روز به روز که ميگذرد، اصلاحطلبان جسورانهتر وارد عرصه سياسي کشور ميشوند و مطالبي را طرح ميکنند که جاي تعجب و البته تعمق هم دارد.
اين طيف شکستخورده در دو دوره انتخابات رياست جمهوري و البته دوره نهم مجلس شوراي اسلامي، اکنون گمان کرده است که به خاطر فضاي ايجاد شده بهترين موقعيت براي تاختن به طيف مقابل يعني اصولگرايان و ادامه آن دولت و رئيسجمهور است.
با نگاهي به مواضع و اظهار نظرات چند روز گذشته اين طيف ميتوان به اين موضوع پي برد که آنها با يک شيب ملايم آغاز کردند و اکنون تيغ انتقادات خود را تيزتر کرده و در حال حمله سياسي به دولت، رئيسجمهور و جناح اصولگراي مجلس هستند.
اصلاحطلبان که در ميان خود با اختلافات گستردهاي هم دست به گريبان ميباشند، قصد دارند وانمود کنند که در اردوگاه آنان آرامش و همبستگي موج ميزند، در حالي كه اختلافات گسترده و عميقي در اردوگاه اصلاحطلبان وجود دارد.
آنها حتي سعي داشته و دارند با نزديک شدن به آقاي هاشمي رفسنجاني در پشت سر اين سياستمدار قديمي و البته طراح دولت وحدت ملي که با انتقاداتي هم مواجه شد، خود را وارد عرصه انتخابات رياست جمهوري کنند.
حتي پس از اينکه طرح دولت وحدت ملي از سوي آقاي هاشمي رفسنجاني مطرح شد، يکي از سران طيف اصلاحطلب عنوان کرد که اصلاحطلبان فريب طرح آقاي هاشمي را نخواهند خورد. اصلاحطلبان از ياد بردهاند که در جريان انتخابات مجلس ششم چه بر سر آقاي هاشمي آوردند.
اکنون و در شرايط کنوني اين طيف بدون آنکه نسبت به عملکرد گذشته خود در جريان انتخابات رياست جمهوري سال ۸۸ متنبه شده باشند و به خاطر آن عملکرد از مردم و نظام عذرخواهي کنند در سر سوداي بازپروري دوم خردادي ديگر را ميپرورانند. غافل از اينکه تکرار آن دوران براي اصلاحطلبان ناممکن است.
در زمان دولت اصلاحات که بيشتر با شعارهاي سياسي همراه بود تا اقتصادي، در معيشت مردم فضاي ناآرامي در کشور حاکم شد که مردم را از آنها دلزده کرد. تنشها و چالشهاي سياسي دوران دولت اصلاحات بر کسي پوشيده نيست و اکنون با سوء استفاده از مشکلات اقتصادي که به خاطر شرايط تحريم و البته عدم تدبير مناسب از سوي مديريت اقتصادي کشور ايجاد شده، قصد دارند از آب گلآلود ماهي صيد کنند.
هر چند مسائل اقتصادي در چند روز گذشته و با تدابيري که از سوي مسئولين دولت انديشيده شده است، در حال مديريت و رتق و فتق است، اما انتقادات تند سياسي اصلاحطلبان به بهانه انتخابات رياست جمهوري دوره يازدهم که سال آينده برگزار خواهد شد، دستآويزي براي آنها شده است تا موج انتقادات خود را افزايش دهند و مردم را به سوي خود جذب کنند.
طيف اصلاحطلب که در ۸ سال رياست جمهوري برنامه خاص اقتصادي نداشت اکنون نيز با بهانه مشکلات اقتصادي قصد دارد تا وجهه خود را باز يابد، هر چند اکنون نيز اصلاحطلبان برنامه اقتصادي براي کشور ندارند.
رسانههاي وابسته به اصلاحطلبان در چند روز گذشته به طور گسترده و هماهنگ اين موضوع را مطرح و پيگيري کردهاند. موضوع "آيا دوم خرداد قابل تکرار است؟"
اما پيش از اينکه اصلاحطلبان در انديشه خلق دوم خردادي ديگر باشند بايد تکليف خود را با فتنه ۸۸ روشن کنند. تا هنگامي که آنها موضع روشن و مشخصي در قبال آشوبها و فتنه ۸۸ از خود بروز نداده و از آن اعلام برائت نکرده و عذرخواهي نکنند، نميتوان در فضاي سياسي کشور جايي براي آنها در نظر گرفت. اما اين طيف خود نيز به خوبي ميدانند که يکپارچگي و وحدت ميان آنها وجود ندارد و ايجاد هم نخواهد شد.
