?>?> چین و مذاکرات هسته‌ای ‌ایران | سیاست روز
چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۰۱:۳۷
کد مطلب : 91361
مروري بر آنچه در گفت‌وگوهاي تهران و ۱+۵ مي‌گذرد

چین و مذاکرات هسته‌ای ‌ایران

چین و مذاکرات هسته‌ای ‌ایران

علی‌رغم تلاش‌های مداوم صورت گرفته در چند ماهه گذشته برای نیل به توافقی جامع در مورد برنامه هسته‌ای ‌ایران، ضرب‌الاجل تمدید شده تا تیر ماه ۱۳۹۴ به سرعت در حال نزدیک شدن است. با ‌این وجود، مذاکرات ژنو در دی‌ماه ۱۳۹۳ در رسیدن به موفقیت ناکام مانده است و از این‌رو چشم‌انداز توافق نهایی بسیار نامشخص است. با ‌این حال، به نظر می‌رسد دور اخیر مذاکرات هسته‌ای، توجه نسبتا کمی‌ از سوی چین را به خود معطوف کرده است.‌ این واکنش خاموش در شرایطی مهم به نظر می‌رسد که پکن به طور مستقیم درگیر در مذاکرات‌ ایران و ۱+۵ می‌باشد.
به علاوه، ‌این عدم توجه در تضاد کامل با منافع قابل توجهی است که در نتیجه حصول توافق نهایی، عاید چین خواهد شد، چراکه به نظر منافع چین در مذاکرات از تامین منابع بحرانی نفت گرفته تا مقابله با افراط‌گرایی و توسعه برنامه‌های اقتصادی و تجاری منطقه‌ای، متغیر است. برای کمک به تامین ‌این منافع و افزایش ثبات اقتصادی در خاورمیانه و امنیت منطقه‌ای، اصولا چین باید موضعی فعال‌تر نسبت به ‌این مذاکرات اتخاذ می‌کرد. اما منطق اصلی بر سر اتخاذ چنین رویکردی از سوی چین چیست؟

