شاید بیشتر تقصیرها پیرامون رکود در بازار اقتصادی سینما را بتوان به گردن ویروس کرونا انداخت که طی دو سال گذشته کرکره همه سالنهای عمومی که به نمایش آثار داخلی و خارجی میپرداختند پایین کشید، اما به نظر میرسد تنها کرونا نیست که نقش ترمز را در این هنر مطرح جهانی بازی میکند زیرا عوامل دیگری هم بودند تا بهمرورزمان و طی دهه گذشته بتوانند فیلمنامههای برجسته و قابلتأملی را از دست کارگردانان مطرح به دلیل عدم برگشت هزینهها خارج نموده و دوربین را به صحنههایی بکشند تا بتوانند در ازدیاد صفهای گیشه نقشی سازنده داشته باشند. قصد مقایسه نداریم که شاید جبر زمان تهیهکنندگان را ناچار کرده بود این مسیر را انتخاب کنند اما وقتی در مقام محاسبه برمیآییم متوجه میشویم آنچه از محتوا بهجامانده، عقبگردی بیش نبوده است زیرا در دهههای هفتاد و هشتاد فیلمهایی از همین کارگردانان مطرح روی اکران رفته تا اندیشمندان این هنر را در سراسر جهان به شگفتی وادارد که هرگز نمیتوان به قیاس آنها با دهه نود پرداخت. سینمای ایران شاید ازنظر اقتصادی پا به پای بالیوود در هندوستان پیش نرفته اما توانسته است در یک برهه از زمان رقابت هنری قابلتأملی با هالیوود داشته باشد و ساختههای خود را راهی فستیوالهای مطرح اروپا و آمریکا کند تا درنهایت اسکاری برای فرهادی شکار شود. درحالیکه از آغاز این صنعت نتوانسته بود نقش پررنگی در حضور مطرح داشته باشد زیرا اولین فیلم فارسی به نام دختر لر که توسط اردشیر ایرانی و به نقشآفرینی عبدالحسین سپنتا در هندوستان تهیه و با امکانات موجود آن کشور فیلمبرداری و پسازآن برای نمایش به ایران آورده شد اما بعد از گذشتن از این آغاز حالا نوبت شاگرد ایرانی بود تا روی دست استاد بلند شود و بتواند آثاری بدیع و اجتماعی را تحویل سینمای جهان دهد و گوی سبقت را با دریافت اولین اسکار منطقه به نفع خود رقم بزند. دهههای هفتاد و هشتاد را میتوان اوج هنر هفتم در تولید محتوای کشور دانست زیرا پسازآن عواملی چون غرور و غرق افتخار شدنهای زودهنگام و نبودن انگیزههای لازم به عظمت و وسعت دفاع مقدس باعث میشد تا سینما سیر نزولی را طی نماید و البته وضعیت رکود اقتصادی و هزینههای سرسامآور تولید و این اواخر ویروس کرونا نفسهای آخر را از تهیهکنندگانی گرفت که ساختههای پایانیشان ضررهای هنگفتی را نشان میدهد تا بعضی حتی نتوانند هزینههای انجامشده را اعاده نمایند اگرچه پس از کنار رفتن افرادی چون داد از صحنه مدیریت سازمان سینمایی کشور و انتصاب متولیان غیرحرفهای چون حجتالله ایوبی، مهدی حیدریان و این اواخر یک حرفهای مطبوعاتی به نام حسین انتظامی در کسوت معاونت سینمایی وزیر ارشاد، حالا متولی فرهنگ کشور سعی و تلاش نموده تا شاید بتواند چیدمانها را به سمت تخصص و تعهد تغییر جهت دهد. اگرچه در آغاز دو تن از مدیران میانی صداوسیما مدنظر این انتصاب بودند که نگرانیهایی را هم در میان اصحاب این هنر به همراه داشت اما اسماعیلی برگ تازهای را رو کرد تا با حکمی محمد خزاعی را به سمت رئیس سازمان سینمایی