بررسي اظهارات برخي از افرادي که از اين طيف براي کانديداتوري رياست جمهوري آينده اعلام آمادگي کردهاند نشان ميدهد که آنها درون خود با اختلافات شديدي روبهرو هستند.
يکي از روزنامههاي اصلاحطلب در همين زمينه نوشته است: انتقادي که اين روزها از هر سو از سوي دلسوزان به اردوگاه اصلاحطلبي روانه ميشود، عدم استفاده از ۷ سال در قدرت نبودن است. بدين معنا که آنها از اين فرصت براي نشستن به دور همديگر و همچنين رفع نواقص خود بهخوبي استفاده نکردند تا مردم را بار ديگر اميدوار به بازگشت خود کنند. در اين راستا ميتوان به اخباري که هر روز از يک سوي اين اردوگاه به بيرون درز پيدا ميکند، اشاره داشت يعني يک روز گفته ميشود عبدالله نوري کانديداي اصلاحطلبان است، روز ديگر مهرعليزاده ميگويد که اگر کانديداي شايستهتر از او به عرصه وارد نشود، ميدان رقابت را ترک نخواهد کرد (همانند سال ۸۴) و از سويي هم اصلاحطلبان بدلي هستند که با تغذيه از سوي جريان اصولگرا، در صدد القاي شکاف در اردوگاه اصلاحات گام برميدارند.
اصلاحطلبان خود به خوبي ميدانند که اگر جايگاه سياسي خود را در ميان مردم بررسي کنند به نتيجه مطلوب نخواهند رسيد. اکنون اين طيف با موجسواري در شرايطي که ايجاد شده، ميخواهند فضاي حاکم را عليه اصولگرايان تشديد کنند. فضايي که شايد ربطي به اصولگرايان هم نداشته باشد.
اصولگرايان خود منتقد فضاي اقتصادي کنوني در کشور هستند. آقاي رئيسجمهور هنگامي که در سال ۸۴ انتخاب شد خود را وامدار هيچ حزب و گروهي ندانست. گرچه اصولگرايان از آقاي احمدينژاد حمايت کردند.
اما اين حمايتها، بارها اعلام شده است که همراه با انتقاد خواهد بود. آيا اصلاحطلبان هنگامي که آقاي خاتمي رئيسجمهور بود از وي به خاطر برخي سياستها و اقدامات وي انتقاد ميکردند؟ اگر هم انتقادي مطرح ميشد در راستاي ايجاد چالش و تنشهاي سياسي بود که رئيسجمهور را وادار به موضعگيريهاي تند نسبت به سپاه و قوه قضائيه و حتي رهبري نظام کنند.
روزنامههاي زنجيرهاي اصلاحطلبان در آن هنگام همواره در پي ايجاد تنشهاي سياسي و چالشهاي جناحي بودند. در جريان غائله ۱۸ تير ۷۸ همه گزارشها و تيترهاي اين روزنامهها بر اساس بزرگنمايي و دروغ منتشر ميشد. حتي از تعداد کشتههاي زياد در درگيريهاي آن زمان خبر ميدادند که همگي دروغ بود.
روزنامه خرداد با تيتر درشت نوشته بود: "کوي دانشگاه تهران به خون کشيده شد"
بررسي عملکرد اصلاحطلبان نيازمند زمان ديگري است. اما بازخواني رفتارهاي سياسي آن طيف ميتواند اهداف آنها را از به دستگيري دوباره قدرت براي مردم انقلابي ايران اسلامي آشکار سازد.
اکنون اصلاحطلبان با بازي که آغاز کردهاند ضمن انتقاد از اصولگرايان در ۷ سال گذشته، پشت سر فردي قرار گرفتهاند که وي از نظر اصولگرايان مهرهاي خطرناک براي رياست جمهوري آينده است. اصلاحطلبان با چراغ خاموش در حالي که از کانديداي اصلاحطلب خود همچنان رونمايي نميکنند اما بدون اينکه از فرد مورد نظر هم انتقادي کنند عملکرد آن را حتي به نفع خود ميدانند چون وي از جمله افرادي است که باعث بروز اختلاف ميان اصولگرايان و رياست جمهوري شده است.
اصلاحطلبان در آينده که هر چه بيشتر به زمان انتخابات رياست جمهوري نزديک ميشويم، مواضع تندتري را نسبت به اصولگرايان در پيش خواهند گرفت.
اکنون ميگويند که اصولگرايان بايد عذرخواهي کنند فردا...
اما اصلاحطلبان در رويايي به سر ميبرند که صادق بودن آن با شک و شبهههايي بسياري همراه است. آنها بازي خوردهاند.