«نوار اظهاراتم در این خصوص وجود دارد لذا درخواست میشود افرادی که نسبت به اظهارات بنده اعلام نظر کردند در مورد محتوا صحبت کنند نه محتوایی که خودشان ساختهاند؛ در واقع گاهی افراد ببر کاغذی میسازند و آن را به خوبی شکار کنند.»
این آخرین اظهارات جناب وزیر امور خارجه (ایران) درخصوص مصاحبه حاشیهسازی چند روز پیش خود با یکی از سایتهای وابسته به دولت است.
ظاهرا جناب آقای وزیر، یا سخنان قبلی خود را فراموش کردهاند! یا همکاران دفترشان فیلم تقطیع شده مصاحبه ایشان را نشانشان دادهاند که بعد از یک هفته فکر کردهاند برخیها از روی «هوا» حرف زدهاند و خواستند به خاطر انتقام از شاهکار برجام که زندگی مردم را گل و بلبل کرد، ایشان را هدف قرار دهند و به قول معروف حالشان را بگیرند.
نه عزیز جان!
ما پشت دستمان را داغ کردهایم که از برخی مسئولان هیچچیزی نسازیم. «ببر» کاغذی که جای خود دارد.
ما به دنبال هیچکس و هیچ چیزی هم نیستیم. آنچه شکار شد، ذهن و امید و آینده مردم بود که با «تدبیر» ناراستی و وعدههای سرخرمن، اردیبهشت پارسال شکار شد. «ببر کاغذی» برگ رایهای مردم بود که از سر سادهدلی باور کردند در دوره بعد علاوه بر تحریمهای هستهای مابقی تحریمها هم برداشته میشود. نمیدانستند که مسئولان باتجربه و دیپلماتهای یقه بسته، آنقدر شاهکار کردهاند که بعد از چند سال «همهی تحریمهای ظالمانه» برمیگردد و همه عایدی ما از برجام میشود اینکه به همه (البته بیشتر به مسئولان دولتی) اثبات کنیم که آمریکا قابل اعتماد نیست!
ما با دسته گلی که برجام به سر زندگی مردم زد، با وعدههای کاغذی که مسئولان دادند، فعلا نان کاغذی، آب کاغذی، محیط زیست کاغذی، پول کاغذی، معیشت کاغذی و... ساختهایم تا زنده بمانیم.
ما خوب میدانیم که اغلب حرفهای شما را باید در حد «حرف کاغذی» دید. حرفهایی که یا سوژه رسانههای خارجی، مسئولان خارجی و توپخانههای خارجی برای فشار بیشتر به ما میشود یا یک عده به اصطلاح داخلی از تنور آن نانی برای خود دربیاورند.
شما هم بهتر است از بچههای «خبرآنلاین» بخواهید فیلم مصاحبهتان را بدون واسطهی بچههای دفتر به دستتان برسانند تا با دیدن آن متوجه شوید چه گفتهاید. آنوقت میشود در مورد محتوای آن با شما سخن گفت.
آنوقت متوجه میشوید برای «تَکرار» بلایی که با برجام بر سر مردم آوردید، با به اصطلاح کلیگوییهایتان گلبه خودیهایی زدید که «ایشی زاکی» نمیزد.
شما که در اظهار نظرهای عجیب و غریب استاد هستید و خوب بلدید جوری بچرخید که آب از آب تکان نخورد. درست مثل چرخ سانتریفیوژها. مثل چرخ زندگی مردم!
نویسنده: مهدی رجبی