برگزیند و حالا این خزاعی است و ۱۲ مأموریت برای او از جانب وزیر که عبارتند از: ۱- برنامهریزی جهت حفظ و انتقال معارف، ارزشها و دستاوردهای انقلاب اسلامی از طریق آثار سینمایی و مستند در سطح جهان، ۲- برنامهریزی برای صدور مجوز هدایت، حمایت و نظارت در خصوص تأسیس و فعالیت کانونها، انجمنها، مؤسسات و آموزشگاههای سینمایی، ۳- تعیین ضوابط صدور پروانه تولید و نظارت بر اعمال آن در ساخت آثار سینمایی و سمعی و بصری،۴- تعیین ضوابط و نظارت بر برگزاری جشنوارههای ملی و بینالمللی سینمایی و مستند در کشور، ۵- تعیین ضوابط و شرایط شرکت در جشنوارههای سینمایی خارج از کشور، ۶- تعیین ضوابط خرید و پخش آثار سینمایی و مستند خارجی، ۷- تربیت نسل جوان هنرمند باورمند به کشور و انقلاب با استفاده از ظرفیت آموزشی حمایتی مؤسسات وابسته به سازمان مانند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، انجمن سینمای جوان و ...، ۸- برنامهریزی جهت حمایت از ساخت آثار سینمایی فاخر مبتنی بر فرهنگ و تاریخ غنی کشور و رخدادهای انقلاب و دفاع مقدس،۹- حمایت هدفمند از تولیدات سینمایی با استفاده از ظرفیت بنیاد فارابی، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی و انجمن سینمای جوان ایران، ۱۰- تعامل و حمایت از مجموعههای صنفی حوزه سینما و مجموعههای برگزارکننده جشنوارههای سینمایی در کشور،۱۱- افزایش سرانه سالنهای سینما در کشور از طریق تعامل و تفاهم با مجموعههای مرتبط با بخش خصوصی جهت ساخت و نوسازی سالنهای سینمایی و ۱۲- سازماندهی وضعیت نمایش خانگی که آخرین بند از درخواست وزیر را میتوان چالشی بزرگ برای معاونت سینمایی دانست زیرا نقطه مشترکی است میان این سازمان در پوشش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با رسانه ملی که صداوسیما در دوران رکود توانسته است نقش پررنگ در آحاد جامعه که کرونا آنها را خانهنشین کرده است داشته باشد. حالا فصل رقابت تنگاتنگ بین دو نهاد فرهنگی و هنری پیرامون نمایش بر پردههای عریض و یا سینماهای خانگی شروع میشود تا خزاعی و جبلی را به این میدان بکشد. پوران درخشنده کارگردان سینما معتقد است: «معضل اصلی امروز سینماگران و کل جامعه ناامیدی و بیانگیزگی است» که این امر کار را برای ارشاد و بخش سینمایی آن کمی سختتر میکند تا بار دیگر این صحنه ارزشمند را بهسوی سوژههای ایثارگرانه سوق دهند و عدالت را جانشین ظلمهایی که در این زمینه شده است بنمایند زیرا جهانگیر الماسی اعتقاد دارد: «متأسفانه امروزه تبعیض و بیعدالتی در سینما بیداد میکند» و یا محسن محسنی نسب پایبند حرف خود باقی مانده که «لودگی و ابتذال و سیاه نمایی و مسائل وقیح و بیشرمانه در فیلمنامهها همچون خیانت زن به شوهر، شوخیهای رکیک فیزیکی و کلامی جنسی در سینمای امروز ایران بیداد میکند و همین باعث شده است تا خانوادههای سالم و متعهد جایگاهی در سینما نداشته باشند» و اینجاست که باید از آقای وزیر پرسید آیا سینمای ایران با مدیریت جدید متحول میشود؟
نویسنده: حسن روانشید
نویسنده: حسن روانشید