ترکیه دیروز میزبان نشست سه جانبهای بود که اعضای آن وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و روسیه تشکیل میدادند. براساس توافقات اعلام شده این نشست پیش زمینه نشست وزرای دفاع سه کشور و در نهایت برگزاری سران در سوچی روسیه که اوایل آذرماه برگزار میشود، خواهد بود. این تصمیمات در حالی اتخاذ شده که پیش از این نیز سه کشور در مذاکرات آستانه و در عین حال مراودات دو جانبه گامهایی برای توسعه روابط و همگرایی منطقهای برداشته اند. حال این سوال مطرح میشود که ریشه این همگرایی چیست؟ توسعه روابط سه جانبه چه تاثیری بر منافع و امنیت این کشورها و معادلات منطقه خواهد داشت؟
بررسی کارنامه ترکیه، جمهوری اسلامی و روسیه نشان میدهد که سه کشور دارای چالشها و البته اهداف مشترک قابل توجهی هستند در حالی که هر کدام براساس موقعیت جغرافیایی و سیاستهای کلان شاید اختلاف نظرهایی داشته باشند که نمونه آن نوع دیدگاه ترکیه به تحولات سوریه تا پیش از نشست آستانه است. در باب این نقاط اشتراک چند محور قابل توجه است.
نخست آنکه غرب با محوریت آمریکا و اروپا به شدت از نقش آفرینی و البته قرار گرفتن روسیه، ایران و ترکیه در حوزه امن امنیتی ابراز نارضایتی کرده و سعی در مقابله با این روند دارند. در قبال جمهوری اسلامی، آمریکاییها سیاست تشدید تحریمها را در پیش گرفته اند در حالی که همزمان در کنار اروپاییها مقابله با توان دفاعی و جایگاه منطقهای ایران را نیز اجرا میکنند چنانکه در تماس تلفنی ماکرون و ترامپ روسای جمهور فرانسه و آمریکا بر مقابله با توان موشکی و جایگاه منطقهای ایران تاکید شده است.
غربیها در قالب ادعاهای مهرههای منطقهای خود، تهدید بودن ایران برای امنیت منطقه را نیز مطرح کرده و به زعم خود خواستار مقابله جهانی با تهدیدات ایران شده اند.
روسیه نیز روابطی پرتنش با غرب را سپری میکند چنانکه از یک سو غرب اعمال تحریمها علیه روسیه را اجرا میکند و از سوی دیگر کشورهای اروپایی ادعاهای بحرانساز علیه روسیه را مطرح کرده اند چنانکه «ترزا می» نخستوزیر انگلیس در کنار مقامات آلمانی و فرانسوی ادعای دخالت روسیه در انتخابات این کشورها را مطرح و جنگ سایبری با این کشور را عنوان کرده اند.
جالب توجه آنکه ترکیه که همواره در اردوگاه غرب بود، نه تنها به منافعی دست نیافته بلکه این روابط هزینههای بسیاری برای آن داشته است. در جدیدترین این اقدامات آمریکا اقدام به تسلیح کردهای سوریه کرده که تهدیدی برای امنیت ترکیه است همچنین اتحادیه اروپا تحریم مالی ترکیه را اعلام کرد در حالی که همزمان در اقدامی که نشانگر اوج بیمهری غرب به ترکیه است در رزمایش اخیر ناتو از تصاویر رئیس جمهور ترکیه به عنوان سیبل تیراندازان استفاده کرده اند.
دوم آنکه حوزه امنیت منطقه اکنون اصلی مهم و اساسی است. از یک سو سیاست بحران ساز حامیان تروریسم ادامه دارد چنانکه در کنار حمایت از تروریسم در غرب آسیا در حوزه افغانستان و آسیای مرکزی و قفقاز نیز تشدید تحرکات تروریستی را اجرا میکنند. نکته مهم آنکه تجزیه و کوچک سازی کشورها پروژهای است که از ابعاد آن علیه این کشورهاست که نمونه بارز آن اقداماتی است که آمریکا و صهیونیستها در کردستان عراق با برگزاری همه پرسی تجزیه طلبانه به عنوان الگویی برای منطقه به دنبال آن بودند که وحدت دولت مرکزی عراق با کشورهای منطقهای از جمله ایران و ترکیه این فتنه را خنثی کرد.
در این میان باید توجه داشت که با پایان یافتن تروریسم ضرورت برنامه ریزی برای آینده منطقه وجود دارد و ایران، روسیه و ترکیه که در ماههای اخیر گامهای مثبتی برای مبارزه با تروریسم برداشته اند میتوانند همکاریهای جدیدی برای آینده ثبات منطقه داشته باشند.
سوم آنکه برخی بازیگران منطقهای با حمایت غرب در حال بحران سازیها و بدعتهای خطرناکی هستند که مقابله با آن ضروری است. نمود عینی این رفتار تحرکات سران سعودی است که اقدام به ربایش و بازداشت سعدحریری نخست وزیر لبنان کرده اند. سران سعودی با محوریت بن سلمان در حالی به دنبال انحصار قدرت در عرصه داخلی هستند که برای پنهانسازی سرکوبهای داخلی و البته قدرت نمایی ظاهری و جلب رضایت غرب و صهیونیستها با ادعای تنها جریان توانمند برای اجرای خواستههای منطقهای آنان این ربایش و دخالت آشکار در امور لبنان را اجرا کردهاند. هر چند در نهایت سعودی تحت فشار لبنانیها و عرصه جهانی مجبور به واگذاری پرونده حربهای برای برخی شده اما روند تحولات نشان میدهد که بدعت خطرناکی در منطقه در حال پایهگذاری است که محور آن را نیز باجگیری بحرانسازان علیه منطقه با نقاب سعودی است.
سخنان ماکرون رئیس جمهور فرانسه که میگوید ما و آمریکا دیدگاه مشترکی درباره خلع سلاح حزب ا... لبنان و توان موشکی ایران داریم همان سخنانی است که سعد حریری در نطق نوشته شده از سوی سعودی مطرح کرده و سران عربستان نیز دلیل اعمال فشار بر لبنان را براساس جایگاه حزب ا... عنوان کرده اند. این نقطه اشتراک نشان میدهد که ربایش حریری اقدامی هماهنگ از سوی ائتلاف غربی و سعودی برای بحران سازی در منطقه بوده است، رفتاری که نشانگر بیصداقتی غربی، عربی در تحولات منطقه و لزوم اتخاذ سیاستهای واحد برای مقابله با آن است.
با توجه به تمام مولفههای ذکر شده میتوان گفت که سه کشور ایران، ترکیه و روسیه در کنار نیازهای اقتصادی، سیاسی، امنیتی که برای توسعه روابطشان وجود دارد در حوزه امنیتی نیز با تهدیدهای به نسبت مشابهی مواجه هستند که حفظ امنیت و منافع ملی همگرایی و نزدیکی بیشتر آنان را الزامآور میسازد چنانکه در کنار دیپلماسی اقتصادی و سیاسی رویکرد به دیپلماسی نظامی را در پیش گرفته اند که با محوریت دیدارهای دوجانبه و سه جانبه وزرای دفاع و روسای نظامی این کشورها صورت میگیرد.
در این میان یک نکته مهم مطرح است و آن اینکه صداقت رفتاری اصلی مهم در تحقق اهداف و منافع مشترک که میتواند زمینه ساز مقابله با تهدیدات پیرامونی باشد. رویکردی که همواره جمهوری اسلامی ایران بر آن تاکید داشته و پایبندی به تعهدات و توافقات را از الزامات خود قرار داده است. لذا جا دارد دو ضلع دیگر این ائتلاف یعنی ترکیه و روسیه نیز همچون عملکردهای اخیرشان در این مسیر گام بردارند که در کنار تحقق اهداف مشترک سه کشور میتواند به ترمیم چهره ترکیه و روسیه در افکار عمومی جهان تاثیر بسیار داشته باشد چرا که افکار عمومی جهان این کشورها را براساس سیاستهای پاندولی میشناسد که بعضا دارای ثبات عملکردی نمیباشند و پایبندی آنان به توافقات سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه میتواند ضمن تامین منافع این کشورها در رسیدن به ثبات پایدار و مقابله با تهدیدات غرب به جایگاه منطقهای و جهانی مناسبی دست یابند. به هر حال رفتار غرب در قبال ایران روسیه و ترکیه اثبات کرد که غرب هرگز قابل اعتماد نیست و تکیه بر ظرفیتهای درونی و همگرایی سه کشور تنها راه تحقق اهداف و مقابله با تهدیدات است.
نویسنده: قاسم غفوری