مدام التماس ميکند تا پاستیل بخرم. بیوقفه ميگوید خاله بخر دیگه! نه ميتوانم بخرم و نه ميتوانم بیتفاوت رد شوم، اگر بخرم ميدانم این پاستیل برایم زهر خواهد شد وقتی به یاد دستان کودکی که آن را ميفروخت ميافتم و اگر رد شوم مدتی عذاب وجدان ميگیرم که چرا کمک نکردم... در افکارم مردد مانده ام و چراغ سبز ميشود، تنها راه این است که سوارش کنم تا ببینم چرا؟!
میگوید آرزو دارد به مدرسه برود، اما تمام آرزویش اکنون در فروش روزانه یک جعبه آدامس و پاستیل خلاصه شده است. به من دخترکی را معرفی ميکند که او هم مانند خودش پاستیل ميفروشد. چشم بر هم زدنی به کناری ميرسیم که همه کودکان دست فروش دوره مان ميکنند و ميخواهند حرف بزنند. دخترکی از میان جمع ميگوید که پاستیلهایی که در دست دارد اصلا شیرین نیست، جالب است پسرکی آرزو ميکند دستهای همشهریانش خراش بردارد تا هر روز چسب زخم بیشتری بفروشد! بر سر این کودکان که آیندهسازان کشورند چه آمده؟! چه کسی کودکی رفته را دوباره به آنها باز خواهد گرداند؟!
حتما تاکنون در کوچه و خیابان و یا حتی در مترو و پایانههاي اتوبوسرانی دیدهاید کودکانی را که دستفروشی کرده و برای فروش یک آدامس و فال حافظ بیشتر به مردم التماس ميکنند. اما اینکه این کودکان چه اتفاقی برایشان افتاده که به جای بودن در پشت نیمکت مدرسه در خیابانها دستفروشی ميکنند و چطور قانون حمایت از این افراد را پیشبینی کرده و چه کسی متولی سر و سامان دادن به این طفلهایی است که آرزوی کودکانهشان به فروش روزانه بیشتر خلاصه ميشود؟ از موضوعاتی است که در این گزارش مورد بحث و کالبدشکافی قرار گرفته و هدف یافتن پاسخ و یا راهحل مناسب در پایان گزارش با تکیه بر قوانین حقوقی است.
قانون حامی کودک کار
باید توجه داشت که قانون از این کودکان حمایت ميکند، طبق ماده ۷۹ قانون كار وادار کردن افراد كمتر از ۱۵ سال تمام به کار ممنوع است و براساس ماده ۸۰ این قانون، كارگري كه سنش ۱۵ تا ۱۸ سال تمام باشد كارگر نوجوان ناميده ميشود كه براساس ماده ۸۲ قانون ذكر شده ساعات كار كارگر نوجوان نيمساعت كمتر از ساعات كارگران معمولي است و ارجاع كارهاي شبانه و سخت و... به آنان ممنوع است و در مشاغلي كه با سلامت و اخلاقشان منافات دارد نباید تا پایان ۱۸ سال تمام به کار گرفته شوند.
وظیفه قانونی وزارت کار
وزارت کار موظف است که در صورت مشاهده بهکارگیری کودکان زیر ۱۵ سال، از ادامه اشتغال آنها در کارگاهها جلوگیری کند. اما وزارت کار فقط کودکانی را که در بنگاههای اقتصادی مشغول به کارند، شناسایی میکند و ميتواند آنها را از کار منع و کارفرما را جریمه کند اما کودکانی که در خیابانها دستفروشی ميکنند تکلیفشان چه ميشود؟ فعالان حقوق کودک، نهادهایی مانند سازمان بهزیستی و کمیته امداد را مسئول رسیدگی به وضع خانوادههای کمدرآمد میدانند، به اعتقاد آنها این نهادها باید با دادن امکانات به این خانوادهها از اجبار کودکان آنها به کار جلوگیری کنند.
بهزیستی، وزارت کار یا سازمانهاي مردمنهاد چه کسی متولی است؟
با وجود رشد روزافزون کودکان کار اما هنوز کودکان کار متولی مشخصی ندارند. این جمله را هر از چندی از زبان افراد مختلف ميشنویم، این را دیگر هر کسی که حتی هر از گاهی اخبار مربوط به کودکان کار را دنبال کند، نیز متوجه شده است. هر روز گزارشهاي زیادی نوشته ميشود و در مورد افزایش تعداد کودکان کار در ایران داد سخن گفته ميشود ولی بر خلاف انتظار هنوز سازمانها و وزارتخانههایی که باید متولی رسیدگی به امور این کودکان باشند، به درستی مشخص نشدهاند.
مسئولان وزارت کار که در واقع مجری قانون کار است و مطابق قانون کار اصولا اشتغال و بهکارگیری کودکان کمتر از ۱۵ سال غیرقانونی محسوب میشود، ترجیح ميدهند چندان حرفی از این کودکان به میان نیاورند، البته مسئولان سازمان بهزیستی هر از چندی سکوتشان را ميشکنند و در مورد کودکان کار، صحبت ميکنند.
در روزهای اخیر رئیس کمیسیون برنامه و بودجه شورای اسلامی شهر تهران اعلام کرد: شهرداری و نیروی انتظامی باید در جمعآوری کودکان کار کمک کنند؛ ولی ساماندهی آنها طبق مصوبه مجلس، وظیفه قانونی سازمان بهزیستی است و البته در همین زمینه مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی بهزیستی گفته بود: با توجه به قوانین وزارت کار سازمان بهزیستی تحت هیچ شرایطی مسئولیتی در قبال برخورد با متخلفان مربوط به کودکان ندارد!
و اما در این زمینه مدیرکل امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور ميگوید: سازمانهای حمایتی دولتی وظیفهای برای نگهداری از این کودکان ندارند و این مهم برعهده سازمانهای غیردولتی و NGOهاست. اما برخیها به دلیل اینکه اکثر این کودکان جز اقشار کمدرآمد جامعه هستند بهزیستی را مقصر ميدانند.
قانون تعریف دقیقی ندارد
فعالان حقوق کودک معتقدند که بودجه و فضای کاری مناسبی برای آنها برای تاسیس این NGOها و فعالیت در آنها در کشور وجود ندارد. سیدمحمدرضا محسنیثانی عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی درباره جمعآوری کودکان کار از سطح خیابانها، نیز ميگوید: متاسفانه این پدیده ناهنجار اجتماعی نیز مانند برخی دیگر از پدیدهها متولی خاصی ندارد و کسی زیر بار مسئولیت آنها نمیرود. برای متکدیان و کودکان کار مراکز موازی مداخلهگر در گرفتن خدمات و اعتبارات فراوان هستند ولی در پذیرش مسئولیت مستقیم عموما این وظیفه را به یکدیگر محول میکنند.
گفته ميشود ۱۲هزار کودک خیابانی در تهران شناسایی شدند اما تا وقتی برنامه مدونی برای این موضوع از سوی مسئولان امر اندیشیده نشود این اقدامات یک دور باطل است. همه اینها را مرور ميکنم و به پاستیلی مينگرم که فروش آن همه آرزوی آرزو بود!
مائده شيرپور