هر چقدر به خودمان فشار آوردیم که نزنیم بالاخره نشد و زدیم. البته یکی به نعل زدیم و یکی به میخ که خیلی ناجور هم نزده باشیم و مواضع شفاف ما زیر سوال نرود. زدیم اما جوری زدیم که هم مواضع روزنامه سیاست روز حفظ بشود و هم مواضع خودمان لک نیفتد و هم به مواضع آقای شهردار تهران آسیب جدی نزده باشیم.
فلذا این "تک مضراب" را بخوانید و خودتان قضاوت کنید که چجوری زدیم.
شهردار تهران: خواهش من از جوانترها این است که وقتی هوا بهتر شد اگر حال و حوصله داشتند تشریف بیاورند مقداری به آرامی برف روی درختان را بتکانند تا از شکستن آنها جلوگیری کنند. این کار ورزش هم است.
ننجون: شهرداری هم قول میدهد بابت ایجاد این فضای ورزش و نشاط از جوانان عزیز پول و عوارض نگیرد.
از همان ساعات اولیه برفروبی را آغاز کردیم، ولی سرعت برف زیاد بود.
ننجون: دلواپسان به برف "خط" داده بودند تا در کار مدیریت شما اختلال ایجاد کند. اصلا برف توطئه همینها بود.
دو نکته در ارتباط با همشهریان عرض میکنم اگر کار ضروری ندارند از منزل خارج نشوند. تعدادی از وسایل حملونقل عمومی و تاکسیها کار نمیکنند، حرکت در رفتوآمدها سخت و سرعت کم است.
ننجون: احتمالا شما با لقمان حکیم نسبتی ندارید؟ راستی یادتان رفت بگویید بعد از اینکه سوزن را نخ کردیم ته آن را گره بزنیم تا در نرود.
درختانی هم که روی آنها برف است زیر برخی از آنها ماشین است و احتمال شکستن و سقوط آنها بر روی خودروها وجود دارد.
ننجون: از کرامات پیر ما چه عجب / پنجه را باز کرد و گفت وجب
برف درختان را که جزو اموال عمومی است.
ننجون: ای وای! یعنی ما این همه برف را لگد کردیم در حقیقت "اموال عمومی" را لگد میکردیم؟ خدا به دادمان برسد.
آمار مشکلات و خرابیها و مصدومیتها را ندارم.
ننجون: خسته نباشید برادر! بروید در خانه استراحت کنید. پتو را هم محکم دور خودتان بپیچید. این هوا اصلا برای سن و سال شما خوب است.