده شده است. آمريکا که براي عراق هزينه‌هاي بسياري را صرف کرد و برنامه‌هاي ويژه‌اي براي آن داشت، آن را از دست رفته مي‌داند، اکنون کناره‌گيري نوري مالکي به عنوان اصلي‌ترين خواسته آمريکا مطرح است. کشاندن پاي تروريست‌هاي تکفيري به خاک عراق از يک سو فشار به دولت قانوني اين کشور براي جدايي از ايران است، از سوي ديگر فشار به ايران براي موضوع هسته‌اي است که در چارچوب گفت‌وگوهاي ايران و ۱+۵ در حال انجام است.
آمريکا در پي ابزاري تازه است تا بتواند فشارهاي خود را بر ايران افزايش دهد. تحريم‌ها و تهديدات واشنگتن بر تهران نتوانست مقامات کاخ سفيد را به خواسته‌هايشان برساند. پروژه تحريم و تهديد با شکست روبرو شده است و اکنون ابزارهاي نو براي ادامه اهداف خود نياز است.
عراق با مرز هاي طولاني که با جمهوري اسلامي ايران دارد، همواره مورد توجه کشورهاي فرامنطقه‌اي قرار داشته است. وضعيت اقليمي و قوميتي منطقه نيز از سوي آمريکا به عنوان يک ظرفيت شناخته شده است.
تأکيد تحليل‌گران آمريکايي و غربي بر تجزيه کشورهاي منطقه به ويژه کشورهاي مخالف که در محور مقاومت قرار دارند، مهمترين بخشي است که آمريکا آن را دنبال مي‌کند. هر چند هميشه از زبان مقامات آمريکايي و غربي شنيده شده است که بر حفظ وحدت عراق تاکيد داريم اما اين سخن دروغ بزرگي است.
ريچار هاوس رئيس شوراي روابط خارجي آمريکا از طرفداران طرح (سايکس پيکوي جديد) طرحي که سال‌ها پيش نقشه جديدي از کشورهاي خاورميانه را ترسيم کرده است و اکنون با نماي تازه‌اي به مرحله اجرا گذاشته شده است مي‌گويد، «سايکس بيکوي جديد» در صورتي که اجرا شود آمريکا را از باتلاقي که در عراق گرفتار شده و تا سوريه امتداد يافته است نجات مي‌دهد. اين اقدامات مي‌تواند به غير از کشورهايي همچون عراق و سوريه در ديگر کشورهاي منطقه پياده شود. در واقع هدف اصلي از اين تجزيه‌هايي که در منطقه دنبال مي‌شود، از يک سو ترکيه و از سوي ديگر ايران است. هر چند زمينه چنين فرايندي در کشورمان به هيچ عنوان وجود ندارد و آن هم به خاطر اقتدار نظام اسلامي با همراهي مردم است. اما اين خطر براي ديگر کشورهاي منطقه همواره وجود خواهد داشت.
رئيس‌جمهور در نشست خبري که چندي پيش برگزار کرد به اين نکته پرداخت كه«همه روابط خارجي ما تنها موضوع هسته‌اي نيست.
اگر از اين منظر به موضوع نگاه کنيم، اکنون شرايط منطقه‌اي از حساسيت ويژه‌اي برخوردار گشته و نيازمند تحرکات ديپلماتيک خاص و تاثيرگذار است تا در کنار اقدامات ديگر، توطئه‌هاي پرورش يافته آمريکا در منطقه خنثي شود. اگر تحولات منطقه‌اي اهميتش از گفت‌وگوهاي هسته‌اي بيشتر نباشد، کمتر نيست. 

سياوش کاوياني

https://siasatrooz.ir/vdcj8aeo.uqeamzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی