برخی در رسانههای داخلی به کجا میروند؟ چه میکنند؟ روش و منش نوشتاری آنها بر چه سیاستی سوار است؟ شیوه فکری و اندیشهای آنها از کجا نشأت گرفته و تغذیه شده است؟ تأسف آور است که در برخی مواقع نوشتههایی را در برخی روزنامه میخوانیم که نشان از نگارشی آشنا دارد که در رسانههایی دیده میشود که در آن سوی آبها یا از پوندهای ملکه ارتزاق میکنند یا از دلارهای نفتی آل سعود!
هدف، تحریف وقایع است، قلب حقیقت است، آیا تازیدن بی مهابا و بدون اندیشه و پشتوانه انصاف و مرام، به نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران چه ارتش و چه سپاه فرقی نمیکند؛ هنر است؟ آیا تحریف واقعیت قیام امام حسین(ع) در کربلا و شهادت در روز عاشورا، حمایت از آیین تشیع است؟
این روزها، برخی قلم به دستان، این ودیعه الهی را تبدیل به شمشیر کردهاند و از نیام بیرون آوردهاند و صیقل داده اند و علیه سپاه و کربلا قلم فرسایی میکنند.
حادثهای و اتفاقی ناخواسته که دل همه را به درد و رنج انداخت، بهانهای شده است که پس از گذشت نزدیک به ۷ ماه از آن، همچنان دلیلی برای تخریب و تضعیف نیروی پای کار، آماده برای جانفشانی، سلحشوری و جانبازی وجود داشته باشد.
کجای دنیا سراغ دارید که نیروهای مسلح آن، با انجام خطا و اشتباهی سهوی و حتی عمدی، اینگونه با موج انتقاد غیرمنصفانه و ناعادلانه روبرو شود. نیروهای مسلح در هر کشوری اقتدار و ثبات و امنیت آن است و در هیچ نظام و حاکمیتی کسی به خود جرأت وجسارت نمیدهد که حتی در هنگام اشتباه و خطا آن را زیر تیغ انتقادات ناجوانمردانه قرار دهند. دی ماه سال گذشته، حادثهای تلخ در سقوط هواپیمای مسافربری اوکراین در آسمان تهران، جان باختن جمعی از هموطنان عزیزمان را رقم زد و اکنون که جعبه سیاه این هواپیما بازخوانی شده، برخی از رسانههای کشور آن را بهانهای برای تاختن به سپاه کردهاند و در نوشتههای خود در لفافه خواهان محاکمه فرماندهان ارشد این نیروی فدایی مردم شدهاند. فرماندهان ارشد سپاه و نیروهای مسلح، مخلصانه و خالصانه از این حادثه عذر تقصیر خواستند و خود را ملامت کردند و از مردم و بازماندگان جانباختگان طلب بخشش کردند و مسئولیت آن را پذیرفتند حتی گفتند «گردن ما از مو هم نازکتر» و این روش و منش را آیا میتوان در دیگر فرماندهان ارشد نیروهای مسلح کشورهای دنیا یافت؟ چرا حساسیت بالای شرایط آن هنگام را نادیده میگیرند و ناجوانمردانه با بهانه قرار دادن حادثهای تلخ، همچنان سعی در کوبیدن سپاه دارند؟
چرا ابعاد دیگر این حادثه واکاوی نمیشود؟ آنجا که سپاه هشدارهای لازم را به همه سازمانها و مسئولین برای انجام عملیات علیه پایگاه آمریکا در عین الاسد در خونخواهی ترور سردار دلاور ایران اسلامی حاج قاسم سلیمانی داده شد، اما بی توجه به آن، روند عادی طی شد! هشدار وضعیت قرمز را در کشور روشن شده بود. عملیاتی بزرگ علیه آمریکا در راه بود، همه پیش بینیها انجام شده بود، درخواست ایجاد کلییر در آسمان از سوی نیروهای مسلح داده شده بود، اما چرایی انجام نشدن این خواسته در نوشتههای قلم به مزدان وطنی پیگیری نمیشود و سئوالی است که بی پاسخ مانده است. نزدیک به یکسال است از آن حادثه ناگوار میگذرد، بازماندگان این حادثه تلخ، با مرور زمان تألم خاطر پیدا کردهاند، اما یاد عزیزان همیشه در خاطر آنها باقی است، داغ را تازه میکنند و نمک بر زخم آنها میریزند و سپاه هراسی راه میاندازند از برای تخریب ناجوانمردانه این نهاد انقلابی و مردمی به اندازه کافی رسانههایی در آن سوی مرزها آماده به کار هستند تا هجمههای خود را به سوی سپاه پاسداران هدف بگیرند و تیر تخریب و تضعیف و تحریف را به سوی آنها شلیک کنند.
حوادث مشابهی در دنیا از این دست دیده شده و باز هم دیده خواهد شد، اما هیچگاه رسانههای آنها اینگونه بر سر نیروهای مسلح خود آوار نشدند و هوار نزدند و مقصر پنداری نکردند.
همین دلسوزان و دلواپسان ظاهری، قیام امام حسین(ع) را نیز تحریف میکنند، ابا عبدالله را صلح طلب و طالب سازش با یزید به مخاطب خود عرضه میکنند. شاید هم تصور میکنند، اطراف امام حسین(ع) را افراطیونی احاطه کرده بودند که ایشان را وادار به جنگ کردند؟! این طیف چرا حکم الهی را نمیبیند، چرا نمیپذیرند، وظیفه و رسالت اباعبدالله الحسین قیام در برابر حکومت فاسد یزید بود؟ چرا این سخن حضرت امام حسین(ع) را برای مخاطب بازگو نمیکند که ایشان فرمود؛ «کسی مثل من با فردی چون یزید بیعت نمیکند.»
مذاکره امام حسین(ع) با عمر سعد، مذاکره به معنای امروزی نبود، قرار نبود معاملهای انجام شود، امام حسین(ع) سخنان خود را قاطعانه و عزتمندانه بدون هیچ ترس و واهمهای از شهادت، به عمر سعد گفت. راز ماندگاری و محبوبیت اباعبدالله(ع)، قیام برای احیاء و اصلاح دینی بود که معاویه و یزید آن را تحریف و تخریب کرده بودند. قیامی که با شهادت ایشان و یارانش، آغازی بر ظلم ستیزی و عدالتخواهی بود. ندای هل من ناصر سالار شهیدان همچنان به گوش میرسد و هر آنکس که این ندا را نمیشنود، گوش جان و دل ندارد و صدایی دیگر به گوشاش میآید.. صدایی که میگوید، صلح با دشمن، همراه با زیر پا گذاشتن عزت و شرف و افتخار، این راهی است که عدهای برای توجیه مذاکره با آمریکا مطرح میکنند، اما آیا مذاکره هستهای و نتیجه آن را نمیبینند؟
اگر این جماعت توان داشتند، نیروهای مسلح ایران خاصه سپاه را تسلیم میکردند تا بگویند صلح طلب هستند!
نویسنده: محمد صفری