یکم؛ مشکلات اقتصادی رو به تشدید است، کسری بودجه، داشتن 10 میلیون کارکنان دولت و شرکتهای دولتی، قريب به ۹۵ درصد بودجه صرف امور جاری کشور میشود. تورم دو رقمی، کم شدن قدرت خرید مردم، رشد کم سرمایه گذاری در کشور، ناکارآمدی بانکها و بنگاه داری گسترده آنان، زمانبر بودن صدور مجوزها، نابسامانی در امورات گمرکات و امور مالیاتی و در نهایت قريب به ۸۰ درصد اقتصادی که در دست دولت است.
دوم؛ فهرست فوق از مهمترین مشکلات اقتصادی کشور است که بيش از سه دهه گذشته شعار انتخاباتی حداقل چهار رئیس جمهور و اکثر نمایندگان منتخب مجلس؛ حل مشکلات اقتصادی کشور بوده است.
شعارهای سال که توسط مقام معظم رهبری اعلام نمودهاند در ۱۵ سال اخیر موضوعات اقتصادی بوده، سئوال اصلی اينجاست که چرا مشکلات اساسی اقتصاد که در سطور فوق الذکر عمده آنان یادآوری شده است هنوز پابرجاست و ملت و دولت با آنان دست بگیربان هستند؟
سوم؛ به عقیده نویسنده این سطور علت اصلی عدم موفقیت دولتهای گذشته در حل ریشهای مشکلات اقتصادی کشور؛ عدم توجه به دو چالش اساسی و ثابت در ساختار دولت و روشهای غلط در انتخاب مدیران ارشد دولت بوده است.
درعلوم سیاسی نظریهای بنام «ساختار - کارگزار» وجود دارد که عمدتاً برای حل مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به کاربرده میشود، در ایران ساختار دولت در انجام وظایف حاکمیتی خود با بازدهی بسیار کمی عمل میکند، بزرگترین مانع پیشرفت اقتصادی کشور ساختار ناکارآمد دولت است.
روسای جمهور منتخب برنامههای خود را با این ساختار ناکارآمد میخواهند اجرا کنند که در بخش اقتصادی برنامههای ۵ ساله و سند چشمانداز با درصد پایین اجرایی شدند. بنابراین بدون اصلاح ساختار دولت موفقیت شایان توجهی به دست نخواهد آمد.
موضوع دیگر؛ انتخاب مدیران ارشد دولتها است. در کشور ما سنت سیئهای وجود دارد که با تغییر دولت، مدیران از وزیر تا آبدارچی عوض میشوند که خسارات بزرگی به کشور و مردم وارد میشود.
در کشورهای پیشرفته در تغییر کابینه تنها وزیر عوض میشود و سازمان ها دارای معاون ثابت بوده و تغییرات خیلی کمی اتفاق میافتد.
مطلب مهم دیگر انتخاب وزرا و استانداران و شرکتهای بزرگ دولت است، در کشورهای که نظام حزبی حاکم است، به طور معمول حزبی که در قدرت نیست دولت در سایه تشکیل میدهد؛ یعنی دولت در سایه دارای یک برنامه منسجم برای اداره کشور بوده؛ کادرهای مجرب تربیت کرده که تصدی وزارتخانهها را عهده دار خواهد شد.
درسال ۱۳۵۸، شهید بهشتی حزب جمهوری اسلامی را تأسیس نمود، یکی از اقدامات جالب شهید بهشتی این بود که نخبگان جوان و تحصیل کرده را از سراسر کشور شناسایی مینمود و با دعوت از آنان در ردههای مختلف از تواناییهای آنان استفاده میکرد، شایسته سالاری به معنی واقعی بود.
با انحلال حزب ابتدا جناح بندیهای مختلف ایجاد شد، در مرحله بعد منافع باندهای فامیلی، منافع شخصی و گروهی جایگزین منافع ملی شد، شایسته سالاری جای خود را به روابط براساس منافع شخصی، باندی و گروهی و فامیلی داد، سفیرانی انتخاب و به کشورها اعزام شدند بدون اینکه حتی یک روز سابقه خدمت در وزارت امورخارجه داشته باشند، یا با زبان کشور هدف سابقه کوچکترین آشنایی پیدا کرده باشند و یا حتی قبلا سفری کوتاه به آن کشور رفته باشند و یا فردی بعنوان وزیر انتخاب شده که سابقه مدیریت یک کارگاه تیرچه بلوکی را در کارنامه خود نداشته است.
