ننجون: سلام آقای نفتکش!
نفتکش: با سلام به بینندگان و شنوندگان عزیز من نفتکش هستم یک مسافر!
ننجون: از آقای "دیمتریس یونانی" چه خبر؟
نفتکش: تمام این حرفها دروغ و تهمت است و من اصلا ایشان را نمیشناسم.
ننجون: مگر ایشان شما را به مقامات کشور ما نفروختهاند؟
نفتکش: کور بشوم اگر تا حالا یک یونانی از نزدیک دیده باشم. این خبرنگارهای از خدا بیخبر و وابسته به جریان انحرافی و آمریکای جهانخوار بنده را فروختهاند.
ننجون: پس شما هرگونه ارتباط با آقای "دیمیتری" را انکار میکنید؟
نفتکش: ببینید. نفتکش توی آب حرکت میکند. به هر حال ممکن است از مسیر خارج بشود و راهش را گم کند. خیلی از نفتکشها توی اقیانوسها گم شدهاند و از سرنوشتشان خبری در دست نیست. ما که "دکل" نیستیم که جایی نرویم. گم میشویم. دزدهای دریایی ما را به سرقت میبرند.
ننجون: ولی ما چند تا دکل را هم میشناسیم که گم شدهاند.
نفتکش: ما از همان اول میدانستم این یک مصاحبه سیاسی است. متاسفم که به یک پیرزن استکبارزده اعتماد کردم. من دیگر مصاحبه نمیکنم.
ننجون: ولی آقای دیمیتری اعتراف کرده که شما را به ایران فروخته...
نفتکش: من ممنوعالمصاحبهام. تا همینجا هم حرف زیادی زدهام. یعنی زیادی حرف زدهام. اصلا تا همینجای مصاحبه را هم تکذیب میکنم. اگر چاپ بشود از روزنامه سیاست روز شکایت میکنم. نفتکش که اصلا حرف نمیزند. والا! با این دکلهاشون!