?>?> جنگ همه‌جانبه غرب براي نابودي جهان اسلام | سیاست روز
جمعه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۱۸:۴۸
کد مطلب : 73497
ابعاد جديد از اسلام‌ستيزي در صحنه بين‌الملل

جنگ همه‌جانبه غرب براي نابودي جهان اسلام

جنگ همه‌جانبه غرب براي نابودي جهان اسلام

در دهه ۹۰ و پس از تجزيه يوگسلاوي، جنگ هاي داخلي در بوسني و هرزگوين كه با جاه طلبي هاي صرب ها انجام شد، فاجعه بزرگ انساني را رقم زد. نمود عيني اين جنايت بزرگ را در نسل كشي هشت هزار مسلمان در سربرنيتسا مي توان مشاهده كرد. هر چند كه اين جنايات ضدبشري به نام افرادي مانند «ميلوسوويچ» و «كارادزيچ» از سران صرب ها نوشته شد، اما در نهايت اسناد افشا شده و نيز اظهارات شاهدات عيني پرده از حقيقتي ديگر برداشت و آن نقش كشورهاي غربي در قالب ناتو در اين فاجعه انساني بود. كشورهاي غربي تحت نام نيروهاي سازمان ملل در حالي با ادعاي حمايت از مردم وارد منطقه شدند كه نه تنها اقدامي در اين زمينه صورت ندادند، بلكه خود به عامل كشتار هزاران انسان بي گناه مبدل شدند.
در كنار سلطه نظامي بر منطقه، اموري چون تجزيه كشورهاي منطقه و نيز تبديل آن به الگويي براي ساير كشورهاي مورد نظر غرب در جهان و در نهايت نسل كشي مسلمانان هدف اصلي غرب از ايجاد بحران در مناطق جدا شده از يوگسلاوي و حضور نظامي در اين كشورها بوده است.
اكنون در سال ۲۰۱۲ در حالي جهان با مجموعه اي از بحران ها و چالش ها مواجه است كه بررسي سياست ها و اقدامات غربي ها به ويژه آمريكا، نشانگر تلاش آنها براي تكرار حوادث اجرا شده در دهه ۹۰ در حوزه بالكان به ويژه در كشورهاي اسلامي است.
بررسي تحولات كشورهاي اسلامي از جمله: افغانستان، پاكستان، ايران، عراق، سوريه، لبنان، يمن، عربستان، اردن، فلسطين، مصر، تونس، ليبي، سودان، مالي، نيجر، نيجريه، سومالي و ... نشان مي دهد كه غربي ها برآنند تا طرح تجزيه و كوچك سازي كشورهاي اسلامي را اجرايي سازند، تا در كنار آن، نسل كشي مسلمانان را نيز به جد اجرا كنند.
روند تحولات چنان بوده كه برخي تأكيد دارند غربي ها به دنبال تكرار جنگ هاي صليبي با ابزارها و اشكال جديد هستند تا اهداف ضداسلامي و جاه طلبانه خود را اجرايي سازند. سياستي كه با وضع قوانين ضداسلامي و ترويج افراط گرايي در داخل جوامع غربي صورت گرفته، لشكركشي نظامي و نسل‌كشي سراسري در كشورهاي اسلامي را در بر مي گيرد.
در اين عرصه، غربي ها سياست هاي متعددي را به كار گرفته اند از جمله:
- جنگ ميان همسايگان نظير آنچه اكنون ميان سودان و سودان جنوبي و يا سومالي و چاد روي مي دهد.
- احياي گروه هاي تروريستي نظير القاعده كه نمود آن را در يمن، سوريه، افغانستان، پاكستان، ليبي و بسياري از كشورهاي آفريقايي مي توان مشاهده كرد.
- ايجاد درگيري هاي قومي و قبيله اي كه در اكثر كشورهاي اسلامي اجرا مي شود.
- ترويج نظام فدرالي نظير آنچه در عراق و ليبي مطرح شده كه همانا تجزيه كشور با حربه هاي دموكراتيك و به اصطلاح مردم سالارانه است.
- ورود نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل به بهانه حمايت از مردم در برابر ناامني و بي ثباتي مانند آنچه غرب به شدت براي اجراي آن در سوريه تقلا مي كند. غربي ها از گروه هاي تروريستي در سوريه حمايت كرده تا فضايي ناآرام را ايجاد كنند و سپس با ادعاي مقابله با اين ناآرامي ها، خواستار حضور نيروهاي خارجي در اين كشور هستند.
- اقدام نظامي مستقيم با عنوان بشردوستي كه مردم ليبي، افغانستان، پاكستان از قربانيان اين تفكر مي باشند.
- سرنگوني دولت ها و نظام هايي كه با سياست هاي غرب مخالف مي باشند، به وسيله حربه هاي مختلف نظامي، اقتصادي، كودتاهاي رنگي و ...

