دولت بعد از بیش از ۹ ماه دست به کار شد و «علی ربیعی» وزیر سابق کار را به عنوان سخنگوی جدید انتخاب کرد. البته ربیعی بعد از اینکه توسط مجلس از پست وزیری برکنار شد پیشنهاد حضور در این سمت را داشت اما چه شده که بعد از بیش از ۹ ماه با اینکه وی از اولین گزینههای چنین پستی بوده قبول کرده است که سخنگوی دولت دوم روحانی شود مسئله جالبی است. از سوی دیگر کار دولت را به نوعی نشان میدهد که پس از این همه مدت خالی گذاشتن پستی به این مهمی به نقطه سر خط رسیده است و دوباره به گزینه اولیه خود بازگشته است. «محمدباقر نوبخت» با تبریک و تایید خبر سخنگو شدن ربیعی بیان کرده که وی اولین سخنگویی است که تمام وقت در این سمت حضور خواهد داشت. حالا موضوعات خاصی بر تعیین سخنگوی جدید دولت مترتب است که در ادامه به برخی از این نکات میپردازیم.
چالشهای آقای سخنگو: مردم با توجه به گرانیهای سرسامآور که هر روز در یک کالا به طور فزایندهای بروز میکند، به دنبال پاسخی مناسب هستند. از سوی دیگر با توجه به گرانیها و مشکلات بسیاری که گریبانگیر مردم شده و سفره آنان را کوچک کرده است سخنگو وظیفه خطیری برعهده دارد. دولت بعد از چندین ماه به این نتیجه رسید که نمیتواند این پست را خالی بگذارد. هر چند که در این مدت که پست سخنگوی دولت خالی بود بسیاری از کارشناسان به این نتیجه رسیده بودند که دولت در جهت تنویر افکار عمومی سعی ندارد کاری کند و خالی گذاشتن این پست به سبب همین مسئله است آنهم در سیل گرانیها. حالا مشکلات مختلف تلنبار شده است و آقای سخنگو اگر چندین جلسه در هفته برای اصحاب رسانه بگذارد نیز نمیتواند پاسخگوی همه این موارد باشد. آیا سخنگوی دولت یک پست تشریفاتی است: سخنگویی دولت برخلاف ظاهری که دارد یک پست تشریفاتی نیست مگر اینکه دولت بخواهد با آن به این شکل رفتار کند. ربیعی مدت مدیدی بود که پس از آنکه توسط مجلس از وزارت کار عزل شد، بیکار بود. ظاهرا پیشتر این شغل به وی پیشنهاد شده بود اما ربیعی آن را نپذیرفت تا اینکه بعد از ۹ ماه گویا قبول کرده است که سخنگوی جدید باشد. جالب اینجاست که وزرای دیگری که استیضاح شدند یا استعفا دادند دولت را ترک کردند اما ربیعی همچنان با دولت همراه بود و حالا دولت به این نتیجه رسیده که برای وی باید پستی دست و پا کند. این موضوع از رابطه نزدیک ربیعی و روحانی حکایت دارد.
اما باید این موضوع تاکید شود که پست سخنگویی دولت یک سمت تشریفاتی نیست. مردم امروز بیش از همیشه با توجه به وضعیت بد اقتصادی نگران سرنوشت و آیندهشان هستند. فقط یک نمونه هجوم ملت به پمپ بنزینها بعد از ماجرای انتشار خبر سهمیهبندی و گرانی بنزین و صفهای طویلی که پشت سر هم شکل گرفت و اوضاعی که در کشور بوجود آمد خود نشاندهنده وظیفه خطیر آقای سخنگو است. از این باب ربیعی وظیفه سخت و خطیری برعهده دارد مگر اینکه مانند اسحاق جهانگیری که پیشتر بیان کرده بود در ۵ دقیقه میتوان جواب همه منتقدان را داد این تفکر وجود داشته باشد که میشود پاسخ همه مشکلات را داد. البته اگر سخنگوی جدید با این رویکرد بخواهد پیش برود قطعا مشکلات بیشتری گریبانگیر دولت در عرصه مدیریت روانی جامعه میشود.
پیشتر رئیسجمهور بایستی پاسخگوی خوبی باشد: سمت سخنگویی دولت اگرچه باعث رسمی شدن مواضع دولت میشود و مواضع دولت به وسیله آقای سخنگو به سمع و نظر مردم میرسد اما باید گفت که تنها سخنگو نمیتواند در جهت تنویر افکار عمومی مثمرثمر واقع شود. بلکه رئیسجمهور نیز بایستی نسبت به رویدادهایی که در کشور رخ میدهد با افکار عمومی سخن بگوید. به طور کل با توجه به جو روانی که در جامعه وجود دارد گفتوگوی دولت با مردم یک نیاز مبرم و حیاتی است و از اینرو نه تنها دولت نباید تنها به سخنگو تکیه و بسنده کند بلکه بایستی مقامات بلندپایه دولتی از جمله رئیسجمهور و معاونش با مردم سخن بگویند. دولت بدون سخنگو نمیتوانست ادامه دهد: دولت به هر جهت با انتخاب ربیعی نشان داد که بدون سخنگو نمیتوانست ادامه دهد. شلختگی در افعال دولت دیده میشد و بایستی فردی خصوصا در مقام سخنگوی دولت با رسمیت دادن به مواضع پاستورنشینان هماهنگی سیاسی و مدیریتی را در دولت بوجود بیاورد. چندپارگی و مواضع ریز و درشت دولتمردان جامعه و خصوصا بازار اقتصادی را دچار سردرگمی کرده بود. مردم نیاز دارند که از دولت یک صدای واحد بشنوند. از سویی در موارد راهبردی از جمله قیمت ارز و طلا و... دولت باید قیمت پایه خود را مشخص و بر روی آن تاکید کند.
چند روز پیش بود که رئیسجمهور بیان کرد که قیمت دلار نباید ۱۳ هزار تومان و حتی ۸ هزار تومان باشد اینکه دولت با مواضع صریح از طریق سخنگو اعلام کند که از نظر آن قیمت دلار چند است و باید چه مسیری در این خصوص طی شود، کمک شایان توجهی به بازار و ثبات قیمتها میکند. لااقل خالی نماندن این پست اگر سخنگو وظیفه خود را به خوبی انجام دهد باعث میشود بار روانی جامعه تا حد زیادی کاسته و در جهت مثبت حرکت کند.
به نوعی خالی بودن این سمت باعث میشد که دلالان و سوداگران بازار با استفاده از خلاء صدای واحد از دولت و تصمیمگیری و تصمیمسازی در این عرصه بازار را در دست بگیرند. دولت میتواند با مدیریت روانی جامعه در این عرصه بسیاری از مشکلات کشور خصوصا بخش اقتصادی که کارشناسان در آن موضوع عملیات روانی را بسیار مهم میدانند، به اوضاع کشور سرو سامان دهد.