همزمان با شدت گرفتن مسئله مذاکرات هستهای میان ایران و طرفهای برجامی و در شرایطی که طرفهای غربی برجام همچنان رویکرد زیاده خواهانه حذف حقوق هستهای ایران را دنبال میکند و تهران نیز بر حق خویش مبنی بر لغو تحریمها تاکید دارد، وزارت امورخارجه چین اعلام کرد که این کشور با ایران و روسیه در مورد مساله هستهای ایران در پکن مذاکره خواهد کرد. در همین راستا نیز بقایی سخنگوی وزارت امور خارجه از برگزاری شست سه جانبه ایران-چین-روسیه در سطح معاونین وزارت امور خارجه سه کشور، با تمرکز بر تحولات مرتبط با موضوع هستهای و رفع تحریمها خبر داد.کاظم غریب آبادی، معاون حقوقی و بینالمللی وزارت خارجه نیز با اشاره به برگزاری نشست سه جانبه ایران، چین و روسیه در صفحه خود در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: گفتگوهای سه جانبه ایران-چین-روسیه راجع به تحولات مرتبط با موضوع هستهای و رفع تحریمها روز جمعه این هفته در پکن و با حضور اینجانب، ما ژائوسو معاون وزیر امور خارجه چین و سرگئی ریابکوف معاون وزیر امور خارجه روسیه برگزار میشود.
این نشست در حالی برگزار میشود که با توجه به شرایط منطقه و جهان دارای اهمیت و ضرورتهای بسیاری است که نه تنها در مسئله مذاکرات هستهای بلکه در معادلات بینالمللی نیز میتواند تاثیرگذار باشد و صف بندهای جهانی را اشکارتر سازد. نخست آنکه برگزاری نشستی دپیلماتیک همزمان با برگزاری رزمایش مشترک دریایی ایران، روسیه و چین به میزبانی چابهار آن هم در شرایطی که ترامپ مدعی است ایران میان دو گزینه توافق با خواست آمریکا و جنگ یکی را باید انتخاب کند، حامل این پیام است که ایران ظرفیتهای نظامی و سیاسی لازم برای مقابله با تهدیدات را دارد و لذا واشنگتن نمیتواند از سیاست تهدید و مذاکره برای باج خواهی از ایران استفاده نماید.
دوم آنکه آمریکاییها این روزها با گزینه فشار حداکثری همراه با چراغ سبز به گزینه نظامی و اروپاییها نیز با ادعای مکانیسم ماشه برآنند تا ایران در وضعیتی قرار دهند که گزینهای جز پیگیری خواستههای آنها نداشته باشد. غرب همزمان با بهرهگیری از وضعیت اقتصادی ایران برآن است تا تهران را در وضعیت انفعال قرار داده و چنان وانمود سازد که ایران در وضعیت انزوای جهانی صرفا ناجی دیگری جز غرب آن هم با دادن امتیازات گسترده نخواهد داشت. نشست پکن در کنار آنکه بیانگر دیپلماسی فعال تهران در صحنه جهانی از شرق تا غرب میباشد، بینیازی تهران در پیشبرد اهدافش به غرب را نیز آشکار میسازد. این نشست نوعی توهم زدایی از غربی است که مدعی تنها ماندن تهران در معادلات جهانی بویژه پس از شهادت فرماندهان مقاومت و سقوط نظام سوریه بودهاند.
سوم آنکه ایران، روسیه و چین سه عضور بزرگ پیمان شانگهای و بریکس میباشند در حالی که آمریکا مدعی اعمال تحریم و تعرفههای سنگین علیه آن شده است. با توجه به ظرفیتهای بزرگ این سه کشور میتوان گفت که نشست پکن نوعی همگرایی و هم افزایی برای مقابله با سیاستهای غیر منطقی و یک جانبه گرایانه آمریکا در صحنه اقتصاد جهانی است. به عبارتی دیگر این نشست نه صرفا دارای بعد هستهای بلکه دارای ابعاد جهانی است که همگرایی بزرگان نظم نوین جهانی در برابر فشارهای غرب را تقویت مینماید.
چهارم آنکه آمریکاییها با آغاز مذاکرات با روسیه بر سر اوکراین بر این ادعا بودهاند که توانستهاند میان چین، روسیه و ایران شکاف ایجاد نموده و حتی از ظرفیتهای روسیه برای مقابله با آن دو بهره گیرد. نشست پکن بیانگر این حقیقت است که این سه کشور با تکیه بر تجربیات بدعهدیهای گذشته آمریکا حاضر به دلبستن به وعدهها و لبخندهای آن نبوده و همچنان بر توسعه روابط تاکید دارند. به عبارتی دیگر میتوان گفت که این نشست نه اقدامی در جهت ایفای نقش روسیه در مقام میانجی برای آمریکا بلکه در چارچوب همگرایی شرقی در برابر رفتارهای غیر اصولی آمریکاست. سه کشور تاکید دارند که راهکار رسیدن به نظم نوین جهانی نه همراهی با آمریکا بلکه مقابله با زیاده خواهیهای آن است که در قالب همگرایی و هماهنگی بیشتر میان حامیان نظم نوین جهانی محقق می شود. بر این اساس نشست پکن را نباید یک نشست سازشکارانه با غرب دانست بلکه باید آن را در چارچوب تقابل و رویارویی با غرب ارزیابی کرد که بر اساس واقعیتهای بینالمللی یعنی غیر قابل مصالحه بودن غرب صورت میگیرد.
این نشست در حالی برگزار میشود که با توجه به شرایط منطقه و جهان دارای اهمیت و ضرورتهای بسیاری است که نه تنها در مسئله مذاکرات هستهای بلکه در معادلات بینالمللی نیز میتواند تاثیرگذار باشد و صف بندهای جهانی را اشکارتر سازد. نخست آنکه برگزاری نشستی دپیلماتیک همزمان با برگزاری رزمایش مشترک دریایی ایران، روسیه و چین به میزبانی چابهار آن هم در شرایطی که ترامپ مدعی است ایران میان دو گزینه توافق با خواست آمریکا و جنگ یکی را باید انتخاب کند، حامل این پیام است که ایران ظرفیتهای نظامی و سیاسی لازم برای مقابله با تهدیدات را دارد و لذا واشنگتن نمیتواند از سیاست تهدید و مذاکره برای باج خواهی از ایران استفاده نماید.
دوم آنکه آمریکاییها این روزها با گزینه فشار حداکثری همراه با چراغ سبز به گزینه نظامی و اروپاییها نیز با ادعای مکانیسم ماشه برآنند تا ایران در وضعیتی قرار دهند که گزینهای جز پیگیری خواستههای آنها نداشته باشد. غرب همزمان با بهرهگیری از وضعیت اقتصادی ایران برآن است تا تهران را در وضعیت انفعال قرار داده و چنان وانمود سازد که ایران در وضعیت انزوای جهانی صرفا ناجی دیگری جز غرب آن هم با دادن امتیازات گسترده نخواهد داشت. نشست پکن در کنار آنکه بیانگر دیپلماسی فعال تهران در صحنه جهانی از شرق تا غرب میباشد، بینیازی تهران در پیشبرد اهدافش به غرب را نیز آشکار میسازد. این نشست نوعی توهم زدایی از غربی است که مدعی تنها ماندن تهران در معادلات جهانی بویژه پس از شهادت فرماندهان مقاومت و سقوط نظام سوریه بودهاند.
سوم آنکه ایران، روسیه و چین سه عضور بزرگ پیمان شانگهای و بریکس میباشند در حالی که آمریکا مدعی اعمال تحریم و تعرفههای سنگین علیه آن شده است. با توجه به ظرفیتهای بزرگ این سه کشور میتوان گفت که نشست پکن نوعی همگرایی و هم افزایی برای مقابله با سیاستهای غیر منطقی و یک جانبه گرایانه آمریکا در صحنه اقتصاد جهانی است. به عبارتی دیگر این نشست نه صرفا دارای بعد هستهای بلکه دارای ابعاد جهانی است که همگرایی بزرگان نظم نوین جهانی در برابر فشارهای غرب را تقویت مینماید.
چهارم آنکه آمریکاییها با آغاز مذاکرات با روسیه بر سر اوکراین بر این ادعا بودهاند که توانستهاند میان چین، روسیه و ایران شکاف ایجاد نموده و حتی از ظرفیتهای روسیه برای مقابله با آن دو بهره گیرد. نشست پکن بیانگر این حقیقت است که این سه کشور با تکیه بر تجربیات بدعهدیهای گذشته آمریکا حاضر به دلبستن به وعدهها و لبخندهای آن نبوده و همچنان بر توسعه روابط تاکید دارند. به عبارتی دیگر میتوان گفت که این نشست نه اقدامی در جهت ایفای نقش روسیه در مقام میانجی برای آمریکا بلکه در چارچوب همگرایی شرقی در برابر رفتارهای غیر اصولی آمریکاست. سه کشور تاکید دارند که راهکار رسیدن به نظم نوین جهانی نه همراهی با آمریکا بلکه مقابله با زیاده خواهیهای آن است که در قالب همگرایی و هماهنگی بیشتر میان حامیان نظم نوین جهانی محقق می شود. بر این اساس نشست پکن را نباید یک نشست سازشکارانه با غرب دانست بلکه باید آن را در چارچوب تقابل و رویارویی با غرب ارزیابی کرد که بر اساس واقعیتهای بینالمللی یعنی غیر قابل مصالحه بودن غرب صورت میگیرد.
قاسم غفوری