فردی بعنوان رئيس بانک مرکزی منصوب میشود بدون داشتن هرگونه سابقه کار در بانک. این روش خسارت بار انتخاب مدیران اضافه میشود به ساختار ناکارآمد دولت.
چهارم؛ نگاه غالب برخی سیاسیون و استادان اقتصاد اینست که تا مشکل ارتباط با غرب حل نشود مشکلات اقتصادی کشور قابل حل نیست که عمده مدیران دولت آقای روحانی اینگونه بود و تقریبا تمام انرژی خود را صرف مذاکرات برجام نمودند، این دولت ارتباطات با همسایگان، کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین، چین و روسیه را در حاشیه قرار داد، در دولت آقای روحانی مدت زیادی ایران در چین سفیر نداشت و این درحالی بود که چین اولین شریک اقتصادی ایران بود و هست.
پنجم؛ آقای پزشکیان با شعار وفاق ملی موفق به کسب رأی اکثریت شد، برنامه وفاق ملی رئيس جمهور منتخب در پهنه کوچکی در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اجرایی شد در بیشتر سازمانها همچنان تغییرات گسترده در ردههای مختلف در حال اجرا است، این درحالی است که رئیس جمهور به کرات در سخنرانیهای خود در استفاده از نخبگان شایسته تأکید مینماید، کارگروههای برای انتخاب وزرا،استانداران و مدیران سازمانهای بزرگ تشکیل گردید، اما برخی از انتصابات خارج از روال مورد تصویب، توسط افراد ذینفوذ بدون جایگاه قانونی انجام گرفت که نمونه بارز آن وزیر صمت میباشد. عملکرد وزرای دولت چهاردهم نشان داده که میخواهند بدون تغییر در ساختارها برنامههای دولت را اجرايی کنند که تجربه نشان داده است که این مسیر بن بست است، نکته اصلی اينجاست که اکثریت مدیران ارشد دولت چهاردهم توانایی تغییر و تحول در ساختارهای معيوب و ویرایش فرایندهای ناکارآمد را ندارند، با وجود کسری ۹۵ درصدی بودجه جاری، ناترازیهای گوناگون و سایر مشکلات اقتصادی؛ با کمال تأسف روند افزایش مشکلات در پیش است.
ششم پیشنهادها؛ رئیس جمهور محترم باید با جدیت و با بررسی عملکرد وزرا، خود دست به اصلاح کابینه بزند. وزرای ناکارآمد را با افراد با تجربه، کاردان و تحول گرا جابجا نماید.
مطلب مهم دیگر واگذاری امور اقتصادی به مردم است، کارهای بزرگ اقتصادی اگر در دست مردم باشد موفقیت صددرصدی را در پی خواهد داشت. دولت باشجاعت و درایت میتواند بانکها را از بنگاه داری منع کند.
در صورتی که دولت چهاردهم در روشهای خود تغییرات گستردهای ندهد، با مدیران ارشد کنونی که بعضاً ماشین امضا هستند؛ تورم ۵۰ درصدی در راه است.
مدیران وزارت نیرو در چه خواب گرانی هستند که ۱۵۰ هزار ماینر غير قانونی در کشور فعالیت میکند. آیا شائبه شراکت در این کارهای خلاف گسترده وجود ندارد!؟ و یا به گفته رئیس جمهور،روزانه بيش از بيست میلیون لیتر فرآوردههای نفتی سرقت میشود! مدیران وزارت نفت کجا هستند!؟
هفتم؛ نمایندگان مجلس دوازدهم که در حال حاضر بیشتر بعنوان تماشاگر عمل میکنند چرا پیگیر اجرای قوانین مصوب مجلس نیستند، بیانات مکرر مقام معظم رهبری و مراجع عظام در مورد بنگاهداری بانکها و ربوی بودن عملکرد آنان سالهاست که بر زمین مانده است، دولتمردان و نمایندگان مجلس؛ تاب آوری مردم هم حدی دارد، عواقب آن را جدی بگیرید.
دوم؛ فهرست فوق از مهمترین مشکلات اقتصادی کشور است که بيش از سه دهه گذشته شعار انتخاباتی حداقل چهار رئیس جمهور و اکثر نمایندگان منتخب مجلس؛ حل مشکلات اقتصادی کشور بوده است.
شعارهای سال که توسط مقام معظم رهبری اعلام نمودهاند در ۱۵ سال اخیر موضوعات اقتصادی بوده، سئوال اصلی اينجاست که چرا مشکلات اساسی اقتصاد که در سطور فوق الذکر عمده آنان یادآوری شده است هنوز پابرجاست و ملت و دولت با آنان دست بگیربان هستند؟
سوم؛ به عقیده نویسنده این سطور علت اصلی عدم موفقیت دولتهای گذشته در حل ریشهای مشکلات اقتصادی کشور؛ عدم توجه به دو چالش اساسی و ثابت در ساختار دولت و روشهای غلط در انتخاب مدیران ارشد دولت بوده است.
درعلوم سیاسی نظریهای بنام «ساختار - کارگزار» وجود دارد که عمدتاً برای حل مشکلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جوامع به کاربرده میشود، در ایران ساختار دولت در انجام وظایف حاکمیتی خود با بازدهی بسیار کمی عمل میکند، بزرگترین مانع پیشرفت اقتصادی کشور ساختار ناکارآمد دولت است.
روسای جمهور منتخب برنامههای خود را با این ساختار ناکارآمد میخواهند اجرا کنند که در بخش اقتصادی برنامههای ۵ ساله و سند چشمانداز با درصد پایین اجرایی شدند. بنابراین بدون اصلاح ساختار دولت موفقیت شایان توجهی به دست نخواهد آمد.
موضوع دیگر؛ انتخاب مدیران ارشد دولتها است. در کشور ما سنت سیئهای وجود دارد که با تغییر دولت، مدیران از وزیر تا آبدارچی عوض میشوند که خسارات بزرگی به کشور و مردم وارد میشود.
در کشورهای پیشرفته در تغییر کابینه تنها وزیر عوض میشود و سازمان ها دارای معاون ثابت بوده و تغییرات خیلی کمی اتفاق میافتد.
مطلب مهم دیگر انتخاب وزرا و استانداران و شرکتهای بزرگ دولت است، در کشورهای که نظام حزبی حاکم است، به طور معمول حزبی که در قدرت نیست دولت در سایه تشکیل میدهد؛ یعنی دولت در سایه دارای یک برنامه منسجم برای اداره کشور بوده؛ کادرهای مجرب تربیت کرده که تصدی وزارتخانهها را عهده دار خواهد شد.
درسال ۱۳۵۸، شهید بهشتی حزب جمهوری اسلامی را تأسیس نمود، یکی از اقدامات جالب شهید بهشتی این بود که نخبگان جوان و تحصیل کرده را از سراسر کشور شناسایی مینمود و با دعوت از آنان در ردههای مختلف از تواناییهای آنان استفاده میکرد، شایسته سالاری به معنی واقعی بود.
با انحلال حزب ابتدا جناح بندیهای مختلف ایجاد شد، در مرحله بعد منافع باندهای فامیلی، منافع شخصی و گروهی جایگزین منافع ملی شد، شایسته سالاری جای خود را به روابط براساس منافع شخصی، باندی و گروهی و فامیلی داد، سفیرانی انتخاب و به کشورها اعزام شدند بدون اینکه حتی یک روز سابقه خدمت در وزارت امورخارجه داشته باشند، یا با زبان کشور هدف سابقه کوچکترین آشنایی پیدا کرده باشند و یا حتی قبلا سفری کوتاه به آن کشور رفته باشند و یا فردی بعنوان وزیر انتخاب شده که سابقه مدیریت یک کارگاه تیرچه بلوکی را در کارنامه خود نداشته است.
فردی بعنوان رئيس بانک مرکزی منصوب میشود بدون داشتن هرگونه سابقه کار در بانک. این روش خسارت بار انتخاب مدیران اضافه میشود به ساختار ناکارآمد دولت.
چهارم؛ نگاه غالب برخی سیاسیون و استادان اقتصاد اینست که تا مشکل ارتباط با غرب حل نشود مشکلات اقتصادی کشور قابل حل نیست که عمده مدیران دولت آقای روحانی اینگونه بود و تقریبا تمام انرژی خود را صرف مذاکرات برجام نمودند، این دولت ارتباطات با همسایگان، کشورهای آفریقایی و آمریکای لاتین، چین و روسیه را در حاشیه قرار داد، در دولت آقای روحانی مدت زیادی ایران در چین سفیر نداشت و این درحالی بود که چین اولین شریک اقتصادی ایران بود و هست.
پنجم؛ آقای پزشکیان با شعار وفاق ملی موفق به کسب رأی اکثریت شد، برنامه وفاق ملی رئيس جمهور منتخب در پهنه کوچکی در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی اجرایی شد در بیشتر سازمانها همچنان تغییرات گسترده در ردههای مختلف در حال اجرا است، این درحالی است که رئیس جمهور به کرات در سخنرانیهای خود در استفاده از نخبگان شایسته تأکید مینماید، کارگروههای برای انتخاب وزرا،استانداران و مدیران سازمانهای بزرگ تشکیل گردید، اما برخی از انتصابات خارج از روال مورد تصویب، توسط افراد ذینفوذ بدون جایگاه قانونی انجام گرفت که نمونه بارز آن وزیر صمت میباشد. عملکرد وزرای دولت چهاردهم نشان داده که میخواهند بدون تغییر در ساختارها برنامههای دولت را اجرايی کنند که تجربه نشان داده است که این مسیر بن بست است، نکته اصلی اينجاست که اکثریت مدیران ارشد دولت چهاردهم توانایی تغییر و تحول در ساختارهای معيوب و ویرایش فرایندهای ناکارآمد را ندارند، با وجود کسری ۹۵ درصدی بودجه جاری، ناترازیهای گوناگون و سایر مشکلات اقتصادی؛ با کمال تأسف روند افزایش مشکلات در پیش است.
ششم پیشنهادها؛ رئیس جمهور محترم باید با جدیت و با بررسی عملکرد وزرا، خود دست به اصلاح کابینه بزند. وزرای ناکارآمد را با افراد با تجربه، کاردان و تحول گرا جابجا نماید.
مطلب مهم دیگر واگذاری امور اقتصادی به مردم است، کارهای بزرگ اقتصادی اگر در دست مردم باشد موفقیت صددرصدی را در پی خواهد داشت. دولت باشجاعت و درایت میتواند بانکها را از بنگاه داری منع کند.
در صورتی که دولت چهاردهم در روشهای خود تغییرات گستردهای ندهد، با مدیران ارشد کنونی که بعضاً ماشین امضا هستند؛ تورم ۵۰ درصدی در راه است.
مدیران وزارت نیرو در چه خواب گرانی هستند که ۱۵۰ هزار ماینر غير قانونی در کشور فعالیت میکند. آیا شائبه شراکت در این کارهای خلاف گسترده وجود ندارد!؟ و یا به گفته رئیس جمهور،روزانه بيش از بيست میلیون لیتر فرآوردههای نفتی سرقت میشود! مدیران وزارت نفت کجا هستند!؟
هفتم؛ نمایندگان مجلس دوازدهم که در حال حاضر بیشتر بعنوان تماشاگر عمل میکنند چرا پیگیر اجرای قوانین مصوب مجلس نیستند، بیانات مکرر مقام معظم رهبری و مراجع عظام در مورد بنگاهداری بانکها و ربوی بودن عملکرد آنان سالهاست که بر زمین مانده است، دولتمردان و نمایندگان مجلس؛ تاب آوری مردم هم حدی دارد، عواقب آن را جدی بگیرید.
علی یوسفپور