مذاکرات هسته‌ای ‌ایران و معاهده منع گسترش سلاح هسته‌ای
نتایج مذاکرات با‌ ایران پیامدهایی بر استانداردهای بین‌المللی حاکم بر برنامه‌های هسته‌ای در دیگر کشورهای غیر دارنده سلاح هسته‌ای خواهد داشت و مانند موضوع ‌ایران، بسیاری از‌ این گونه تلاش‌ها تاثیرات امنیتی مهمی ‌برای چین در بردارد. بحران بر سر آنچه قدرت‌های غربی در‌خصوص پیگیری‌ ایران برای ساخت سلاح هسته‌ای ادعا می‌کنند تا حدودی به دلیل شکاف موجود در رژیم بین‌المللی منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای است. پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای (NPT) ساخت و یا خرید سلاح‌های هسته‌ای توسط کشورهای غیر دارنده سلاح هسته‌ای را منع کرده است. اما از سوی دیگر، ‌این پیمان حق کشورهای عضو را در جهت توسعه برنامه هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز به رسمیت می‌شناسد و به وضوح افتراقی بین فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای از برنامه‌های نظامی ‌قائل نیست، چراکه حوزه‌های خاکستری که شامل غنی‌سازی اورانیوم، تولید سانتریفیوژ، باز فرآوری سوخت مصرف شده و برخی از جنبه‌های تحقیق و توسعه که همگی برنامه‌هایی با کاربرد دوگانه می‌باشند و قانونی بودن ‌این فعالیت‌ها به صراحت در NPT مورد اشاره قرار نگرفته است. چنین ابهامی ‌به سیاسی شدن مباحث بین‌المللی در‌خصوص برنامه هسته‌ای ‌ایران و همچنین برنامه هسته‌ای سوریه، ژاپن، کره جنوبی، برزیل و کشورهای دیگر کمک می‌کند.
در‌ این چارچوب، نگرانی‌ها در مورد حوزه‌های خاکستری در برنامه هسته‌ای ‌ایران مولفه‌های کانونی مذاکرات اخیر است. اختلافات بر سر‌اندازه و دامنه برنامه غنی‌سازی ‌ایران، به عنوان مثال، در طول مذاکرات ژنو در ماه ژانویه ۲۰۱۵ (دی‌ماه ۱۳۹۳)، در مسیر پیشرفت قرار گرفت. در‌این راستا، هدف ادعایی ۱+۵ دستیابی به مجموعه‌ای از قوانین است تا از طریق آن اطمینان حاصل شود که‌ ایران نمی‌تواند از برنامه غیر‌نظامی‌هسته‌ای به عنوان پوششی در راستای به دست آوردن توانایی فنی برای ساخت سلاح هسته‌ای استفاده نماید. با‌ این حال، چنین اصولی هنوز به مرحله توافق و یا پذیرش بین‌المللی نرسیده است. هنگامی‌که قوانین مبهم هستند و کشورها برداشت‌هایی متفاوت از تهدید دارند، تعجب‌آور نیست که مذاکرات به سوی هر چه سیاسی‌تر شدن پیش رفته و کار را به مراتب برای نیل به توافقی که به نگرانی‌های گسترش سلاح‌های هسته‌ای بپردازد با مشکل مواجه می‌سازد.
لذا،‌ ایجاد چنین چارچوبی برای برنامه هسته‌ای ‌ایران، تاثیرات گسترده‌ای برای چین خواهد داشت، چراکه‌ این چارچوب می‌تواند به عنوان بخشی از یک استاندارد ضمنی بین‌المللی در نظر گرفته شود که ممکن است در مورد دیگر کشورهای فاقد سلاح هسته‌ای که به دنبال قابلیت‌های هسته‌ای دوگانه هستند، اتخاذ و به کار برده شود. ژاپن تنها یک نمونه از کشورهاست که چین را نگران می‌کند. فن‌آوری چرخه سوخت هسته‌ای پیشرفته ژاپن، ذخیره عظیم مواد شکافت‌پذیر‌ این کشور که می‌تواند در سلاح استفاده شود و لفاظی‌های شدید اعضای با نفوذ حزب حاکم ژاپن در مورد توانایی هسته‌ای، دولتمردان چین را تا حد زیادی مرعوب می‌کند. با نگاه به ‌آینده، کشورهای دیگر که برخی از آن‌ها ممکن است روابط ضعیف‌تری با چین داشته باشند، احتمال دارد به آستانه هسته‌ای شدن نزدیک شوند. ویتنام، به عنوان مثال، در حال تاسیس یک برنامه هسته‌ای فعال است و فیلیپین نیز ممکن است در آینده همین کار را انجام دهد. لذا، به نظر می‌رسد چین تحت چنین شرایطی برای حفظ اصول سازگار با منافع خود در‌خصوص سیاست منع گسترش سلاح هسته‌ای تحت فشار است.
از طرفی، پکن همواره ‌ایالات متحده را برای استفاده از استانداردهای دوگانه در خاورمیانه مورد انتقاد قرار داده است که اجازه می‌دهد اسرائیل دارای سلاح هسته‌ای باشد در حالی که ‌ایران را از انجام غنی‌سازی منع می‌کند و حتی در عملیات‌های بسیاری در جهت تغییر رژیم‌ها در عراق، لیبی و سوریه که متهم به پیگیری فعالیت‌های سلاح هسته‌ای بودند، مشارکت کرده است. از ‌این‌رو، چنین تناقضی باعث شده است که بسیاری از تحلیلگران چینی اهداف و مقاصد آمریکا را مورد سوال قرار دهند. به زعم ‌این تحلیل‌گران، چین باید ‌این درس را در راستای سیاست خارجی خود مورد توجه قرار دهد و باید از لحاظ ماهوی به مذاکرات هسته‌ای ‌ایران کمک نماید، چراکه چارچوبی که در مورد موضوع هسته‌ای ‌ایران اِعمال می‌شود، ممکن است روزی در‌خصوص نگرانی‌های چین در ارتباط با گسترش سلاح‌های هسته‌ای توسط کشورهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد.

