زمانیکه خبر پیروزیهای میدانی ارتش و نیروهای مردمی عراق در نبرد با گروهک تروریستی داعش به گوش میرسد احساس شادی خاصی در رگهای هر انسان نیکاندیشی به جریان میاُفتد اما در ورای این شادی، یک مساله همواره ذهن هر انسان نیک باور و خیراندیشی را به خود مشغول میکند، این است که داعش و تفکر سلفی و تکفیری منتسب به آن چگونه توانست به یکباره در کشور عراقی که دارای جمعیتی با اکثریت شیعه مذهب است و در شرایطی که حاکمیت مردمی و تشیع جایگزین دیکتاتوری صدام گردیده بود به شکل ناگهانی و قارچگونه با سرعت زیاد و غیر قابل تصور منتشر و گسترش پیدا کند؟
در پاسخ به این سوال بایستی در کنار عوامل موثری همچون نقش قدرتهای خارجی، محرومیتهایداخلی، بیثباتی در ساختارهای نظام سیاسی، میباید به عامل مهم چگونگی رشد این تفکر از زاویه کارکرد سیستم آموزشی مختص این گروهک تروریستی را دقیقا مورد توجه قرار داد.
لازم به ذکر است برای واکاوی این موضوع بایستی به عقبه و چگونگی شکلگیری این سیستم آموزشی در عراق و کشورهای مشابه آن توجه نمود. در این مقوله باید اساس امر را در دوران حاکمیت حزب بعث و عملکرد رژیم بعثی جست وجو کرد. چرا که در دوران رژیم حاکم بر عراق با صدور مجوز و انجام حمایتهای مختلف تنها اجازه فعالیت به مراکز و مدارس دینی میداد که جذب، آموزش و تربیت جوانان عراقی را بر پایه آموزههای رادیکال تکفیری وسلفیگری تربیت مینمودند.
رژیم در صدد بود تا با استفاده از این نسل جدید آموزش دیده، از آنها به عنوان ابزاری در راستای مقابله با جریانهای آزادیخواه مردم مسلمان عراق - که غالب آنها را جریانهای شیعی مذهب و یا قومیت کُردی تشکیل میدادند- استفاده نماید. نتیجه طبیعی این اقدام منجر به افزایش بیرویه این قبیل مدارس و متعاقب آن افزایش دانشآموختگان آنها در عراق بود.
شیوه و روش کار در این دسته از مدارس دینی- که بوسیله پولهای بادآورده برخی از کشورهای مرتجع عربی همچون عربستان سعودی در عراق تاسیس شده بود- به این صورت بود که بطور فشرده با ارائه آموزهها و افکار مرتبط با سلفیت، اقدام به تربیت طلاب به اصطلاح دینی سلفی مینمودند. در این مراکز برنامههای آموزشی خاصی در یک دوره بسیار کوتاه مدت زمانی به افراد متقاضی ارائه می-گردید و در نهایت آنها را به عنوان افرادی که آشنا به عقاید و قوانین دینی و مبلغ اسلام هستند در بین مردم معرفی میکردند.
شایان ذکر است این فشردهسازی دورههای تحصیل در این قبیل مدارس و حوزه-های دینی ایجاد شده در عراق و برخی از کشورهای دیگر باعث می-گردد که اولاً برخی از دروس مهم از سرفصل آموزشی علوم دینی حذف شود و در مرحله بعد نیز به علت اینکه دانشآموختگان این دروس دینی، دادههای ناقصی از دین دریافت کردهاند. زمینه و بستر مساعدتری برای پذیرش و ارائه تفاسیری ناقصتر و برداشتهای سطحی و انحرافی از برخی مفاهیم دینی باشند و در نهایت هم خود این دسته از افراد نیز به نوبه خود اقدام به ارائه و تبلیغ و بسط برداشتهای نادرست از دین مهرپرور اسلام نمایند. به این ترتیب بود که منادیان اسلام آمریکایی توانستند با بهرهگیری از ظرفیت و کارکرد آموزشی در مدت زمان کوتاهی نسلی از دانشجویان دینی را در کشور عراق تربیت نمایند که در راستای اهداف باطل استکبار قدم بردارند.
اما نکته مهم و قابل تامل در بیان این موضوع این است که متاسفانه گاهی شنیده میشود که در برخی از مناطق کشورمان این قبیل مدارس دینی فعال هستند که خدای ناکرده به مانند آنچه که در خصوص کشور عراق بیان شد. در این مدارس دینی نیز با برگزاری دورههای آموزشی کوتاه مدت، دروس به اصطلاح دینی در دو سال بجای هفت سال به دانشپژوهان علوم دینی ارائه میگردد.
اگرچه متقاضیان وطنی این نوع از دروس، در سالهای نه چندان دور در برخی از کشورهای همسایه دورههای مربوطه را طی نموده و با بهرهگیری از آموزههای انحرافی و نادرست القاء شده به آنها در این مراکز دست به ارتکاب جنایت وحشیانهای از طرف آنها علیه مردم عزیز کشورمان از شیعه و سنی گردید که به عنوان مثال بایستی به اقدامات ددمنشانه عبدالمالک ریگی در جنوبشرق کشور اشاره نمود. از اینرو بر مسئولان و ارگانهای ذیربط لازم است که به این مهم بصورت ویژه نگاه کنند تا خدای نکرده حتی تصور آنچه که در عراق حادث گردیده در ذهن مردم عزیز کشورمان از ادیان و مذاهب دیگر ایجاد نشود.
تورج گیوری