جمعه ۲۸ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۸:۴۵
کد مطلب : 71886

نظام آموزشی کشور به کجا می‌رود

نظام آموزشی کشور به کجا می‌رود

سرانجام پس از مدتها جار و جنجال چيدمان جديد صورت گرفت و رسما اعلام گرديد: ۳-۳-۶ . چنانچه مشكل خاصي رخ ندهد قرار است از فصل جدید اين چيدمان عملياتي شده و براي هميشه معضل موجود حل شود.
با نگاهي به عقب مي‌توان گفت تازه پس از مدتها به خانه اول برگشته‌ايم. سوال اینجاست که واقعا بنا نداريم از چيدمان تيم ملي يا سرخ‌ها كه مدت زمان مديدي است از بي‌چيدماني رنج مي‌برند و مردم و خانواده ها را نااميد كرده‌ گفت و گو كنيم!
صحبت از تيم قديمي تري است كه مدتها خود را در زمين آماده كرده و كماكان منتظر تشريف فرمايي يك مربي قدرتمند است تا با اعلان چيدمان جديد كليه نواقص گذشته را جبران نموده و از طرفي از خجالت حريف نيز درآيد.
به راستي اين تيم قرار است با چه كسي نبرد كند؟ حريف پرقدرت آن كيست؟
با نيم نگاهي به عقب و در تاريخ آموزشی در مي‌يابيم كه پس از برچيدن نظام مكتب ومكتب داري در ايران (كه حداقل مردم كتاب ديني خود و كلي اصول و فروع دين خود را ياد مي‌گرفتند) يك نظام آموزشي با چيدمان ۳-۳-۶ در ايران حاكم گرديده است. به عبارتي سنوات تحصيلي به سه مقطع ابتدايي ۶ ساله، سيكل اول ۳ ساله و سيكل دوم هم ۳ ساله تقسيم و كودكان ايران زمين شروع به تحصيل نمودند.و به طور كلي سه امتحان نهايي برگزار و هر فردي مي‌توانست همه يا هر كدام از سه مقطع را تمام و مدرك آن را دريافت نمايد و به طور ساده گفته مي‌شود كه فرد داراي مدرك ششم يا سيكل اول و يا سيكل دوم است و مي‌توانست در حالي كه داراي سواد كافي در هر مقطعي بود وارد بازار كار شده و به مملكت خود خدمت نمايد.
پس از مدتي و در اوايل دهه ۵۰ افزايش نفوذ كشور فرانسه چيدمان موجود تغيير و به ۴-۳-۵ رضايت داده شد. در حدود دهه هفتاد مجددا و براي چندين دفعه چيدمان تغيير و به ۱-۳-۳-۵ تن داده شد.
به نظر مي‌رسيد كه از طرفي تغيير چيدمان تمامي نداشته و از طرف ديگر اين چيدمان آخري از همه جالب‌تر و اصولی‌تر باشد. البته در اين اوضاع و احوال غمبار آموزشي فرزندان، از طرفي كار خود را مي‌كردند و از طرف ديگر منتظر اعلام يك چيز مهم‌تر از طرف مربي عزيزتر از آن، يعني هويت تيم حريف، بودند. بالاخره اين تيم مي‌بايست با چه تيمي بازي كند و هويت و مشخصات فردي يا گروهي آن چيست و چقدر قوي است يا اينكه چه چيدماني براي خود برگزيده كه همه را عاصي نموه است؟ اين سئوالاتي بود كه كماكان بي‌جواب مانده و هنوز هم كه مدت كمي از اعلام مباني تحول بنيادين نظام آموزش وپرورش كشور باشند تحول بنيادين آموزش و پرورش نگذشته باز تيم ما هاج و واج مانده كه بالاخره بايد با چه كسي رقابت كند.
بسياري از والدين سئوال مي‌كنند كه آيا مسئولين نظام آموزشي مي‌دانند چه مي‌كنند؟ خوب، اعضای شوراي انقلاب فرهنگي و شوراي عالي آموزش و پرورش زحمت بسياري در تهيه اين اسناد و راهبردها كشيده‌اند. ما به واقع از آنها تشكر و قدرداني مي‌كنيم و از كساني كه آن را امضاء و به دستگاه اجرايي ابلاغ كرده است خدا قوت مي‌گوييم، اما آيا اين راه حل نهايي است؟ آيا انتظار آمدن چيدمان ديگري نداشته باشيم؟