اهداف طرح هاي غرب
چنانكه ذكر شد، كشورهاي غربي به ويژه آمريكا برآنند تا به هر نحوي شده، تجزيه كشورهاي اسلامي را اجرايي سازند. حال اين سوال مطرح است كه هدف غرب از اجراي اين طرح چيست و راه مقابله با اين تحركات چه مي باشد؟
در اين زمينه مي توان گفت، مهم ترين مسئله براي غربي‌ها جلوگيري از وحدت سراسري جهان اسلام است. گسترش فرهنگ مقاومت ميان مسلمانان در چارچوب بيداري اسلامي، ممالك اسلامي را به سوي وحدت سوق داده است، به ويژه اينكه برخي حاكمان دست نشانده غرب نيز در قيام هاي مردمي سرنگون شده اند. اين وحدت به معناي نابودي سياست‌هاي سلطه طلبانه غرب در جهان اسلام و حتي سراسر جهان مي باشد، لذا غربي ها با ايجاد فتنه و كوچك سازي كشورهاي اسلامي به دنبال مقابله با اين وحدت هستند.
نكته مهم ديگر تقلاي غرب براي حفظ منافع استعماري و غارت ثروت هاي كشورهاي اسلامي است. غربي ها سال‌هاست كه ثروت هاي جهان اسلام به ويژه منابع نفتي را به تاراج برده اند، در حالي كه تحولات اخير اين امر را با ابهامات بسياري مواجه ساخته است. تجزيه و بحراني شدن شرايط داخلي كشورهاي اسلامي فرصتي براي غرب است تا به اين غارت گري ها ادامه دهد. نمود اين امر را در تحركات غرب براي تجزيه بيشتر سودان و فروپاشي اتحاد ليبي مي توان مشاهده كرد كه براي سلطه بر منابع نفتي اين كشورها صورت مي گيرد.
در اين ميان بايد حفظ منافع صهيونيست ها را كه با احياي بيداري اسلامي در مسير زوال قرار گرفته است از اركان اهداف غرب دانست.
نكته مهم ديگر، نقش هژموني آمريكايي در اين فرآيند است. هر چند آمريكا خود را همچنان پيرو نظام تك قطبي مي داند، اما ورود بازيگران جديد به صحنه و بيداري جهاني براي مقابله با آمريكا، اين امر را متزلزل ساخته است. آمريكا كه در جهان با چالش مواجه شده تلاش دارد تا حربه اي را كه انگليسي ها در گذشته از آن استفاده كرده اند، يعني تجزيه كشورها با محوريت استمرار بحران تكرار كند.
آمريكا با كوچك سازي كشورهاي اسلامي به دنبال حفظ سلطه بر آنها و استمرار هژموني يك جانبه گرايانه در جهان است.
اما مولفه مهم در طرح هاي تجزيه‌گرايانه غربي ها، اجراي پنهان و آشكار نسل كشي مسلمانان است. كشتاري كه به كمك حاكمان دست نشانده عربي، بهره گيري از گروه هاي تروريستي، ايجاد فضاي آشوب و ناامني، جنگ داخلي، جنگ ميان كشورهاي اسلامي، حضور ناظران و نيروهاي بين المللي و در نهايت حمله مستقيم نظامي اجرا مي شود. غرب عملاً كشتار گسترده مسلمانان را اجرا مي كند در حالي كه با وضع قوانين سخت گيرانه در جوامع غربي نيز ابعاد ديگر اسلام ستيزي را محقق مي نمايد.
با توجه به آنچه ذكر شد مي توان گفت كه اكنون غرب محور سياست هاي خود را معطوف به جهان اسلام كرده كه تجزيه اين كشورها مهم ترين هدف آن مي باشد. مقابله با اين تحركات صرفاً يك راهكار دارد و آن وحدت تمام ممالك اسلامي با محوريت مقاومت در قالب بيداري اسلامي است؛ اصلي كه غرب را به وحشت واداشته و براي مقابله با آن هر فتنه اي را اجرا مي كند.