چین و خاورمیانه
از منظر صاحب‌نظران چینی، نتیجه موفقیت‌آمیز مذاکرات هسته‌ای ‌ایران، از یک طرف به تهران اجازه پیگیری برنامه انرژی هسته‌ای را می‌دهد، در حالی که به جامعه بین‌المللی نیز اجازه می‌دهد از ‌این که ‌ایران به دنبال سلاح هسته‌ای نیست، اطمینان حاصل کند. اما منافع چین در حل صلح‌آمیز ‌این بحران بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از ‌این تحلیلی است که صاحب‌نظران چینی پیشنهاد کرده‌اند. چین در کوتاه‌مدت به دنبال حفاظت از جریان نفتی است که از سوی ‌ایران به عنوان سومین تامین‌کننده بزرگ انرژی چین دریافت می‌کند. پکن همچنین به دنبال کاهش تنش بین ‌ایران و غرب و لغو تحریم‌های اقتصادی علیه ‌ایران است که باعث شده شرکت‌های چینی سرمایه‌گذار در ‌ایران ضررهای بی‌سابقه را تجربه کنند. اما منافع چین در خاورمیانه باثبات و صلح‌آمیز فراتر از تامین نفت می‌باشد.
پکن به طور فعال پیگیر ابتکار به اصطلاح «یک کمربند، یک جاده» شامل جاده ابریشم دریایی قرن بیست و یکمی ‌و کمربند اقتصادی جاده ابریشم باستانی است که نیروی محرکه رشد اقتصادی مداوم چین در دهه آینده و حتی فراتر از آن است. ‌این طرح تا حدودی در ارتباط با «برنامه کلان توسعه غربی» تحت ابتکار ژیانگ زِمین، رئيس‌جمهور سابق چین، که به دنبال حفظ رشد اقتصادی چین از طریق بازگشایی و سرمایه‌گذاری در حوزه‌های غربی کشور بود، می‌باشد. در همین راستا، همانطور که توسط رئیس‌جمهور کنونی چین، شی‌جین‌پینگ ترسیم شده است، ‌ایده «یک کمربند، یک جاده» کریدور اقتصادی خوش‌بینانه‌ای است که تا اوراسیا امتداد خواهد داشت. ‌این طرح یکی از برنامه‌های مهم اقتصادی در تاریخ چین مدرن و در جهت رشد اقتصاد‌ این کشور، حیاتی است به طوری که توسط اعضای ارشد رهبری چین پیشنهاد و پیگیری شده است. اما موفقیت نهایی ‌این طرح منوط به ثبات خاورمیانه به طور کلی و شرایط مساعد ‌ایران است.
چراکه خاورمیانه که در تقاطع غربی «یک کمربند، یک جاده» واقع شده است، منطقه مهمی ‌برای پیاده‌سازی ‌این ابتکار بوده و ممکن است یکی از اولین مناطقی باشد که نتایج طرح را به منصه ظهور رساند. با‌ این حال، اگر واقعیت‌ها و تنش‌های سیاسی بر سر برنامه هسته‌ای ‌ایران همچنان به متشنج شدن هر چه بیشتر منطقه انجامد، ممکن است‌ این جاه‌طلبی چینی‌ها را خنثی نماید. در مقابل، حل مسالمت‌آمیز بحران هسته‌ای ‌ایران می‌تواند اولین گام مثبت در راستای حل و فصل مشکلات گسترده‌تر در خاورمیانه، با تمرکز بالقوه بر شکل‌گیری جبهه‌ای متحد علیه دولت اسلامی ‌عراق و شام (داعش) و بهبود چشم‌انداز ثبات در عراق و حل و فصل بحران سوریه باشد. از ‌این‌رو، تمامی ‌این اهداف می‌تواند در جهت منافع پکن در سطح استراتژیک در نظر گرفته شوند. به طور کلی، سیاست خارجی چین تحت رهبری شی‌جین‌پینگ از «حفظ سطح پایین تعاملات» به «تلاش برای دستیابی وسیع» تغییر یافته است.
با توجه به اهمیت ‌ایجاد روابط سودمند متقابل با کشورهای خاورمیانه، چین علاقه مند به ‌ایفای نقش مهم‌تر در منطقه می‌باشد. اما سوال ‌این است که چگونه؟ بر‌این اساس، تصمیم‌گیرندگان چین بسیار از پیچیدگی‌های حاکم بر تقسیمات سیاسی میان بازیگران منطقه با کشمکش‌های مذهبی، قومی ‌و فرقه‌ای مختلف، آگاه هستند.‌ این واقعیت رهبران چین را نسبت به همکاری در چالش‌های امنیتی منطقه مردد کرده و آن‌ها را بیشتر متمایل به افزایش تعاملات اقتصادی نموده است. چین در حال حاضر یکی از خریداران عمده نفت از خاورمیانه و بخش تجارت و سرمایه‌گذاری آن به عنوان ابزاری برای تقویت تمرکز همکاری‌ها می‌باشد.
از ‌این‌رو، مقامات چینی بر ‌این باورند که‌ این رویکرد به توسعه منطقه‌ای در مسیری پایدار کمک کرده و مقابله با علل ریشه‌ای در حال رشد افراط گرایی و مشکلات امنیتی دیگر منطقه را تسهیل می‌نماید. اما با توجه به شرایط موجود، تمرکز بر جنبه اقتصادی معادله ممکن است دیگر کافی به نظر نرسد. چراکه برخی از کشورهای منطقه، سیاست خاورمیانه‌ای چین را از ‌این جهت که بیش از حد منفعت محور بوده و تعهد ضعیفی به حل مشکلات سیاسی و امنیتی منطقه‌ای دارد، مورد انتقاد قرار داده‌اند. به زعم سیاست‌گذاران چینی، همگام با افزایش تعاملات اقتصادی‌ این کشور در خاورمیانه، پکن خواه ناخواه نیازمند گسترش نفوذ ژئوپلیتیک برای کمک به حل مشکلات منطقه نیز می‌باشد. در ‌این راستا، کمک به حل و فصل بحران هسته‌ای ‌ایران فرصت مناسبی برای چین به منظور ارتقاي وجهه و افزایش قدرت نرم‌ این کشور در منطقه به حساب می‌آید.

