در میان مجموعه اخبار و تحولات داخلی و خارجی از جمله گزارشهای متعددی که از بدعهدی آمریکاییها در قبال برجام منتشر میشود، منابع خبری اعلام کردند، پس از ماهها منابع خبری از آغاز رسمی ارتقای روابط ایران و انگلیس به سطح سفیر خبر دادند. از سوی جمهوری اسلامی ایران حمید بعیدی نژاد به عنوان سفیر ایران در لندن آغاز به کار کرده است.
این انتصاب در حالی صورت گرفته که در شرایط کنونی که امریکا شدیدترین اقدامات خصمانه و تحریمی را علیه ایران در پیش گرفته و نیاز به فعال شدن تیم هستهای است بسیاری بر این عقیدهاند که بهتر بود به جای واگذاری پست سفارت ایران در انگلیس به یکی از اعضای اصلی تیم هستهای، آن هم در کشوری مانند انگلیس، در ایران و کنار تیم هستهای برای پاسخگویی به تهدیدات امریکا قرار داشت.
درکنار این مسئله یک نکته مطرح است و آن تسلیم استوارنامه بعیدینژاد به الیزابت دوم یا همان ملکه انگلیس است. آنچه در عرف جهانی و پروتکلهای دیپلماتیک مشاهده میشود، آن است که سفرا استوارنامه خود را به عالیترین مقام سیاسی تقدیم میکنند تا فعالیت آنها رسمیت یابد. آنچه در مورد بعیدینژاد روی داد هر چند که برگرفته از عرف انگلیس است اما در ورای خود یک اصل مهم دارد و آن معرفی ملکه به عنوان عالیترین مقام سیاسی انگلیس است.
آنچه انگلیسیها ادعا دارند آن است که ساختار حاکم بر کشورشان ساختار پارلمانی است آنها ادعا دارند که مردم نمایندگان پارلمان را انتخاب و حزب یا احزابی که بیشترین کرسی را به دست آورند دولت را تشکیل و امور را در دست دارند چنانچه اکنون دولت محافظهکار به ریاست "ترزا می" در راس قدرت است.
آنچه در باب تقدیم استوارنامه سفیر ایران در انگلیس به ملکه صورت گرفته گواه یک اصل اساسی است و آن اینکه ساختار حاکم بر این کشور نظامی پادشاهی است. البته کمی مطالعه در شرح اختیارات و وظایف ملکه انگلیس سندی بر این حقیقت است که ساختار سیاسی حاکم بر انگلیس نه پارلمانی بلکه پادشاهی است که صرفا پشت نقاب پارلمانی پنهان شدهاند. ساختاری که یادآور نظام پادشاهی در کشورهای عربی و حتی دوران پهلوی و قاجار در ایران است که حاکمان در لوای مجلس تشریفاتی و نخستوزیر فرمایشی امور را در دست داشتهاند؛ چنانچه از اختیارات ملکه انگلیس انتصاب اعضای مجلس (اعیان) لردها متشکل از ۷۹۲ لرد از شاهزادگان اشراف و شخصیتهای فرهنگی و علمی و نیز عزل و نصب نخست وزیر و نیز عزل و نصب وزیران و انحلال پارلمان و توشیح لوایح پارلمان، تایید احکام قضایی برای اجرایی شدن و حتی تعیین عالیترین مقام مذهبی بریتانیا است.
البته در اختیارات ملکه مالکیت زمینهای مسکونی و مراتع کشاورزی به صورت وقفی، مالکیت حیوانات، پرندگان مستقر در کلیه پارکها و جنگلهای حفاظت شده، مالکیت موزهها و کلیه آثار و ابنیه تاریخی، مالکیت پارک، جنگلها و معادن نیز مشاهده میشود.
با توجه به این شرایط این سوال پیش میآید که آیا انگلیس که خود همچنان در ساختار قرون وسطایی پادشاهی به سر میبرد میتواند ادعای حمایت از حقوق بشر و دمکراسی سردهد و حتی به پروندهسازی علیه کشورهای دیگر بپردازد و با این ادعاها حتی مردم کشورها را به سوی آشوبهای خیابانی علیه نظام حاکم برکشورشان تحریک نماید؟ و آیا این کشور به جای آنکه با ادعای حقوق بشر سایر کشورها را تحریم سازد خود نباید به خاطر نادیده گرفتن دمکراسی و حقوق مردم برای داشتن دولتی مردمی و نه تحمیلی، تحریم و مورد بازخواست قرار گیرد؟
نکته مهم آنکه نظرسنجیها و آمارها نشان میدهد که بخش قابل توجهی از مردم انگلیس خواستار پایان نظام پادشاهی و ایجاد جمهوری هستند چنانچه هر ساله در مراسم تولد ملکه تظاهرات و اعتراضهای مردمی به ساختار پادشاهی حاکم بر انگلیس برگزار میشود که البته پاسخ آنها سرکوب و بازداشت و سانسور صدای مردم در رسانههای آن کشور به اصطلاح آزاد است.
در نهایت میتوان گفت مراسم آغاز به کار سفیر جدید ایران در انگلیس یک حقیقت را آشکار میسازد و آن اینکه نظام انگلیس همچنان بر پاشنه پادشاهی و سلطنتی میچرخد و این یعنی اینکه سیاست انگلیس همان سیاست دوران استعمار و سلطهگری است که در روابط با کشورها صرفا نگاه منفعتی و یکجانبه دارد و معادلهای به نام برد-برد برای آن معنا ندارد و صرفا به یک اصل میاندیشد: غارت ثروتهای کشورها در چارچوب منافع استعماری انگلیس.
این حقیقتی است که باید به آن توجه داشت و در کنار اجرای سیاست تعامل و ارتقای روابط باید مراقب ترفندها و فریبکاریهای انگلیس بود و به قول مردم ایران باید مکرهای این روباره پیر را دستکم نگرفت و فریب لبخندهای دیپلماتیک آن را نخورد و فراموش نکرد که انگلیسیها در فتنهانگیزی علیه ایران سابقهای طولانی دارند که حتی آمریکاییها، روسها و فرانسویها نیز به گرد پایشان نمیرسند.