اسلام‌ستيزي در جوامع غربي
كشورهاي اروپايي در حالي در ماه هاي اخير با محوريت اعتراض هاي مردمي به نظام سرمايه داري افكار عمومي جهان را به خود مشغول داشته اند كه اين روزها تحولاتي خاص در اين قاره در حال رخ دادن است. در فرانسه تصويب قوانين سخت گيرانه در قبال مسلمانان، گروگان گيري در تولوز فرانسه كه مقامات اين كشور از جمله ساركوزي رئيس جمهور آن را ۱۱ سپتامبر ديگر ناميد و به اين بهانه بر سياست هاي ضداسلامي خود افزود، به طوري كه اخراج مسلمانان از فرانسه به شدت افزايش يافته است.
در انگليس محدود شدن آزادي هاي فردي مسلمانان و نظارت بيشتر بر آنها اعتراض گروه هاي اسلامي را به همراه داشته است. در آلمان بزرگ ترين مسجد برلين مورد هتك حرمت قرار مي گيرد. در بلژيك مسجد مسلمانان به آتش كشيده مي شود و امام جماعت آن به شهادت مي رسد. گروه هاي نژاد پرست و افراطي تجمعات ضداسلامي برگزار مي كنند.
قوانين سخت گيرانه عليه زنان مسلمان هر روز در كشورهاي اروپايي وضع مي شود. اين تحولات و صدها تحول ديگر يك نكته اساسي را آشكار مي كند و آن اينكه سران غرب اسلام ستيزي را محور تحركات خود قرار داده اند. اين روند در آمريكا نيز مشاهده مي شود، چنانكه زن مسلمان در خانه اش به جرم داشتن حجاب به قتل مي رسد.
عملكرد دولتمردان غربي نشان مي دهد كه آنها به دنبال آنند تا چنان وانمود سازند كه اسلام دين جنگ و كشتار است و مسلمانان عامل بحران و ناامني. اين سياست تا بدان جا پيش رفته كه آنها جنگ طلبي خود در افغانستان و هزينه كردن ميلياردها دلار پول ماليات دهندگان را با نام مقابله با افراط‌گرايي اسلامي و نجات كشورهاي اسلامي توجيه مي كنند. مجموع تحركات غربي ها نشان مي دهد كه آنها به دنبال آنند تا اسلام را عامل تمام بحران هاي غرب معرفي و به نوعي افكار عمومي را در برابر جهان اسلام قرار دهند.
اين تحركات در حالي از سوي غربي‌ها صورت مي گيرد كه ارزيابي سياست ها و اقدامات سران غرب نشان مي دهد كه ادعاها و اقدامات ضد اسلامي غربي ها اقدامي براي فريب ملت هاي شان است كه در لواي آن اهداف خاصي را پيگيري مي كنند. اين اهداف عبارتند از:
اولاً كشورهاي غربي اكنون با موجي از بحران هاي اقتصادي و اعتراض هاي گسترده مردمي مواجه شده اند. مردم در حالي عليه نظام سرمايه داري قيام كرده‌اند كه سران غرب به دنبال دور ساختن آنها از طغيان عليه نظام سرمايه داري هستند. سران غرب با در پيش كشيدن اسلام ستيزي برآنند تا مردم را از مسائل اقتصادي و مقابله با نظام سرمايه داري به امور امنيتي سوق دهند. به عبارت ديگر آنها برآنند تا خروش مردم براي رهايي از بند نظام سرمايه داري را اجرا سازند.
ثانياً سران غرب در چارچوب مقابله با مطالبات مردمي و اوج گيري اعتراض ها به ساختارهاي غير مردمي حاكم بر اروپا برآنند تا فضاي سركوب را تشديد و وضع قوانين ضدبشري را توجيه كنند. البته غرب براي آنكه اسلام ستيزي خود را پنهان سازد ادعاي محدودسازي و حتي اخراج و بازداشت مسلمانان را براي مقابله با حركت هاي افراط گرايان ضداسلامي مطرح مي كند. اقدامات ضدحقوق بشري سران غرب به جايي رسيده كه حتي از وسايل منزل براي جاسوسي از زندگي شخصي افراد استفاده مي كنند.
