سوريه همچنان کانون اصلي رفتارهاي غرب ميباشد به گونهاي که مجموعهاي از تحرکات براي اعمال فشار بر اين کشور اجرا ميشود. از يک سو در حوزه نظامي گروههاي تروريستي با محوريت داعش در حال کشتار و ويرانسازي سوريه هستند در حالي که آمريکا تلاش دارد به بهانه کمک به مردم سوريه از اقليم کردستان عراق و گروههاي به اصطلاح ميانه نيز براي رسيدن به اهداف خود بهرهبرداري نمايد. سياستي که تشديد آتش جنگ در سوريه را به همراه داشته است. از سوي ديگر آمريکا همچنان پرونده حقوق بشر را عليه سوريه باز دارد و با ادعاي عدم صلاحيت نظام سوريه در تامين امنيت مردم، خواستار سرنگوني نظام اين کشور گرديده است.
در کنار اين موارد يک اصل اساسي مشاهده ميشود و آن طراحي گسترده غرب براي اعمال فشار اقتصادي عليه نظام سوريه است. بخشي از اين سياست با حمله و بمباران مراکز نفت و گاز سوريه صورت ميگيرد به گونهاي که در حملات هوايي چندين مرکز سوريه در ديرالزور مورد حمله قرار گرفتهاند. بخش ديگر اين طراحي نيز با محاصره سوريه از طريق گروههاي تروريستي صورت ميگيرد چنانکه داعش در عراق و سوريه، النصره درجولان و لبنان و اردن اين ماموريت را عليه سوريه انجام ميدهند. طراحي اصلي غرب آن است که از ارسال کمکهاي بشردوستانه ايران و لبنان به سوريه جلوگيري نمايند تا در بلند مدت توان دفاعي مردم و ارتش سوريه تضعيف گردد. فاز بعدي تحرک غرب را اجراي طرح پرواز ممنوع با بحراني ساختن شرايط امنيتي سوريه اجرا ميشود که براساس آن به بهانه مقابله با داعش و پرواز هواپيماهاي ائتلاف آمريکا از ورود هواپيماها به حريم سوريه جلوگيري ميشود که نتيجه آن نيز تشديد فشار اقتصادي بر اين کشور است.
در نهايت کشورهاي اروپايي تحريمهاي جديدي را عليه سوريه اعمال کردهاند که محور آن را نيز تحريم برخي مقامات اين کشور و عدم فروش نفت سفيد به دمشق تشکيل ميدهد.
جمعبندي اين تحرکات نشان ميدهد که غرب تلاش دارد تا از ابزار اقتصاد براي تشديد فشارها بر سوريه بهره گيرد در حالي که محور اوليه آن را ملت سوريه تشکيل ميدهد. نکته مهم آن است که در حملات تروريستها اين مردم سوريه هستند که قتلعام ميشوند چنانکه نمونه آن را در کوباني ميتوان مشاهده کرد.
حملات هوايي و تحريمهاي اقتصادي غرب نيز عليه مردم سوريه اجرا ميشود که ميتوان از آن با عنوان نسلکشي دستهجمعي ياد کرد حال اين سوال مطرح است که چرا غرب محور طراحي خود را بر اصل مقابله با مردم سوريه قرار داده و سعي دارد تا از اين مولفه براي اعمال فشار بر دمشق بهره گيرد؟
پاسخ به اين پرسش در تحولات سه سال اخير سوريه نهفته است. مردم در کنار ارتش پشتوانهاي بزرگ براي سوريه بودهاند که نتيجه آن نيز شکست طراحيهاي گسترده غرب عليه اين کشور است. غرب ميداند تا زماني که پشتوانه مردمي نظام سوريه وجود دارد نميتواند اقدامي عليه اين کشور اجرا نمايد لذا محور اصلي طرحهايش را بر دلسردسازي و شکستن مقاومت مردم سوريه استوار ساخته تا شايد با اين حربه به احياي ديرينه خود يعني سلطه بر سوريه دست يابد رويايي که تاکنون محقق نگرديده و همچنان پيوند مردم، ارتش و نظام سوريه ناگسستني است.