مهمترین موضوعاتی که اکنون کشور دچار آن است و باعث برخی مشکلات شده چیست؟ اکثریت مردم اکنون با چه معضلات و مشکلاتی دست به گریبان هستند؟ در این میان نقش احزاب، گروههای سیاسی و جناحها همراه با رسانههای همسو چیست؟
مدتی است مسائلی در کشور مطرح میشود که قطعاً درجه چندم است، نه این که اهمیت نداشته باشد، اما اگر از مشکلات مردم فهرستی تهیه شود قاعدتاً در آخر این فهرست قرار میگیرد.
این موضوعات کم اهمیت، از سوی برخی رسانهها و طیف سیاسی با گرایش خاص خود، سرسلسله مهمترین مطالبات و مشکلات جامعه میشود، به گونهای که تیترهای درشت صفحه اول رسانههای خود را به آن اختصاص میدهند.
بزرگنماییها و فرافکنیهای این طیف سیاسی باعث میشود تا موضوعات کماهمیت در جامعه مطرح شود و از مسائل بسیار مهم چشمپوشی گردد.
به حاشیه راندن مسائل مهم و مهم جلوه دادن برخی مسائل کماهمیت در جامعه یک شیوه تبلیغات سیاسی است که در بسیاری از کشورها از سوی رسانهها و گروهها و احزاب سیاسی اجرا میشود.
برخی از این تبلیغات سیاسی برای تأثیر بر افکار عمومی با موفقیت همراه میشود برخی دیگر با شکست، پیروزی و شکست در این عرصه رسانهای ـ سیاسی، هم به نوع روشهای به کار گرفته شده از سوی بوقهای تبلیغاتچی بستگی دارد و هم به نوع برخورد و پاسخگویی طرف مقابل که میتواند، یک طیف سیاسی باشد، یا دولت و حاکمیت یک کشور، اما مردم نیز در این میان نقش اساسی دارند، این که آنها تحت تأثیر آن تبلیغات فریبنده قرار بگیرند یا نه بسته به آگاهی و بصیرت بالای آنها دارد.
مدتی است مسائلی در کشور مطرح میشود که بخشی از آن برای آن است تا زیرساختهای نظام اسلامی در ایران با تضعیف و تخریب روبهرو شود.
یکی از آن موارد بحث منافقین و اعدامهایی است که در دهه ۶۰ انجام شده و اکنون برای آن که درباره آن شبهه و شائبه ایجاد شود از فردی وام گرفته میشود که خود به خاطر رفتارهای غیرانقلابی و ساختارشکنانه از سوی حضرت امام(ره) عزل شد.
فایل صوتی مرحوم آیتالله منتظری پس از گذشت نزدیک به ۳۰ سال از سوی خانواده او منتشر میشود، این اقدام هم در داخل و هم در خارج باعث ایجاد یکسری فضاسازیها و تخریب علیه جمهوری اسلامی ایران شد. نبش قبر ماجرای اعدام منافقین که دستشان به خون مردم ایران اسلامی آلوده است چه هدفی را دنبال میکند جز این که آنها را تبرئه کند و نظام را به خاطر مجازات آن جنایتکاران محکوم سازد. در این زمینه رسانههای کشور باید هر چه بیشتر ورود کنند و ماهیت این گروه تروریستی را به نسل کنونی معرفی نمایند تا از لغزشهای احتمالی جلوگیری شود.
مسائل دیگری هم از سوی برخی محافل سیاسی و رسانههای وابسته به اصلاحطلبان پیگیری میشود که جای بحث و شک و تردید نسبت به اقدامات آنها بسیار است.
یکی دیگر از موضوعاتی که رسانههای طیف اصلاحطلب به آن پرداختند، موضوع کنسرتهای موسیقی در سطح کشور است. البته دراین که باید یک چارچوب قانونی برای برگزاری کنسرتها در نظر گرفته شود و همه باید به آن احترام بگذارند شکی نیست.
شورای فرهنگ عمومی یکی از مراکزی است که در سطح کشور و همه شهرها وجود دارد و باید به نظر این شورا درباره موضوع کنسرتها احترام گذاشت. باز کردن و بزرگنمایی یک موضوع پیش پا افتاده که حتی وزیر کشور اعلام میکند تنها یک درصد از کنسرتها در میان صدها کنسرتی که در سال برگزار میشود، لغو شده است، چه مفهومی میتواند داشته باشد جز ایجاد یک فضای مسموم و مخرب که نشان دهد در ایران یک جو ضدفرهنگی و ضدموسیقی حاکم است در صورتی که چنین چیزی صحت ندارد.
به این تیتر درباره برگزاری کنسرتها توجه کنید؛ «صفآرایی مخالفان کنسرت در برابر دولت، حامیان علمالهدی به خیابان آمدند.»
برداشتی که از این تیتر میشود این است که قشونی از مخالفان کنسرت که حامیان آیتالله علمالهدی هم هستند به خیابانها ریختند و باعث اغتشاش و آشوب شدهاند. در حالی که جمعی از افراد مخالف کنسرت در یکی از شهرها اقدام به تجمع آرام کردند. البته چنین واکنشی از سوی این افراد غیرقابل قبول است، چراکه قانونی نیست. این طیف هم راه اشتباهی را میروند. اما باید توجه داشت که از همین اقدام برخی در داخل و البته بیشتر رسانههای خارجی فارسی زبان سوءاستفادههای خود را میبرند و از آب گلآلود ماهی صید میکنند.
میتوان در این زمینه از مردم نظرخواهی و نظرسنجی کرد که در میان مسائلی که در برخی رسانهها و از سوی برخی شخصیتهای سیاسی طیف خاص اصلاحطلب پیگیری میشود، آیا کنسرت از اهمیت بیشتری برخوردار است یا این که مسائلی مانند بیکاری جوانان، ازدواج، وضعیت اقتصادی و برخی مسائل دیگر؟
موضوع کنسرتها یک مسئله اجتماعی - فرهنگی است، اما برخی تلاش بسیاری میکنند تا آن را به یک موضوع سیاسی تبدیل کنند. در حالی که با توجه به شرایط سیاسی دنیا به ویژه منطقه غرب آسیا، ایران اسلامی، هر چه بیشتر نیازمند آرامش در افکار عمومی است، اما چرا فرافکنان چنین موضوعاتی را به سرخط خبرهای خود تبدیل میکنند، ابهامی است که صداقت آنها را زیر سوال میبرد.
رفتارهای برخی اصلاحطلبان به مانند سیاستهایی است که آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران به کار میبرد. آمریکاییها درجریان مذاکرات هستهای نه تنها موضوع فعالیتهای صلحآمیز هستهای را پیگیری کردند بلکه در خلال آن دیگر آرزوهای خود را هم مطرح نمودند.
از موضوعاتی مانند حقوق بشر و موشکهای بالستیک گرفته تا بحران غرب آسیا و جنگ سوریه، در دستور پیگیری و به نتیجه رساندن آنها قرار دارد.
یک طیف سیاسی هم که در داخل کشور عمل میکند، گام به گام و با هدف سیاسی مطالباتی مانند کنسرت، دوچرخه سواری بانوان، حضور بانوان در استادیومهای ورزشی به خصوص فوتبال میشود دغدغه آنها که به سطح جامعه گسترشش میدهند.
یادآوری عملکرد اصلاحطلبان در جریان فتنه ۷۸ تا ۸۸ میتواند برای آشنایی افکار عمومی با طرز عملکرد آنها روشنگر و کارگشا باشد.
آنهایی که در سال ۸۸ دست به آشوب، اغتشاش و فتنه زدند، اکنون فضای جامعه را به سویی هدایت میکنند که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری که اردیبهشت سال ۹۶ برگزار میشود، به سوی همان فضا هدایت شود.
اما بهترین و کارآمدترین اقدامی که میتوان نسبت به رفتارهای این طیف سیاسی خاص انجام داد این است که گزک به دست آنها داده نشود که هر بهانهای را برای خود ملعبهای خواهند ساخت تا یک اتفاق اجتماعی یا فرهنگی تبدیل به موضوع سیاسی - امنیتی شود.
طرف مقابل هوشیار باشد، آگاهی و بصیرت در چنین مواقعی خدعه و نیرنگ را از دست دشمنان داخلی و خارجی بیرون میکشد و اجازه سوءاستفاده نمیدهد.