ثالثاً سران غرب در فريبي ديگر عليه ملت‌هاي‌شان جنگ‌طلبي در افغانستان و ساير كشورها را توجيه مي كنند، در حالي كه ملت هاي غربي تأكيد دارند كه پول ماليات هاي شان بايد صرف اقتصاد شود. سران غرب همچنان به دنبال جنگ افروزي در جهان هستند كه نمود عيني آن در افغانستان قابل مشاهده است.
سران غرب همزمان دو سياست را اجرا مي كنند؛ از يك سو كمك به مردم افغانستان كه مسلمان هستند و نيز مقابله با افراط گرايي اسلامي را عامل هزينه كردن پول ماليات‌دهندگان غربي در افغانستان عنوان مي كنند كه به تشديد حس اسلام ستيزي در جوامع غربي منجر مي شود، از سوي ديگر با تحريك احساسات مردم اروپا و آمريكا، رضايت آنها براي تأمين هزينه هاي جنگ افروزي در افغانستان را جلب مي كنند. به عبارت ديگر، غرب هم اسلام ستيزي را تشديد مي كند و هم جنگ افروزي خود را توجيه.
رابعاً نكته مهم ديگر فريبكاري سران غرب در زمينه سكوت شان در برابر جنايات و سركوب گري هاي صورت گرفته در كشورهاي عربي متحد آنها است. در يك سال گذشته بحرين، اردن، يمن، عربستان با موجي از اقدامات ضدبشري حاكمان دست نشانده غرب عليه مردم همراه است، اما سران غرب راه سكوت در پيش گرفته اند. حربه سران غرب براي توجيه اين اقدامات و همسو ساختن ملت‌هاي شان با اين رويكرد ترويج اسلام ستيزي در جوامع غربي است.
سران غرب با نمايش چهره منفي از اسلام در كشورهاي شان و معرفي مسلمانان به عنوان عامل بحران اقتصادي و امنيتي غرب به دنبال سكوت ملت هاي شان در برابر جنايات صورت گرفته در بحرين، عربستان، يمن و حتي توجيه حمايت هاي خود از جنايات آل سعود و آل خليفه هستند.
خامساً فريب ديگر سران غرب عليه ملت هاي شان معطوف به عملكرد آنها در زمينه همكاري و همراهي با آمريكا و صهيونيست ها است. اروپايي ها با بهانه امنيت اروپا همكاري با آمريكا را توجيه مي كنند و هر دو با هم (آمريكا و اروپا) سرسپردگي به صهيونيست ها را توجيه مي كنند. اين در شرايطي است كه مردم اروپا از روابط با آمريكا ناراضي هستند و مردم اروپا و آمريكا از سرسپردگي كشورهاي شان به رژيم صهيونيستي تنفر دارند.
در جمع بندي كلي مي‌توان گفت كه تشديد فضاي ضداسلامي در جوامع غربي برگرفته از فريبكاري سران اين كشورها براي حذف حقوق و مطالبات ملت هاي شان در زمينه‌هايي همچون رفع بحران اقتصادي با سرنگوني نظام سرمايه داري است.
پايان جنگ طلبي در جهان، مقابله با جنايات حاكمان دست نشانده عرب در عربستان، بحرين، پايان وابستگي به صهيونيست ها و... مي باشد. به عبارت ديگر سران غرب اكنون در كنار اجراي سياست هاي ضد اسلامي به دنبال فريب افكار عمومي خود نيز هستند.

https://siasatrooz.ir/vdcjaxea.uqethzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

لعنت به ...که مصر و منطقه را به غوغا کشاند او عضو حجتیه ...