عربستان این روزها با تحولاتی قابل توجه همراه است که محور آن را اعتراضهای مردمی به ساختار حاکم بر کشورشان تشکیل میدهد. جنبشی که با عنوان ۱۵ سپتامبر نامگذاری شده است و اخیرا نیز اعلام کرده است که برای روز ملی عربستان دور جدیدی از اعتراضها را صورت خواهد داد.
حال این سوال مطرح میشود که ریشه این اعتراضها کجاست و مطالبه آنها از ساختار چیست؟ بررسی تحولات عربستان نشان میدهد که این اعتراضها سرآغازش همان جنبش بیداری اسلامی سال ۲۰۱۱ است. حرکتی مردمی که در آن زمان سرکوب شد و پس از آن افرادی همچون شیخ نمر بازداشت شد. بسیاری بر این عقیدهاند که اعدام شیخ نمر عالم بزرگ جهان اسلام توسط سعودی زمینهساز شدت گرفتن اعتراضهای مردمی شد که قیام مردم قطیف و عوامیه از پیامدهای آن است. نظام سعودی به جای توجه به مطالبات مردمی اقدام به سرکوب و حتی ویران سازی اماکن مسکونی کرد بگونهای که گزارشها نشان میدهد این مناطق به ویرانهای غیرقابل سکوت مبدل شده است.
در باب ریشه اعتراضهای مردمی دلایل و اهداف متعددی مطرح است بخشی از آن برگرفته از وضعیت بحرانی اقتصادی مردم است بگونهای که براساس آمار فقر و بیکاری به شدت افزایش یافته است. این در حالی که سران سعودی به جای توجه به مشکلات اقتصادی مردم به خریدهای تسلیحاتی گسترده روی آورده و تامین کننده منافع اقتصادی غرب شدهاند. در همین حال فضای سرکوب در داخل عربستان به شدت افزایش یافته چنانکه عفو بینالملل آمار ۳۰ هزار زندانی سیاسی در زندان آلسعود را اعلام کرده است. بسیاری از علمای سعودی که در کنار مردم بودهاند بازداشت و تبعید شدهاند. مسئله دیگر نارضایتی مردمی از ساختار حاکم بر کشور و جنگ قدرتی است که میان شاهزادگان تشدید شده است. بحرانی داخلی که زمینهساز تشدید فشارها و نابسامانیها برای مردم گردیده است.
روند تحولات نشان میدهد که خاندان سلمان به دنبال انحصار قدرت بوده و به زودی بنسلمان ولیعهد پادشاهی خود را اعلام خواهد کرد که این خود تشدید کننده فضای جنگ قدرت در ساختار سعودی خواهد شد که هزینههای بسیاری بر مردم تحمیل میکند. نکته دیگر نارضایتی مردمی از سیاست خارجی آلسعود است. از یک سو مردم با جنگ یمن و حمایت سعودی از تروریسم در منطقه ناراضی بوده و از سوی دیگر روابط با آمریکا و رژیم صهیونیستی را مغابر با امنیت و منافع ملی خود میدانند. آنها تاکید دارند این روابط زمینهساز تهدید استقلال و آزادی آنها خواهد شد که جایگاه آنها را در منطقه و جهان تحت تاثیر قرار میدهد.
مردم خواستار آنند که کشورشان به جای همراهی با آمریکا و صهیونیستها در کنار جبهه مقاومت در حمایت از فلسطین و جهان اسلام قرار گیرد و نه آنکه مولفهای علیه وحدت منطقه باشد. بر این اساس میتوان گفت که جنبش ۱۵ سپتامبر ادامه راه مردمی است که استقلال و آزادی کشورشان را مطالبه میکنند و در کنار مقابله با استبداد داخلی خواستار پایان استعمار خارجی برکشورشان هستند که میتواند جایگاهی ویژه برای آنان در منطقه و جهان ایجاد کند.
نویسنده: فرامرز اصغری