بحران انسانی در غزه و استمرار جنایات رژیم صهیونیستی و البته شکست آمریکا در برابر یمنیها، در حالی کانون اصلی تحولات جهانی است که رسانههای غربی خط خبری دیگری با اولویت تحریف و جعل را در پیش گرفتهاند.
در خبری تامل برانگیز و ناگهانی، آسوشیتدپرس به نقل از دو مقام آمریکایی که نخواست نامشان فاش شود، مدعی شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، قصد دارد هفته آینده در جریان سفرش به عربستان سعودی اعلام کند که ایالات متحده از این پس خلیج فارس را با نام خلیج «ع -ر- ب -ی» یا خلیج «ع-ر- ب - س - ت - ا- ن» خطاب خواهد کرد. این خبر سازی از سوی رسانه آمریکایی در حالی صورت گرفته است که از یک سو مسئله مذاکرات غیر مستقیم میان ایران و آمریکا برای چهارمین دور مطرح است و از سوی دیگر ترامپ نیز قرار است به مقصد عربستان، قطر و امارات به زودی راهی منطقه شود. همچنین در تحولی مهم آمریکا پس از شکست در برابر اقتدار نظامی یمنیها خواستار آتش بس با یمن شد در حالی که رژیم صهیونیستی نیز در کنار کشتارهای گسترده به دنبال اجرای طرحهای جدید نسل کشی نظیر در اختیار قرار گرفتن تقسیم کمکهای بشر دوستانه در غزه است.
با توجه به سابقه آمریکا و شرایط موجود بویژه اینکه در مذاکرات، ایران دست برتر را دارد و ترامپ نیز هدفگذاری خاصی به نام سرکیسه کردن کشورهای عربی را در دستور کار دارد این نوع خبر سازیها میتواند با اهدافی خاص طراحی شده باشد. شواهد نشان میدهد که این نوع گزارشها بیشتر به ابزار سنجش واکنشها و تست فضای سیاسی و اجتماعی شباهت دارد تا اعلام یک سیاست قطعی.
استفاده از منابع بینام و نشان، روش رایجی برای جوسازی، خبرسازی و اعمال فشار روانی در میدان دیپلماسی عمومی است بویژه وقتی پای حساسیتهای ملی و هویتی در میان باشد. با توجه به این مؤلفهها میتوان گفت رسانههای غربی مأموریت دارند تا فضای افکار عمومی در ایران را احساسی و در نهایت دو قطبی موافق و مخالف مذاکره با آمریکا سازند در عین آنکه سناریوی تبدیل هیجانات به تجمعات و تبدیل آن به اغتشاش و دمیدن در اختلافات قومی دور از ذهن نیست. آمریکاییها در نهایت برانند تا آنچه را که در پشت میز تاکنون به دست نیاوردهاند با جوسازی رسانهای محقق سازند که با اختلاف افکنی و حاشیهسازی صورت میگیرد.
در همین حال به نظر میرسد که ترامپ در حالی برای آمدن به منطقه آماده میشود که از یک سو به دنبال جلب توجه جهانی است چنانکه مدعی شده خبری مهم در راه است و از سوی دیگر نیز همزمان با طرح اختلاف افکنی میان کشورهای منطقه با محوریت عربی -ایرانی به دنبال سرکیسه کردن و فروش تسلیحات و سوق دادن کشورهای مذکور به سرمایه گذاری در آمریکاست. این امر زمانی بیشتر نمود مییابد که ترامپ عنوان کرده به تل آویو سفر نخواهد کرد و این یعنی اقدامی برای جلب رضایت کشورهای عربی.
نکته دیگر آن است که صهیونیستها و آمریکاییها در زمان گرفتار آمدن در بحرانها با بحرانی جدید به دنبال فرار از رسوایی و بازخواست هستند. امروز نیز در حالی صهیونیستها به کشتار در غزه و اشغالگری در لبنان و سوریه ادامه میدهند و امریکا نیز با حقارت شکست در برابر یمن مواجه است به نظر می رسد دروغ پراکتی و تحریف درباره خلیج فارس به مولفهای برای تکرار این سناریو مبدل شده است.
به هر تقدیر آنچه مسلم است آنکه نام خلیج فارس قرنهاست که بر همین عنوان بوده و ادعاهای رسانهای و داستان سرایی نیز نمی تواند این حقیقت را تغییر دهد. قدمت نام خلیج فارس از قدمت تشکیل آمریکا بسیار بیشتر است و تحریف و توهم زدگان نمیتوانند این حقیقت را تغییر دهند.
در همین حال باید توجه داشت که رویکرد هیجانی به چنین تحریفهایی میتواند بازی در زمین دشمن باشد. خلیج فارس نه صرفا یک نام بلکه بخشی از هویت تاریخ بشر است و اسناد یونانی، ایرانی، اسلامی، اروپایی، سازمان ملل، نقشههای قدیمی تا به امروز بر آن تاکید کرده و هیچ چیز توان تحریف آن را ندارد.
البته باید در نظر داشت که واکنش عمومی با بهره گیری از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی، روایت سازی رسانهای و اسناد و مدارک غیر قابل انکار تاریخی و بین المللی مولفهای برای نشان دادن این حقیقت است که ایرانیان هیچ تحریفی را در قبال ارزشهای ملی و دینی خود بر نمیتابند و نه با احساسات صرف بلکه با سواد رسانهای و بصیرت پاسخی سخت به دشمنان این سرزمین خواهند داد.
در خبری تامل برانگیز و ناگهانی، آسوشیتدپرس به نقل از دو مقام آمریکایی که نخواست نامشان فاش شود، مدعی شد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، قصد دارد هفته آینده در جریان سفرش به عربستان سعودی اعلام کند که ایالات متحده از این پس خلیج فارس را با نام خلیج «ع -ر- ب -ی» یا خلیج «ع-ر- ب - س - ت - ا- ن» خطاب خواهد کرد. این خبر سازی از سوی رسانه آمریکایی در حالی صورت گرفته است که از یک سو مسئله مذاکرات غیر مستقیم میان ایران و آمریکا برای چهارمین دور مطرح است و از سوی دیگر ترامپ نیز قرار است به مقصد عربستان، قطر و امارات به زودی راهی منطقه شود. همچنین در تحولی مهم آمریکا پس از شکست در برابر اقتدار نظامی یمنیها خواستار آتش بس با یمن شد در حالی که رژیم صهیونیستی نیز در کنار کشتارهای گسترده به دنبال اجرای طرحهای جدید نسل کشی نظیر در اختیار قرار گرفتن تقسیم کمکهای بشر دوستانه در غزه است.
با توجه به سابقه آمریکا و شرایط موجود بویژه اینکه در مذاکرات، ایران دست برتر را دارد و ترامپ نیز هدفگذاری خاصی به نام سرکیسه کردن کشورهای عربی را در دستور کار دارد این نوع خبر سازیها میتواند با اهدافی خاص طراحی شده باشد. شواهد نشان میدهد که این نوع گزارشها بیشتر به ابزار سنجش واکنشها و تست فضای سیاسی و اجتماعی شباهت دارد تا اعلام یک سیاست قطعی.
استفاده از منابع بینام و نشان، روش رایجی برای جوسازی، خبرسازی و اعمال فشار روانی در میدان دیپلماسی عمومی است بویژه وقتی پای حساسیتهای ملی و هویتی در میان باشد. با توجه به این مؤلفهها میتوان گفت رسانههای غربی مأموریت دارند تا فضای افکار عمومی در ایران را احساسی و در نهایت دو قطبی موافق و مخالف مذاکره با آمریکا سازند در عین آنکه سناریوی تبدیل هیجانات به تجمعات و تبدیل آن به اغتشاش و دمیدن در اختلافات قومی دور از ذهن نیست. آمریکاییها در نهایت برانند تا آنچه را که در پشت میز تاکنون به دست نیاوردهاند با جوسازی رسانهای محقق سازند که با اختلاف افکنی و حاشیهسازی صورت میگیرد.
در همین حال به نظر میرسد که ترامپ در حالی برای آمدن به منطقه آماده میشود که از یک سو به دنبال جلب توجه جهانی است چنانکه مدعی شده خبری مهم در راه است و از سوی دیگر نیز همزمان با طرح اختلاف افکنی میان کشورهای منطقه با محوریت عربی -ایرانی به دنبال سرکیسه کردن و فروش تسلیحات و سوق دادن کشورهای مذکور به سرمایه گذاری در آمریکاست. این امر زمانی بیشتر نمود مییابد که ترامپ عنوان کرده به تل آویو سفر نخواهد کرد و این یعنی اقدامی برای جلب رضایت کشورهای عربی.
نکته دیگر آن است که صهیونیستها و آمریکاییها در زمان گرفتار آمدن در بحرانها با بحرانی جدید به دنبال فرار از رسوایی و بازخواست هستند. امروز نیز در حالی صهیونیستها به کشتار در غزه و اشغالگری در لبنان و سوریه ادامه میدهند و امریکا نیز با حقارت شکست در برابر یمن مواجه است به نظر می رسد دروغ پراکتی و تحریف درباره خلیج فارس به مولفهای برای تکرار این سناریو مبدل شده است.
به هر تقدیر آنچه مسلم است آنکه نام خلیج فارس قرنهاست که بر همین عنوان بوده و ادعاهای رسانهای و داستان سرایی نیز نمی تواند این حقیقت را تغییر دهد. قدمت نام خلیج فارس از قدمت تشکیل آمریکا بسیار بیشتر است و تحریف و توهم زدگان نمیتوانند این حقیقت را تغییر دهند.
در همین حال باید توجه داشت که رویکرد هیجانی به چنین تحریفهایی میتواند بازی در زمین دشمن باشد. خلیج فارس نه صرفا یک نام بلکه بخشی از هویت تاریخ بشر است و اسناد یونانی، ایرانی، اسلامی، اروپایی، سازمان ملل، نقشههای قدیمی تا به امروز بر آن تاکید کرده و هیچ چیز توان تحریف آن را ندارد.
البته باید در نظر داشت که واکنش عمومی با بهره گیری از ظرفیتهای دیپلماسی عمومی، روایت سازی رسانهای و اسناد و مدارک غیر قابل انکار تاریخی و بین المللی مولفهای برای نشان دادن این حقیقت است که ایرانیان هیچ تحریفی را در قبال ارزشهای ملی و دینی خود بر نمیتابند و نه با احساسات صرف بلکه با سواد رسانهای و بصیرت پاسخی سخت به دشمنان این سرزمین خواهند داد.
قاسم غفوری