شنبه ۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۲۳:۵۴
کد مطلب : 93477

ارزش توجه به زن

اگر بخواهيم جامعه مهر و سامان داشته باشد و به سوی رشد در حرکت باشد چاره‌اي نيست جز اينكه به تربيت فرزندان خود بپردازيم...

اگر بخواهيم جامعه مهر و سامان داشته باشد و به سوی رشد در حرکت باشد چاره‌اي نيست جز اينكه به تربيت فرزندان خود بپردازيم. نمی‌خواهيم دختران و پسران که زنان و مردان آينده به شمار می‌آيند در دنيا به سان لاله‌ها در باغ باشند و فقط منظره‌اي زيبا بسازند و به درد هيچ چيز نخورند بلکه بايد مسئوليت سازندگی نسل را برعهده گيرند و برای بشريت همان چيزی را به ارمغان آورند که مورد نياز و آرزوست.
در امر تربيت، تربيت دختران با لحاظ کردن برخی عوامل بر پسران مقدم می‌باشد. اين زن است که بايد، افراد شريف، متعهد، مومن، آگاه و خدمتگزار به جامعه بسازد و تحويل دهد. رهبران جامعه، متفکران، مخترعان، نخبگان علمي و فرهنگي جامعه، افراد پاک و مسئول، مردان و زنان شايسته و عفيف از دامن زنان برخواسته‌اند و اين امر قابل تحقق نبوده و نيست، جز در سايه تربيت اوليه ايشان و اعطای آن چيزی که می‌خواهيم از آنان باز گيريم.
حق اين است که در طول تاريخ در امر تسهيل رشد اين طبقه مسامحه بسياری صورت گرفته است و بشريت بايد غرامت سنگيني را بابت اين سهل‌انگاری‌ها بپردازد. اگر در جامعه‌اي فساد است، انحطاط است، لغزش و انحراف است، سير رو به زوال ملکات و فضايل است، بخشي از آن بدان خاطر است که دختران ديروز، همسران خوب، مادران مومن و آگاه و سنگر‌دارانی وفادار تربيت نشده‌اند! و اگر بخواهيم در جامعه‌اي رشد و حرکت باشد، ايمان و اعتقاد باشد، شرافت و نجابت حکومت کند، بايد به دنبال مادران و دختران رفته و از آنها بخواهيم که چنين اهدافی را در خود پديد آورند و تثبيت نمايند.
به گفته "فورير" تغيير در يک دوره تاريخی هميشه به وسيله پيشرفت و ترقی زنان تعيين می‌شود. ارزش توجه به زن را هنگامی می‌توان دريافت که دريابيم آمار مرگ روانی نسل در جامعه چقدر است. انحرافات و لغزش، جرم‌ها و جنايت‌ها، دست کشيدن از عزت و شرافت و روی آوردن به سوی پستي‌ها و انحطاط‌ها، حکايت از مرگ روانی نسل‌ها دارد.
مادران ناآگاه فرزندانی زنده به دنيا می‌آورند، با فطرتی خدا آشنا و گرايش به خير و حسن، ولی به علت جهل و غفلت و خوش‌گذرانی و توقعات بي‌جا و تنوع‌طلبی‌های افراطی، خودخواهی و حسادت‌ها و غرورهای کاذب عامل مرگ روانی آنها می‌شوند و يا فطرتشان را در زير توده‌هايی از خاکسترهای گوناگون قرار می‌دهند.
ما امروزه در جامعه اسلامی خود، در کنار زنان و مادران پاک‌سرشت و آگاه و از خود گذشته، با زنان لاابال و غير‌مسئول و غير‌متعهد و خود باخته که اسير کبر، غرور و بوالهوسی می‌باشند مواجه هستيم که از يک شخصيت متزلزل، آشفته و غير‌قابل باور و تربيت نشده برخوردارند و همين امر موجب آن گرديده تا نسل پديد آمده از ايشان متحمل ضربه‌های سخت جبران‌ناپذير مادی و معنوی گردند و جامعه به سراشيبی و انحطاط سوق داده شود! علت اين امر بدان خاطر است که تاکنون به تربيت صحيح، انسانی، فرهنگی، اخلاقی و مذهبی ايشان توجه جدی مبذول نگرديده است و اين قلم اعتقاد دارد تنها راه نجات، بازگشت از وضع نابسامان موجود به وضع مطلوب انسانی - آرمانی است.
اگر فرزندان ما خاصه دختران خوب تربيت نشوند و يا در تربيت آنها اهمالی صورت گيرد، فاجعه‌اي برای جامعه به بار خواهد آمد.۹۰ درصد بدبختي‌ها و پريشاني‌های خانواده‌ها که سر انجامش به طلاق و جدايی و خودکشی و قتل و پستی می‌کشد ناشی از تربيت نشدن دختران است. اگر در جامعه ما زمينه‌های فساد، فحشا، تباهی، خوی حيواني و بی‌عفتی رواج پیدا نموده، اگر در جامعه ما فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، غرب‌زدگی، بوزينه‌صفتی، رفتارها و کردارهای زشت متجلی شده، زن‌صفتی در مردان، مر‌صفتی در زنان مشاهده می‌گردد، يک علت عمده آن اين است که دختران در دوران کودکی درست تربيت نشده‌اند و اينک از مادران جامعه بشمار می‌آیند. اگر دختران امروزکه مادران فردا هستند، نيکو تربيت نشوند بچه‌های ناسازگار به وجود خواهند آورد و ديگر نخواهند توانست فرزندان خوب، با صلابت و قوی تربيت کنند، زيرا تربيتی که مادر می‌دهد رکن اساسی سعادت خانواده و جامعه است.
روايات بسياری در اسلام داريم که تربيت را برای فرزندان حق و برای والدين بدهی به حساب آورده و ابعاد تربيت را درباره فرزندان ذکر نموده‌اند که این ابعاد شامل تعيين نام نيکو، آموزش قرآن، تعليم و تعلم، تأمين امنيت، فراهم نمودن محيط مساعد جهت رشد مادی و معنوی، شکوفا نمودن استعداد‌های ذاتی و... است.
در اسلام زن همان حقوق و شخصيتی را دارد که مرد دارا می‌باشد؛ مثل حق تحصيل، حق کار - با حفظ و رعايت شئونات اخلاقی متناسب با جنسيت و فرهنگ خانواده‌ها، حق مالکيت، حق رأی دادن و رأی گرفتن. همچنين در بينش قرآنی، شخصيت فرزندان جزئی از شخصيت افراد محسوب می‌شود و مسائل تربيتی و انسانی مربوط به آنها فوق‌العاده اهميت دارد و طبيعی است دختر و پسر در اين مورد فرقی نداشته و ندارند.
اگر در اسلام فرزند صالح همانند گلی از گل‌های بهشت به حساب می‌آيد - انّ الوالد الصّالح ريحانه من رياحين الجّنه - بايد بدانيم که تأمين صلاحيت او در سايه ادای حق تربيت ميسّر است؛ و آن کس که خواستار فرزندی صالح است بايد تربيت او را امری ضروری بداند. کيست که نخواهد فرزندش پایبند به تعاليم اخلاقی، فرهنگی، انسانی و مذهبی باشد تا در سايه راه و روش آن، عفت و شرافتش را حفظ کند و يا موجبات رشد خود را فراهم آورد، اما بايد دانست هيچ راه وروشی و هيچ فرهنگ و مذهبی در سايه نادانی رشد نمی‌کند.

مولف : اسد الله افشار
https://siasatrooz.ir/vdcjaxeh.uqetazsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی