نگاهی به تحولات منطقه طی هفتههای اخیر بیانگر زنجیرهای از بحرانهایی است که نه تنها از میزان آنها کاسته نشده بلکه هر روز لایههای جدیدی به آنها افزوده میشود. افغانستان که با خروج غیر مسئولانه آمریکا و ناتو با بحرانهای امنیتی و اقتصادی برجای مانده از ۲۰ سال اشغال این کشور مواجه بوده طی دو جمعه متوالی با انفجارهای تروریستی و خونین در مناطق شیعه نشین قندوز و قندهار همراه بوده است.
در حوزه قفقاز نیز به رغم مصالحههای صورت گرفته میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، مقامات باکو از مسیر همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان خارج شده و به بیان اتهامات غیر سازنده و به دور از منطقه علیه ایران و ایروان پرداختهاند. آنها که با برگزاری رزمایش مشترک با پاکستان و ترکیه اصول منطقه را زیر پا گذاشتهاند در رفتاری که به یک طنز شباهت دارد ایران را که در صف اول مبارزه با مواد مخدر قرار دارد متهم به همکاری با ارمنستان برای قاچاق مواد مخدر به اروپا کرده است. در همین حال اسناد نشان میدهد که باکو، عملا مناطقی را در اختیار سرویسهای جاسوسی و ترور رژیم صهیونیستی قرار داده است که تهدیدی برای کل امنیت منطقه است. در حوزه عراق نیز در حالی انتخابات پارلمانی برگزار شد که شبهاتی در باب نحوه برگزاری انتخابات روی داده است بگونهای که به اعتراضات خیابانی و تنشهای سیاسی منجر شده است. این سناریو مطرح است که دشمنان عراق و امنیت منطقه به دنبال کشاندن این کشور به آشوبهای خیابانی انتخاباتی باشند چنانکه در گذشته نیز این سناریو را اجرا کردهاند. در حوزه سوریه نیز هر چند که این کشور و متحدانش توانستهاند امنیت نسبی را در کشور بر قرار سازند که اخیرا تحرکات نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به شدت افزایش یافته است و آن به صورت مستقیم به بمباران مواضع ارتش سوریه و متحدانش میپردازند. در لبنان نیز در حالی با ارسال سوخت از سوی ایران و تشکیل دولت به نخست وزیر میقاتی میرفت تا روند ثبات سیاسی و اقتصادی تسریع گردد که اقدام بحرانساز بازپرس پرونده انفجار سال گذشته بندر بیروت علیه برخی شخصیتهای برجسته لبنانی، و به تبع آن حمله مسلحانه شبه نظامیان وابسته به سمیر جعجع به معترضان به این فتنه انگیزی بار دیگر لبه را بر لبه پرتگاه جنگ داخلی و درگیر سازی مقاومت لبنان در نابسامانیهای درون لبنانی قرار داده است.
مجموع این تحولات در حالی روی میدهد که یک نقطه مشترک در آنها میتوان یافت و آن محاصره کردن ایران در مجموعهای از بحرانهای منطقهای است در حالی که سابقه رفتاری دشمنان نشان میدهد که حلقه تکمیلی این روند میتواند فعال سازی دوباره گروههای تروریستی بویژه در مناطق مرزی ایران باشد که البته ابتکار جمهوری اسلامی در هدف قرار دادن پایگاه ضد انقلاب در اربیل عراق این سناریو را در همان ابتدا ناکام ساخت.
با توجه به آنچه ذکر شد این سوال مطرح است که طراحان این سناریوها چه اهدافی را دنبال میکنند؟ نکته اساسی آن است که مجموع این رفتاها در قالب سایش توان ایران در بحرانهای حاشیهای منطقهای طراحی و اجرا میشود. دولت سیزدهم اولویت را نه مذاکره برجامی بلکه حل چالشهای اقتصادی با مولفههای داخلی و نیز دیپلماسی منطقهای قرار داده است که عضویت در شانگهای بخش مهمی از آن بوده است. این رویکرد که زمینه ساز شکست خودتحریمیهای داخلی و نیز بیاثر کردن تحریمها با مراودات منطقهای است مغایر با سیاستهای غرب برای گره زدن اقتصاد ایران به برجام و نیازمند سازی ایران به مذاکرات و نمایش ایران به عنوان الگویی شکست خورده از مقاومت است. غرب در حالی ادعای لزوم ورود هر چه سریعتر ایران به مذاکرات را مطرح میسازد که همزمان به دنبال گرفتار سازی ایران در مجموعهای از بحرانهاست تا در نهایت تهران را به امتیازدهی در مذاکرات وادار سازد. در چنین شرایطی میتوان گفت که راهکار مقابله با این سناریوها در کنار استمرار معطوف بودن به حل مشکلات اقتصادی در قالب سفرهای استانی و فعال سازی ظرفیتهای داخلی، گسترش تعاملات دیپلماتیک در قالب سیاسی، اقتصادی و دفاعی با کشورهای همسایه است که سفر دورهای امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه و سفر سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به پاکستان و روسیه در این چارچوب قابل ارزیابی می باشد. در همین حال رزمایشهای شمال غرب و آسمان ولایت ۱۴۰۰ نیز هشداری عملی برای تهدید کنندگان امنیت ایران و منطقه است که میتواند نقش بازدارنده را در برابر سناریوی مذکور ایفا نماید.
نویسنده: قاسم غفوری
در حوزه قفقاز نیز به رغم مصالحههای صورت گرفته میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان، مقامات باکو از مسیر همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان خارج شده و به بیان اتهامات غیر سازنده و به دور از منطقه علیه ایران و ایروان پرداختهاند. آنها که با برگزاری رزمایش مشترک با پاکستان و ترکیه اصول منطقه را زیر پا گذاشتهاند در رفتاری که به یک طنز شباهت دارد ایران را که در صف اول مبارزه با مواد مخدر قرار دارد متهم به همکاری با ارمنستان برای قاچاق مواد مخدر به اروپا کرده است. در همین حال اسناد نشان میدهد که باکو، عملا مناطقی را در اختیار سرویسهای جاسوسی و ترور رژیم صهیونیستی قرار داده است که تهدیدی برای کل امنیت منطقه است. در حوزه عراق نیز در حالی انتخابات پارلمانی برگزار شد که شبهاتی در باب نحوه برگزاری انتخابات روی داده است بگونهای که به اعتراضات خیابانی و تنشهای سیاسی منجر شده است. این سناریو مطرح است که دشمنان عراق و امنیت منطقه به دنبال کشاندن این کشور به آشوبهای خیابانی انتخاباتی باشند چنانکه در گذشته نیز این سناریو را اجرا کردهاند. در حوزه سوریه نیز هر چند که این کشور و متحدانش توانستهاند امنیت نسبی را در کشور بر قرار سازند که اخیرا تحرکات نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی به شدت افزایش یافته است و آن به صورت مستقیم به بمباران مواضع ارتش سوریه و متحدانش میپردازند. در لبنان نیز در حالی با ارسال سوخت از سوی ایران و تشکیل دولت به نخست وزیر میقاتی میرفت تا روند ثبات سیاسی و اقتصادی تسریع گردد که اقدام بحرانساز بازپرس پرونده انفجار سال گذشته بندر بیروت علیه برخی شخصیتهای برجسته لبنانی، و به تبع آن حمله مسلحانه شبه نظامیان وابسته به سمیر جعجع به معترضان به این فتنه انگیزی بار دیگر لبه را بر لبه پرتگاه جنگ داخلی و درگیر سازی مقاومت لبنان در نابسامانیهای درون لبنانی قرار داده است.
مجموع این تحولات در حالی روی میدهد که یک نقطه مشترک در آنها میتوان یافت و آن محاصره کردن ایران در مجموعهای از بحرانهای منطقهای است در حالی که سابقه رفتاری دشمنان نشان میدهد که حلقه تکمیلی این روند میتواند فعال سازی دوباره گروههای تروریستی بویژه در مناطق مرزی ایران باشد که البته ابتکار جمهوری اسلامی در هدف قرار دادن پایگاه ضد انقلاب در اربیل عراق این سناریو را در همان ابتدا ناکام ساخت.
با توجه به آنچه ذکر شد این سوال مطرح است که طراحان این سناریوها چه اهدافی را دنبال میکنند؟ نکته اساسی آن است که مجموع این رفتاها در قالب سایش توان ایران در بحرانهای حاشیهای منطقهای طراحی و اجرا میشود. دولت سیزدهم اولویت را نه مذاکره برجامی بلکه حل چالشهای اقتصادی با مولفههای داخلی و نیز دیپلماسی منطقهای قرار داده است که عضویت در شانگهای بخش مهمی از آن بوده است. این رویکرد که زمینه ساز شکست خودتحریمیهای داخلی و نیز بیاثر کردن تحریمها با مراودات منطقهای است مغایر با سیاستهای غرب برای گره زدن اقتصاد ایران به برجام و نیازمند سازی ایران به مذاکرات و نمایش ایران به عنوان الگویی شکست خورده از مقاومت است. غرب در حالی ادعای لزوم ورود هر چه سریعتر ایران به مذاکرات را مطرح میسازد که همزمان به دنبال گرفتار سازی ایران در مجموعهای از بحرانهاست تا در نهایت تهران را به امتیازدهی در مذاکرات وادار سازد. در چنین شرایطی میتوان گفت که راهکار مقابله با این سناریوها در کنار استمرار معطوف بودن به حل مشکلات اقتصادی در قالب سفرهای استانی و فعال سازی ظرفیتهای داخلی، گسترش تعاملات دیپلماتیک در قالب سیاسی، اقتصادی و دفاعی با کشورهای همسایه است که سفر دورهای امیر عبداللهیان وزیر امور خارجه و سفر سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح به پاکستان و روسیه در این چارچوب قابل ارزیابی می باشد. در همین حال رزمایشهای شمال غرب و آسمان ولایت ۱۴۰۰ نیز هشداری عملی برای تهدید کنندگان امنیت ایران و منطقه است که میتواند نقش بازدارنده را در برابر سناریوی مذکور ایفا نماید.
نویسنده: قاسم غفوری