اکنون با هم سند تحول را مرور مي‌كنيم:
اين سند در ۳۵ صفحه با نظم و آرايش بسيار وزيني به زيور طبع درآمده و توسط رئيس جمهور محبوب رونمايي گرديد. در اين سند بحق از بيانيه ارزش‌ها، بيانيه ماموريت، چشم انداز، هدفهاي كلان، راهبردهاي كلان، هدف‌هاي عملياتي و راهكارها و در نهايت چارچوب نهادي و نظام اجرايي تحول بنيادين آموزش و پرورش در ۷ فصل سخن به ميان آمده است. راهكارهاي ۲۳ گانه آن نيز به جاي خود بسيار عالي بوده و كلي اميد و روحيه نثار خانواده‌ها و دلسوزان نظام مي‌نمايد. همزمان بارونمايي اين سند و در همان جلسه، كتابي تحت عنوان «مباني تحول بنيادين نظام آموزش و پرورش» در اختيار حضار قرار گرفت كه مي‌توانست مكمل آن سند بوده و به طور تصاعدي دلگرمي ما را دو چندان نمايد! در اين كتاب داد سخن از سابقه اسف‌بار آموزش و پرورش در تاريخ مواج اين كشور، مباني نظري تحول، تعريف تحول، مديريت تحول، مطالعات بين‌المللي تحول، تحول بنيادين در ايران و... داده شده است كه همگي به حق و درست است و بايد به مولف آن دست مريزاد گفت.
قطعا جهت تهيه اين كتاب زحمت بسياري كشيده شده است. يكبار ديگر يادآور مي‌شوم! قرار است به یاري خداوند و طبق اظهار مسئولين، نظام آموزش و پرورشی كه «شبيه موزه است»، «غربي است»، «طاغوتي است»‌ و ...» به نظام اسلامي و نظامي درخور اين ملت مسلمان تبديل شود.
وقتي به فهرست منابع اين كتاب مراجعه مي‌كنيم، پس از نام قرآن و نهج البلاغه، كه از هركدام يك الي دو آيه يا نكته جهت تيمم و تبرك استفاده شده ‌و چند رهنمود از حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبري حفظ الله و چندكتاب وطني كه كلياتي از مديريت و تحول در بردارند، بقيه منابع (در حدود ۸۰ درصد) يا غير وطني، غيراسلامی و غربي بوده كه به طور مستقيم يا ترجمه‌اي از آنها استفاده شده است.
مثلا در اين كتاب هيچ خبري از كتاب عاليقدر آداب تعليم و تعلم كه سرشار از رهنمود و راهكارهاي مديريت، تربيتي، آموزشي است نمي‌باشد.
ما را چه مي‌شود؟ چرا براي نجات از دست دشمن به خود او پناه مي‌بريم و از او راه حل مي‌خواهيم؟
در اين كتاب از معضلات فرهنگي منسوب به اين ملت و فرهنگ آن (۱۷ مورد) سخن به ميان آمده است. آيا براي رفع آنها راهكاري ارائه شده است. آقاي وزير قول مي‌دهند كه از سال آينده طرح تحول اجرايي مي‌شود. همانطور كه رییس محترم كميسیون آموزش و تحقيقات مجلس گفتنداين كاري نيست كه بشود يك شبه انجام داد. معضلات آموزش و پرورش از جنس چيدماني نبوده و نمي‌باشد. شما با اين كار تنها دكور قضيه و شكل را حل مي‌كنيد. شما مي‌دانيد كه برخي از مدارس كشور حتي امكان داشتن يك معلم آ‌شنا به دروس و داراي سبك و روش تدريس خوب در برخي از دروس كليدي ندارند؟ نگارنده اصلا قصد جسارت و يا تضعيف معلمان عزيز و زحمتكش مدارس را نداشته و ندارد. خدا از راقم سطور نگذرد اگر چنين قصدي داشته باشد. خير، صحبت از امكانات، داشتن فنون تدریسي روز،‌داشتن تخصص هر رشته علمي، تكافوبودن حقوق معلمان و... مي‌باشد. شما در اين كتاب صحبت از فرهنگ ايراني و نواقص آن (۱۷ مورد) مي‌كنيد، اما نمي‌گويید چگونه؟ آيا اين فرهنگ، در شاگرد عامل بازدارنده است يا در معلم؟ اگر در معلم باشد چه بايد كرد؟ مي‌توان يك شبه آن را متحول نمود؟ اگر اين فرهنگ به قول شما منفي و بد ريشه در جوانان دوانيده است چه بايد كرد؟ اگر مشكلات فرهنگي است چرا هر روز ساختار و چيدمان نظام را تغيير مي‌دهيد؟ هر نظامي حداقل دو وجهه و بخش است كه يكي ساختاري و ديگری محتوايي است! بالاخره مشكل نظام آموزش و پرورش ساختاري است يا محتوايي؟
لازم است يادآور شوم كه در ايجاد و ساخت هر بنايي ابتدا بايد زيربنا و شا لوده كار را محكم و قوي ساخت و سپس به دكوراسيون و تزئينات آن پرداخت! هم اكنون دنيا به سمت آموزش و تربيت بنيادي و ريشه‌اي روي آورده است. ديگر معلمين داراي مدرك ديپلم و زيركارشناسي قادر به تدریس و ساخت اين زيربناي عظيم نمي‌باشند. در بسياري از كشورها افراد داراي مدارك بالا (نظير كارشناسي ارشد و دكتري) در مقاطع بنيادي مانند دوران ابتدايي تدريس مي‌كنند. بايد اضافه نمايم كه در آموزش و پرورش افراد داراي مدارك بالا زياد وجود دارد، اما شايد به علت بسياري مسائل علاقه چنداني به تدريس در مقاطع پايين تر نداشته باشند. از طرفي مدارك بايد با رشته و موضوع تدريس همخواني لازم را داشته باشد.
آقاي وزير چه برنامه‌اي كه بتواند يك ساله آن را محقق نمود براي اين مسائل دارند؟ تدريس معلم غيرمتخصص در شيمي، رياضي، زبان و... مقدمه خوبي براي اجراي اين سند تحول نمي‌باشد.
تدريس معلمي كه اجازه دادن نمره كم يا مردود نمودن شاگرد را ندارد بي‌فايده است. تبديل معلم محوري به شاگرد محوري يعني اينكه در ابتداي كلاس معلم بايد از شاگردان (تك تك) سئوال كند كه چه مطلبي دوست داريد امروز تدريس شود و يا چگونه تدريس شود و بعد طبق دلخواه شاگردان كار خود را انجام دهد.
آيا مسئولين خبر دارند كه دانش‌آموزان و فرزندان عزيز ما قادر به درك صحيح زبان مادري خود نبوده و در اين زمينه مشكلات بسياري دارند؟ در كتب فارسي آنقدر زبان مادری پيچيده و سخت ارائه شده كه بعضا بزرگترها هم از درك آن عاجزند. آيا فرزندان ما از متون ديني چيزي مي‌فهمند؟ آيا آنها دين خود را از كتب و مدرسه مي‌گيرند يا از جاي ديگر؟
آيا چنانچه موسسات آزاد زبان انگلیسی نبودند كسي چيزي از زبان مي‌ فهميد؟ آيا دروس و كتب درسي بچه‌ها را حافظ بار مي‌آورد يا متفكر؟ كليه فرزندان ما در دروس پايه مانند رياضي، فارسي، علوم و حتي زبان خارجي مشكل اساسي داشته و با يك سند و دو سند كه تنها به ساختار و چيدمان پرداخته است نمي‌توان آن معضلات را رفع نمود.
نگارنده در وقتي مناسب به ارائه راهكار و حتي شيوه تدریس بديع برخي از دروس مانند زبان فارسي، انگليسي و همینطور منطق و يادگيري متفكرانه خواهدپرداخت.
انشاءالله...

محمدجواد زنگنه - مدرس دانشگاه

https://siasatrooz.ir/vdcjmoea.uqevozsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی