برجام قرار بود همه تحریمها را در لحظه بردارد. هدفمان از امضای برجام به عقیده رهبری همین برداشته شدن تحریمها بود که همان روزهای نخست تیم مذاکرهکننده بارها و بارها بر این موضوع تاکید کردند که همزمان با انجام تعهدات همه تحریمها رفع میشود اما با گذشت سه سال نه تنها تحریمها رفع نشده بلکه امریکا که برخی از آن به عنوان کدخدا یاد کرده و میگفتند نمیتواند زیر برجام بزند چون امضای کری پای تعهد است! از برجام خارج شده است تا مجددا تحریمهای ظالمانه و غیرحقوق بشری سختتری به جمهوری اسلامی تحمیل شود! عدهای هم مدام میگفتند حق غنیسازی با برجام تثبیت شده است و همین را دستاورد میدانستند.
نکته مهم ماجرا اما از جایی شروع میشود که میبینیم کری و اوباما بعد از برجام یکبار صراحتا از فروریختن دیواره تحریمها در صورت امضا نشدن برجام گفته و حالا در کتاب خاطرات کری، او افشا میکند که حق غنیسازی را نیز بوش به ایرانیها داده بود است!!! چیزی که اگر واقعیت داشته باشد تیم هستهای باید توضیح دهد دقیقا چه چیزی را در تعهد برجام برای مردم به دست آورده است و اگر اظهارات کری را بر حسب دو به همزنی مرسوم امریکاییها بگذاریم باید انتظار داشته باشیم که تیم هستهای و وزارت خارجه پاسخ اظهارات او را سریع و صریح بدهند.
اعتراف کری
وزیر خارجه اسبق آمریکا در کتاب خود در بخش مربوط به مذاکرات هستهای با ایران نوشت دولت «جورج بوش» در محافل خصوصی غنیسازی ایران را پذیرفته بود. وزیر خارجه پیشین و سناتور اسبق آمریکایی کتابی ۷۴۳ صفحهای با عنوان «هر روز فرصتی دیگر است» (،Every Day Is Extra) منتشر کرده و در یکی از فصول آن به موضوع مذاکرات هستهای ایران و برجام پرداخته است.
جان کری در بخشی از این فصل به موضوع حق غنیسازی اورانیوم و استدلالهای ایران در زمینه این حق پرداخت. او نوشت: «ایران برای سالهای زیادی استدلال میکرد که به عنوان عضو معاهده منع گسترش سلاح اتمی (انپیتی) و تا زمانی که کاملا در چارچوب محدودیتهای انپیتی قرار دارد، از حق غنیسازی اورانیوم برخوردار است. ما مرتب تاکید میکردیم که انپیتی فقط حق داشتن نیروی هستهای را تعیین کرده و بر میشمارد و برای هیچیک از اعضا حق غنیسازی توسط خودشان را تعریف نکرده و این حق را اعطا نکرده است».
وزیر خارجه دولت «باراک اوباما» تصریح کرد: «جدای از اینکه آیا ایران "حق" غنیسازی دارد یا ندارد، من این را متوجه بودم که تا زمانی که ما آماده صحبت
دیپلمات ارشد پیشین آمریکا در این کتاب، از پذیرش حق غنیسازی اورانیوم ایران در دولت «جورج بوش پسر» خبر داد. به گفته کری، دولت بوش در محافل خصوصی و خفا غنیسازی اورانیوم توسط ایران را پذیرفته بود اما در محافل عمومی چنین چیزی را بیان نمیکرد.
کری در کتابش نوشت: «موضع آمریکا برای مدت طولانی این بود که هرگونه غنیسازی هر چند هم غنیسازی خیلی محدود، برهم زننده هرگونه توافقی است اما شرکای ما در گروه ۱+۵ به اجماع از این موضع کنار رفتند و آنها تصمیم گرفتند که به طور خاص به ایران چیزی که دیگر کشورها داشتند انجام میدادند، داده شود. از نظر آنها (شرکای آمریکا در ۱+۵) باید درباره غنیسازی در آینده صحبت شود تا ایرانیها مذاکرات را جدی بگیرند. من همچنین از گفتوگوهای خصوصیام فهمیدم که به رغم موضع علنی دولت بوش، این دولت در خفا و به صورت خصوصی موافق ایده (غنیسازی ایران) بود هر چند آنها هرگز درباره اینکه ساختار یا سطوح (غنیسازی) چگونه باشد، به جمعبندی و نتیجه نرسیدند».
افشای پذیرش غنیسازی ایران توسط دولت بوش در شرایطی صورت گرفته که دولت اسبق و جمهوریخواه آمریکا در محافل عمومی بارها مدعی شده بود که شرط توافق با ایران، ممنوعیت حق غنیسازی توسط این کشور است. حال باید براساس اینکه بسیاری از دوره بوش همزمان با برگزاری مذاکرات سعدآباد بوده است دولت اصلاحات توضیح دهد که اگر بوش غنیسازی را پذیرفته بود چرا علنی نشد و اگر نه چرا تیم هستهای دولت تدبیر که همان ترکیب دولت اصلاحات است روی حق پذیرفته شده دوباره مذاکره کرده و آن را مورد ابهام قرار داده است و به عنوان دستاوردی جدید معرفی میکند!
در نهایت نیاز مبرم وجود دارد که طرفداران برجام به این پرسشها پاسخ دهند که دقیقا چه چیزی از مذاکرات هستهای عاید کشور شد و اگر برجام امضا نمیشد آیا تحریمها خود به خود فرو میریخت و حق غنی سازمان محفوظ مانده بود؟! اگر همه این اخبار که از سوی امریکاییها مخابره میشود دروغ است چرا مسئولین سیاست خارجی کشورمان به این ماجراها واکنش نشان نمیدهند و چرا پاسخ طرف مقابل را صریح و سریع نمیدهند؟!