یکی از نگرانیهای غرب در منطقه غرب آسیا نزدیکی سیاستها و مواضع جمهوری اسلامی ایران و روسیه بوده است.
کشورهای غربی همچون آمریکا و اروپا در طول عمر انقلاب اسلامی تاکنون تلاش کردهاند تا از گسترش روابط ایران با دیگر کشورها جلوگیری کنند و در این راه با سنگ اندازی و مانع تراشی از تحقق این اتفاق مهم ممانعت کنند.
قطعا گسترش روابط ایران با کشورهای پیرامون خود علاوه بر این که برنامههای آمریکا را به هم میریزد، دو طرف مناسبات را نیز منتفع میکند، کشورهای همسایه جمهوری اسلامی از قابلیتها و ظرفیتهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ایران آگاه هستند و میدانند که اگر روابط خود را با ایران گسترش ندهند یا تحت تأثیر آمریکا و غرب مناسبات خود را با جمهوری اسلامی تضعیف کنند، زیان خواهند دید.
یکی از کشورهای مطرح منطقه و از همسایگان جمهوری اسلامی ایران، روسیه است، این کشور در روابط خود با ایران از تلاطمهای زیادی برخوردار بوده است که آن هم به خاطر نوع حکومتهایی است که در این کشور حاکم بوده ، ایران و روسیه از زمان امپراتوری تزارها تا زمان استقرار کمونیستها، روابط پایدار و عمیقی نداشتند چرا که این دو نوع حکومت خود را در منطقه، مقتدر و قدرتمند میپنداشتند و همواره سعی در استعمار دیگر کشورها به ویژه ایران داشتند.
پس از سقوط کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی سابق، روسیه مجبور به تغییر سیاستها در مناسبات خود با ایران شد و در کنار این اتفاق، ایران نیز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به یک کشور تأثیرگذار و با نفوذ در منطقه تبدیل شد.
قدرت افزایی ایران در طول ۴۰ سال گذشته باعث شد تا روسیه نیز نگاه خود را به جمهوری اسلامی تغییر دهد، ضمن این که اختلافات دیرین دو ابرقدرت شوروی و آمریکا در زمان جمهوری فدرالی روسیه نیز همچنان باقی مانده است.
اختلافات و دشمنیهای آمریکا و روسیه با وجودی که بلوک شرق از بین رفته، اما همچنان باقی است، روسیه برای این که خود را در مقابل غرب تقویت کند، نیاز به کشورهای همپیمان و دوست در منطقه دارد، ایران با ویژگیهایی که از نظر جغرافیایی، سیاسی، اقتصادی و نظامی دارد، میتواند کشوری قابل اعتماد برای روسیه باشد، البته به شرطی که روسیه نیز بتواند ثابت کند قابل اعتماد است.
ایران در بحران غرب آسیا به ویژه در سوریه، پیش از آن که روسیه تصمیم بگیرد وارد عمل شود، به میدان آمد و توانست بحران را مدیریت کند اما ابعاد بحران ایجاد شده از سوی آمریکا در منطقه غرب آسیا، بسیار گسترده بود و قطعاً به تنهایی قابل مهار نبود.
روسیه پس از آن که جمهوری اسلامی ایران با مقامات این کشور به ویژه پوتین رئیس جمهور روسیه رایزنی کرد، به میدان آمد و همکاری دو کشور اکنون در سوریه نتیجه داده که همگان آن را درک کردهاند.
قطعا همکاری ایران و روسیه در مهار توطئههای آمریکا در منطقه برای کاخ سفید خوشایند نبوده و نخواهد بود، چرا که تهران و مسکو سناریوهای ایالات متحده را به هم زدند و اجازه ندادند تا اجرا شود.
اکنون که دو کشور ایران و روسیه در معادلات منطقهای پیروز تحولات هستند، تلاشهای رسانهای و سیاسی بسیاری صورت میگیرد تا میان تهران و مسکو، اختلاف ایجاد کند و حتی سعی دارد تا القاء کند که شکاف و اختلافات دو کشور عمیق و گسترده است. هر چند از وجود اختلاف نظر میان دو کشور نمیتوان چشم پوشی کرد، اما این اختلاف نظر نمیتواند مانعی بر سر راه ادامه روابط گسترده و همکاریهای دو کشور در صحنه منطقه و حتی فرامنطقه باشد.
برخی رسانههای غربی و عربی و تحلیل گران آنها سعی دارند القاء کنند که روسیه مخالف حضور ایران در سوریه است، در حالی که مقامات مسکو تاکنون مخالفت خود را از این حضور اعلام نکردهاند و خود نیز به خوبی میدانند که چنین درخواستی را هم نمیتوانند مطرح کنند.
نتانیاهو سفرهای زیادی را به مسکو داشته است، شاید بتوان گفت سفر نخست وزیر رژیم اسرائیل اگر از سفر به واشنگتن بیشتر نبوده کمتر هم نبوده است، اما نتانیاهو تاکنون نتوانسته نظر پوتین را علیه ایران جلب کند.
آیا مسکو میتواند به تل آویو که شریک، همپیمان و دوست نزدیک آمریکا که دشمن روسیه است، اعتماد کند؟ آیا رژیم متزلزل صهیونیستی توان آن را دارد که منافع روسیه را در نظر داشته باشد؟ اگر روسیه به رژیم اسرائیل اعتماد کند، قطعاً یک خطای استراتژیک را مرتکب خواهد شد که زیان آن را نیز خواهد دید.
نویسنده:محمد صفری