متاسفانه يكي از اشكلات دولتها طي دو دهه اخير، بحث اقتدارگرايي و همفكرسازي همه دستگاهها و نهادهاست.
گويي كه دولتها پس از كسب راي مردم تمام تلاش خود را ميكنند تا سنگرهاي ديگر! را هم فتح كنند. قطعا اين جمله را بارها از دهان اغلب دولتمردان گذشته و فعلي و آينده شنيدهايم يا خواهيم شنيد: «نگذاشتند كار كنيم. نميگذارند كار كنيم. اگر ميگذاشتند كار كنيم و...»
اين بهانه كمكاري هم معمولا از آنجا ناشي ميشود كه دولتمردان فكر ميكنند همه بايد مثل آنها بينديشند و در برابر يك حرف، برنامه يا اجراي دولتيها سر تعظيم فرود بياورند و بدون كوچكترين حرفي يا اعتراض و نقدي بپذيرند. اين تماميتخواهي دولتها متاسفانه باعث بروز فساد در دستگاههاي مختلف دولتي ميشود. اينكه دولت فكر كند، هر چه در نظر دارد، بهترين تصميم است و همه بايد مطيع باشند، متاسفانه نه با جمهوريت همخواني دارد و نه اسلاميت.
اما اين وسوسه متاسفانه در اغلب دولتهاي ما وجود داشته است.
وقتي به دولتهاي گذشته نگاهي بيندازيم، ميتوانيم افق پيشرو را هم متصور شويم.
با روي كار آمدن دولت اصلاحات، دولتمردان تمام تلاش خود را كردند تا آرايش مجلس ششم را آنچنان كه خود ميخواهند رقم بزنند. يك مجلس يكدست و بدون حتي منتقد و نه مخالف. مجلسي كه گذر زمان نشان داد، شاخص ضعيفترين و بدترين مجلس شوراي اسلامي پس از انقلاب بود. مجلسي كه متاسفانه عمر خود را صرف بازيهاي سياسي كرد و يادش رفته بود كه قرار است نمايندگان ملت باشند.
البته تجربه مجلس ششم باعث نشد كه دولتي كه شعارش عدالت و مهرورزي بود هم، دست از سر تماميتخواهي بردارد. اين دولت نيز در انتخابات مجلس هشتم تلاش كرد تا فهرستي ارائه كند و مردم را به سمت انتخاب نمايندگان همسو با دولت سوق دهد. موفقيت اين دولت نسبت به دولت اصلاحات كمتر بود. از آن يكدستي مجلس ششم خبري نبود و شايد همين امر باعث شد تا اختلافات بين دولت و مجلس، بيش از هميشه بروز كند. مجلس نهم هم چندان با تمايلات رئيسجمهور وقت سازگار نبود. عدم اجراي برخي قوانين مصوب مجلس، استيضاحها، سوال از رئيسجمهور و البته آن ادبيات ناپسند در روز استيضاح وزير رفاه يا كنايههاي رئيس دولت به مجلس نمونههايي از مخالفت جدي دولت با مجلسي بود كه به تصريح حضرت امام، بايد در راس امور باشد.
با روي كار آمدن دولت اعتدال كه تدبير و اميد را شعار خود برگزيده بود، اميد ميرفت كه اين رفتارهاي خودخواهانه دولتها تمام شود، اما متاسفانه باز هم چنين نشد. تماميتخواهي همچنان بر دولت احاطه دارد و دولتمردان و البته حاميانشان مدام در پي تضعيف مجلس فعلي و البته تصاحب حداكثري كرسيهاي سبز بهارستان هستند.
اينكه مدام بحث استيضاح، طرح سوال از وزرا، كارت زرد و... در برخي رسانههاي حامي دولت برجسته ميشود يا اينكه برخي دولتمردان با ادبياتي خاص، عملكرد مجلس نهم را زير سوال ميبرند و يا شرح موفقيت دولت را در داشتن يك مجلس خاص! ميدانند، نشان ميدهد كه دولت يازدهم هم از اشتباهات گذشتگان خود درس نگرفته است.
قرار بر اين بوده كه دولتها مجري انتخابات باشند، اما متاسفانه برخي خودپسنديها باعث ميشود كه دولتمردان خود را محق در انتخابات بدانند.
اظهارات برخي از اعضاي دولت آقاي روحاني به وضوح پرده از برنامهريزي پاستورنشينان براي ورود تمامعيار به عرصه انتخابات دارد.
در اولين روز سال ۹۴ رئيسجمهور رو به مخاطبان تلويزيوني ميگويد: «سال جدید، سال انتخابات است باید فضای بهتری را برای فعالیت احزاب بوجود آوریم، آستانه تحمل را بالاتر ببریم، سربلندی این ملت را به رخ بدخواهان بکشیم. به همه نشان دهیم که افکار مختلف را ما تحمل میکنیم. دست به دست هم دهیم، مجلسی را بسازیم که شایسته این ملت بزرگ ایران است و مجلس خبرگانی را بوجود آوریم که ثبات بیشتر برای کشور و آرامش بیشتر برای افکار عمومی جامعه ما بوجود آورد و این کار با همکاری یکدیگر امکانپذیر است.»
در گفتوگوي تلويزيوني پس از اعلاميه لوزان صراحت بيشتري در كلام آقاي روحاني است: «پیام من تشکر از ملت ایران و درخواست از آنها برای همکاری بیشتر برای رونق اقتصادی، روابط نزدیک اجتماعی و همدلی در رقابتهای سالم سیاسی در سالی است که انتخابات در آن برگزار خواهد شد.»
وقتي اين جملات را در كنار اظهارات رئيسجمهور در پشت تريبون مجلس به مناسبتهاي مختلف يا كنايههاي پس از عدم اعتماد مجلس به برخي وزرا بگذاريم، آنوقت ميشود مجلس شايسته ملت و درخواست از مردم را ترجمه كرد.
اخيرا هم كه معاون اول رئيسجمهور در همايش يكي از احزاب به مثابه «آفتاب آمد دليل آفتاب» نشان ميدهد كه دولتمردان به اين راحتيها از كنار مجلس دهم نخواهند گذشت.
هرچند تقريبا يقين داريم كه اين دولت نيز مانند دولتهاي پيش از خود نميتواند دندان طمع صندليهاي مجلس را بكشد، به قول معروف ما آنچه شرط بلاغ است را بايد براي رضاي خدا و ثبت در تاريخ مكتوب كنيم، حتي اگر باعث ملال برخي شود.
اين جمله مولايمان علي(ع) هم شايد تلنگري براي برخيها باشد: «از خودپسندی و از اعتماد به آنچه موجب اعجابت شده و نیز از دلبستگی بهستایش و چربزبانیهای دیگران، پرهیز کن، زیرا یکی از بهترین فرصتهای شیطاناست برای تاختن تا کردارهای نیکوی نیکوکاران را نابود سازد»
والعاقبه للمتقين