روابط چین و ‌امريكا در پرتو مذاکرات هسته‌ای
اما منافع استراتژیک چین و‌ ایالات متحده در خصوص‌ ایران به طور اخص و در خاورمیانه به طور کلی، اغلب به صورت بازی با حاصل جمع صفر دیده شده است. لذا، غیر‌معمول نیست که کارشناسان چینی اذعان کرده‌اند که بهتر است ‌ایالات متحده همچنان در باتلاق خاورمیانه گرفتار باشد و از ‌این‌رو قادر به تغییر به سوی چین و منطقه آسیا - اقیانوسیه نگردد. با ‌این حال، همان‌گونه که بخش‌های انرژی و اقتصادی چین در خاورمیانه به سرعت در حال رشد می‌باشد، منافع ‌ایالات متحده و چین در ثبات منطقه‌ای نیز به سرعت در حال هم‌تراز شدن است.
همکاری برای پیشبرد توافق نهایی در مورد برنامه هسته‌ای‌ ایران فرصت خوبی برای دو کشور است تا نشان دهند می‌توانند روابط خود را در مسیر همکاری محور قرار داده و به منافع متقابل در ‌این فرایند دست یابند. رهبران چین ‌این رابطه جدید را به عنوان مسیری برای مقابله با پیش‌بینی‌ها در‌خصوص احتمال رویارویی اجتناب‌ناپذیر بین چین و ‌ایالات متحده آمریکا و به جای آن توسعه روابط بر‌اساس احترام و منافع متقابل در نظر می‌گیرند.
در همین راستا، دولت اوباما نسبت به ‌ایفای نقش بیشتر چین در مسائل امنیتی خاورمیانه ابراز تمایل کرده است. چین نیز به نوبه خود، علاقه‌مند به فعال‌تر شدن در توسعه صلح و ثبات منطقه شده است. چرا که پکن تا به حال به طور کلی ترجیح داده به صورت غیرمستقیم و تدریجی به چالش‌های امنیتی پیچیده مانند مبارزه با داعش و یا اعزام نیرو برای ‌ایجاد ثبات در افغانستان عمل نماید. با‌ این حال، کار بر روی حل و فصل دیپلماتیک موضوع هسته‌ای ‌ایران، مساله‌ای است که چین به صورت پایدار در جهت منافع سیاسی فوق‌العاده، پیگیری می‌کند. با توجه به منافع مشترک ‌ایالات متحده و چین، ‌این موضوع می‌تواند به تنظیم روابط دو‌جانبه ‌این دو کشور در مسیری جدید کمک شایانی نماید.
با‌ این وجود، با در نظر گرفتن تهدید اشاعه هسته‌ای در خاورمیانه، واشنگتن به ویژه در مورد ارتباط چین با ‌ایران و دیگر کشورها در منطقه نگران است. تلاش پکن برای توسعه روابط نظامی، سیاسی و حتی اقتصادی با ‌این کشورها اغلب به عنوان کمک به اشاعه بالقوه و بنابر این در تضاد با منافع آمریکا در‌خصوص عدم اشاعه در نظر گرفته شده است.
اما به زعم تحلیل‌گران چینی، در صورت توافق جامع بین کشورهای ۱+۵ و ‌ایران و در صورت ‌ایفای نقش فعال توسط چین در ‌این فرآیند، ‌ایالات متحده ممکن است کمتر در مورد روابط در حال توسعه چین با کشورهای خاورمیانه نگران گردد.‌ این موضوع نیز برای چین از اهمیت بالایی برخوردار است که تعمیق روابط اقتصادی با منطقه توسعه روابط فراگیرتر را نیز اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. لذا، درک مشترک میان واشنگتن و پکن از نقش ‌آینده چین در خاورمیانه، مولفه‌ای ضروری در جهت تعاملات جدید قدرت‌های بزرگ است و پایه و اساس آن می‌تواند از طریق تعامل مثبت در خلال مذاکرات هسته‌ای ‌ایران بنا نهاده شود. 

حامد یعقوبی‌فر - دانشجوی دکترای علوم سیاسی

https://siasatrooz.ir/vdcjvteh.uqevmzsffu.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی