در خبرها آمده بود که فلان آقای به اصطلاح «کارگردان» در یازدهمین جشن انجمن منتقدان و نویسندگان زیر بار جایزه داده به فیلم خوب «ماجرای نیمروز» نرفته است و به بهانه دولتی و سفارشی بودن فیلم نخواسته از کارگردان آن تقدیر کند.
البته این اتفاق خوبی است. اینکه یک به اصطلاح کارگردان حتی برای اهدای جایزه هم دستش به دیپلم افتخار نخورده جای شکر دارد. کسی که سالهای سال از بودجه همین بیتالمال و دولت برای «تحصیل» و فیلمسازی استفاده کرده و حالا بوی گند آروقهای روشنفکریاش همه جا را برداشته است.
اما خوب بود این آقایی که تلاش میکند خودش را «دولتی» نداند و گذشتهاش را «خاکمال» میکند، توضیح میداد که آیا فیلم «دولتی» یا «سفارشی» ساختن چه اشکالی دارد؟
اگر قرار بر ساخت فیلم دولتی است، آیا اولویت با «دولت» کشور خودمان است یا دولت کشورهای دیگر؟ اگر فیلم دولتی ساختن خوب نیست، طبیعتا جایزه دادن و جایزه گرفتنش هم باعث فخر نیست! آنوقت چطور میشود که یکنفر دو دهه پیش با پول «دولت» فیلمی مثل «بادکنک سفید» را ساخت و پُز آن را از «توکیو» گرفته تا «کن» داد و بابت همین فیلمی که محصول تلویزیون دولتی ایران بود کلی جایزه را توی جیبش گذاشت؟
راستی پولهایی که از جشنوارههای خارجی، از سفارتخانههای خارجی زیر «بالش» نرم و گرم خود گذاشتید، دولتی محسوب میشود یا نه؟ اگر یادتان رفته، ما فراموش نکردهایم. کافی است سری به حساب بانکهای دولتی «ایران» یا خصوصی «خارج» بزنید.
ما مثل شما نیستیم که «سر» مبارک را زیر همان «بالش» ببریم و خودمان را به تجاهل بزنیم و باور کنیم که جشنوارههای به ظاهر خصوصی و صنفی آنطرف آبی، حمایتهای مادی و معنویشان را از کجا میگیرند و به چه کسانی جایزه میدهند. آنها اغلب به «فیلمبساز»هایی مثل شما جایزه میدهند که این توانایی را داشته باشد تا پا روی هویت و غیرت خود بگذارد و بتواند سرزمینش را جایی مثل لجنزار نشان بدهد. این هنر شماست که نه کارگردان که «بازیگر» و فیلمبساز آنها شدهای و برای همین هم نمیگذارند جیبتان خالی باشد.
امثال مهدویان و فیلمسازان جوانی که اتفاقا با بودجه «دولتی» برای «مردم» فیلم میسازند، به آدمهایی که هم از اینجا میبرند و هم از آنجا میخورند شرف دارند.
دستکم آنها میدانند که فیلمشان بوی گند دلارهای غربی و نوکرهای غرب را نمیدهد. آنها اینقدر غیرت دارند که توی خانهشان برای خوشآمد خارجیها فیلم نسازند و برای تخریب چهره کشورشان و نشاندن لبخند به چهره دشمن، فیلم «یواشکی» و «زیرزمینی» را جلوی دوربین نبرند.
امثال مهدویان اگر فیلمی میسازند، آنقدر خوب میسازند که هم منتقدان آن را میپسندند و هم «تماشاگران» به احترام آن میایستند و کف میزنند. شما چه بلدی آقای فیلمبساز؟!
مشکل جای دیگر است. مشکل شما پول دولتی در سینمای ایران نیست که اگر بود، هم شما و هم بسیاری از همفکرانتان دست درازتان را توی جیب دولت نمیکردید.
مشکل خودِ فیلم است که چهره واقعی «جلاد»ها را نشان میدهد. برای مردم تصویر واقعی «داعش»های دهه شصت را نشان میدهد. همانها که نخ حرکتشان دست همانهایی است که برای شما و فیلمهای بهشدت قوی به لحاظ «محتوا» و «تکنیک» جنابعالی دلار شاباش میکنند.
نشان دادن چهره کریه داعشیهای دیروز و امروز، همه نقشههای آنان را به هم میریزد و در مقابل همه رشتههای آنها و شما را برای جعل تصویر ایران پنبه میکند. آنها آنهمه تلاش کردهاند که به لطف دوربین کج شما از ایران یک چهره ضد حقوق بشری بسازند و این برایشان سنگین است که «فیلمبساز» آنها به فیلمی در تضاد و تقابل با فکر و نقشههایشان جایزه بدهد.
برای شما که «پناهی» جز آغوش آنها ندارید متاسفم. اما نه بیشتر از مردم و «دولت»ی که این همه از پول «بیتالمال» را برای رشد و قدکشیدنتان به هدر داد. پول ملت و دولت دور ریخته شد برای کسی که به طمع «جایزه آزادی افکار» و گرفتن «نخل» و «دوربین» و «خرس» توی «آفساید» ایستاد و برای شکار دلارهای سبز دست به هرکاری زد.
ما از شما ممنونیم که دستتان را هم به جایزه ارزشمندی که منتقدان «ایران» به مهدویان دادند، نزدید.
نویسنده: مهدی رجبی