?>?> آمریکا، چین و سازمان تجارت جهانی در پسا کرونا | سیاست روز
دوشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۲:۵۴
کد مطلب : 116932

آمریکا، چین و سازمان تجارت جهانی در پسا کرونا

ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی برای ایجاد هژمونی خود در جهان و حفظ نظم بین‌‌المللی...

ایالات متحده آمریکا به عنوان یک قدرت جهانی برای ایجاد هژمونی خود در جهان و حفظ نظم بین‌‌المللی، سازمانها و نهادهای بین‌المللی گوناگونی را مانند پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، سازمان تجارت جهانی، توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی و مشارکت اقیانوس آرام و پیمان پاریس را در جهان ایجاد نمود که در حال حاضر دیگر اصراری بر ادامه فعالیت آنها و یا حضور در آنها ندارد.
این رویکرد آمریکا و تشدید تحولات دیگری که از سوی آمریکا در روابط بین‌الملل بر اثر همه‌گیری ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ بوجود آمد، موجب اهمیت پرداختن به این موضوع شده است.
در این رابطه سؤال حائز اهمیت این است که قاعدتاً نباید ابرقدرتی که برای ایجاد هژمونی و منافع خود سازمان‌هایی را از جمله سازمان‌ها و نهادهای بین‌المللی که در جهان ایجاد می‌نماید، چرا با تخریب آنها مزایا و منافع خود را از دست می‌دهد؟ در اینجا دو دیدگاه مطرح می‌شود: اول اینکه آن ابرقدرت مطمئن است که سازمان بهتری را جایگزین خواهد کرد یا اینکه این تصميم به دلیل کاهش کنترل هژمون آن ابرقدرت گرفته‌ شده‌باشد. همچنین بحث دیگری که در این رابطه مطرح می‌شود این است که با توجه به نقش سازمان‌ها برای سلطه هژمونی ابر قدرت در جهان، چرا ابرقدرت نمی‌تواند همان سازمان‌ها را برای منافع خود بازسازی کند؟
به طور کلی؛ نظریه‌پردازان این حوزه معتقدند که قدرت تغییر دادن یک سازمان جهانی توسط ابرقدرت‌ها، بستگی به عوامل گوناگونی دارد. از جمله این که کشورهای دیگر هر قدر قدرتمندتر شوند از سلطه هژمونی ابرقدرت بر سازمان‌هایی که آن‌ها نیز در آن حضور دارند کاسته خواهد‌شد. با نگاهی به تاریخ رفتاری آمریکا، حملات ایالات‌متحده به سازمان‌های اقتصادی خودش را با استفاده از دو مطالعه موردی می‌توان مورد ارزیابی قرار داد. اول حمله برای نابودی سازمان پولی بین‌المللی برتون وودز، که آمریکا در سال ۱۹۴۴ ایجاد نمود و نیکسون رئیس‌جمهور آمریکا آن را در سال ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۳ از بین برد و دوم حمله‌ ترامپ به سازمان تجارت جهانی. ترامپ در موقعیتی کاملاً مشابه نیکسون (رئیس‌جمهور سابق ایالات‌متحده آمریکا) بوده است. در مورد اول؛ نیكسون کاهش نرخ‌های تراز تجاری آمریکا و بحران ارزی بین آمریکا و اروپا را با از بین بردن سیستم مالی جهانی برتون وودز کنترل نمود و در مورد دوم ترامپ، با هدف تخریب سازمان‌های تجارتی(WTO) یا اصلاحات اساسی آن باعث سنگ انداختن بر سر راه چین و افزایش بیکاری در چین شده و از طريق شعار خود (اول آمریکا) را محقق نمود. آمریکا بدلیل همه‌گیری ویروس کرونا، فرصت منحصر به ‌فردی برای خود در نظر گرفت تا با تجدید ساختار روابط بین‌الملل، قدرت اقتصادی چین را که روبه‌رشد بوده ولو قدرت نرم و مشروعیت لازم را در جهان از دست‌داده، مهار کند.
نکته آنکه هر دو رئیس جمهور (نيكسون و ترامپ) نه به قصد ریشه‌کن کردن سازمان‌ها، بلكه با هدف معرفی و اجرای اصلاحاتی برای بازسازی ایالات متحده به سازمان‌ها حمله‌کردند. هر دو رئیس جمهور معتقد بودند که آن سازمان‌ها دیگر برای ایالات‌متحده منفعتی ندارند. رشد و تکامل WTO در حال حاضر موجب شده تا چین به سرعت از فرصت‌های خود در آن استفاده کند و آمریکا با حمله به آن این سرعت را کاهش داده و مشكل خواهدنمود. در این میان همه‌گیری جهانی کرونا این تقابل را تشدید نموده و ممکن است اقتصاد جهانی را دو قطبی نماید که از منظر تجاری، به مسئله‌ای شبيه جنگ سرد میان بلوک تجاری شوروی و آمریکا در کشورهای در حال توسعه منجر شود. احتمالا باتوجه به کمک‌های بسیار چین به کشورهای در حال توسعه، چین در زمینه‌ جلب برخی از کشورهای جهان سوم از آمریکا پیشی خواهدگرفت ولی همچنان انگلیس، اتحادیه‌ اروپا، هند و اکثر کشورهای خاورمیانه در کنار ایالات‌متحده خواهند بود. با توجه به شرایط فوق چون چنین دسته‌بندی‌هایی به جهات گوناگونی هزينه‌بر خواهدبود؛ مناسبات تجاری و سیاسی و اقتصادی خاصی را نیز بوجود خواهد آورد که اساس آنها نوعی رقابت در همه زمینه‌ها را بوجود خواهد آورد که بنظر می‌رسد با توجه به شیوع بیماری کرونا و سخت‌تر شدن روابط، اگر این اتفاق روی دهد، جهان مکانی فقیرتر و آشفته‌تر خواهدبود. 

نویسنده: لادن رنجبر حقیقی

https://siasatrooz.ir/vdcjtmev8uqevhz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی