گویا تغییر در معادلات جهانی برای برخی نامفهوم بوده و همچنان به رویه گذشته خویش یعنی پادویی برای سلطه گران ادامه میدهند. گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی از جمله این افراد است. او در رفتاری تامل برانگیز در لوای مصاحبه با رسانهها به جوسازی های جدید علیه ایران میپردازد.گروسی هشدار داده که ایران برای پرهیز از تشدید تنش با غرب باید همکاری خود را با بازرسان سازمان ملل «بهطور جدی» ارتقا دهد.
این ادعا از سوی گروسی در حالی مطرح میشود که آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنایتی بزرگ در کنار قتل عام جمع کثیری از ایرانیان، بمباران تاسیسات هستهای ایران را نیز اجرا کردند حال آنکه طبق ان پی تی و پادمان و مصوبات سازمان ملل این امر یک جنایت بزرگ است و هیچ حمله به تاسیسات هسته ای نباید صورت گیرد. تا به امروز آژانس و گروسی محکومیتی در قبال آن و ترور دانشمندان هستهای ابراز نداشته و صرفا خواستار همکاری ایران با آژانس و غرب شدهاند. گروسی حتی تحت خواست غرب مانع از آن شد تا قطعنامه پیشنهادی ایران مبنی بر محکوم بودن حمله به تاسیسات هستهای در شورای حکام مطرح گردد. در این شرایط به نظر می رسد همکاری با آژانس هیچ ارزش و کارکردی ندارد.
گروسی در حالی ادعا میکند که جنگ نباید مانع تعامل ایران و آژانس گردد که او در این میان حقیقتی بزرگ را کتمان میکند و آن اینکه پس از جنگ 12 روزه میان طرفین در قاهره توافق صورت گرفت حال آنکه محور آن را نیز خودداری اروپا از اجرایی سازی اسنپ بک تشکیل میداد. اروپاییها عملا در مهر ماه این مهم را زیر پا گذاشته و در یک رفتار غیر اصولی و سیاسی در شورای امنیت قطعنامه روسیه و چین را رد کرده و رسما اسنپ بک را اجرایی کردند. توافق قاهره آن بود که با فعال شدن مکانیسم ماشه عملا آن توافق لغو است لذا ادعای گروسی مبنی بر اینکه ایران باید با اروپا همکاری کند و به آژانس فرصت همکاری و بازدید دهد یک فریب کاری و نعل وارونه زدن است چرا که این اروپا بوده که تحت فرمان آمریکا توافق قاهره را نابود کرده است لذا اگر اصلاح رفتاری نیاز باشد این اروپاست که باید تغییر کرده و رضایت ایران را جلب نماید. گروسی با مقصر نمایی و دروغ پردازی نمی توان جای شاکی و متهم را تغییر دهد بلکه خود باید پاسخگوی رفتارهای غیر اصولیاش که زمینه ساز حمله نظامی به ایران شد باشد.
نکته مهم آن است که گروسی این روزها در حال جا به جا کردن ماموریتها از پرداختن به یک ماموریت فرضی تا نادیده گرفتن ماموریت حقیقی است. از یک سو از 26 مهر ماه با انقضای قطعنامه 2231 شورای امنیت درکنار فروپاشی برجام، پرونده هستهای ایران عادی شده و عملا دیگر بازرسیها ویژه از ایران هیچ معنایی ندارد. فعالیت هستهای ایران بدون هیچ محدودیتی میتواند ادامه یابد و آژانس نیز صرفا یک ناضر ثبت کننده نظیر سایر کشورهاست و حق گزارش نویسی و پرونده ازی علیه ایران را ندارد. گروسی در حالی این مسئله را کتمان و تهران به ارسال پرونده به شورای امنیت تهدید میکند که همزمان در برابر تهدیدات بزرگ برای امنیت هستهای جهان سکوت کرده است. تهدید اصلی امروز برای جهان فرمان ترامپ است که پس از سه دهه تکرار آزمایشهای هستهای آمریکا را اعلام کرد که نتیجه آن نیز رویکرد روسیه به فاز جدید موشکهایی با قابلیت حمل کلاهک هستهای بوده است.
به نظر میرسد گروسی برای حفظ منافع شخصی خویش با برجسته سازی موضوع ایران و طرح مسائل بی پایه اساس و زیاده خواهی بازرسی از تاسیسات هستهای به دنبال دور ساختن افکار عمومی از تهدیدات هستهای آمریکا است در حالی که همزمان نیز ارادت خویش را به صهیونیستها نشان داده و با ایران هراسی افکار عمومی را از تحولات غزه و سودان منحرف میسازد. گروسی نشان داده است که نه تنها صلاحیت بودن در سمت مدیرکل آژانس را ندارد بلکه باید به جرم زمینه سازی و مشارکت در حمله نظامی به ایران و نیز بی تقاوتی در برابر رفتارهای فاجعه آمیز هستهای آمریکا مورد بازخواست و مجازات جهانی قرار گیرد نه آنکه جرات کند تا خود را نامزد دبیر کلی سازمان ملل معرفی نماید. آنچه گروسی نمیداند و یا نمی خواهد بداند آن است که دشمنی آمریکا با ایران ریشهای و ماهوی و نه تاکتیکی است که تا زمانی که واشنگتن از رژیم صهیونیستی حمایت، نیروهای نظامی در منطقه دارد و به سلطهگری میپردازد رفع نخواد شد و ایران نیز در برابر سیاست تهدید و مذاکره تسلیم نمیشود و تا زمانی نیز که آژانس تغییر رفتار خود را اثبات نکرده است جایی برای احیای ارتباط میان تهران و آژانس وجود ندارد هر چند که ایران بر اساس اصل تعهدی پذیری همچنان عضو ان پی تی و پادمان باقی میماند.
این ادعا از سوی گروسی در حالی مطرح میشود که آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنایتی بزرگ در کنار قتل عام جمع کثیری از ایرانیان، بمباران تاسیسات هستهای ایران را نیز اجرا کردند حال آنکه طبق ان پی تی و پادمان و مصوبات سازمان ملل این امر یک جنایت بزرگ است و هیچ حمله به تاسیسات هسته ای نباید صورت گیرد. تا به امروز آژانس و گروسی محکومیتی در قبال آن و ترور دانشمندان هستهای ابراز نداشته و صرفا خواستار همکاری ایران با آژانس و غرب شدهاند. گروسی حتی تحت خواست غرب مانع از آن شد تا قطعنامه پیشنهادی ایران مبنی بر محکوم بودن حمله به تاسیسات هستهای در شورای حکام مطرح گردد. در این شرایط به نظر می رسد همکاری با آژانس هیچ ارزش و کارکردی ندارد.
گروسی در حالی ادعا میکند که جنگ نباید مانع تعامل ایران و آژانس گردد که او در این میان حقیقتی بزرگ را کتمان میکند و آن اینکه پس از جنگ 12 روزه میان طرفین در قاهره توافق صورت گرفت حال آنکه محور آن را نیز خودداری اروپا از اجرایی سازی اسنپ بک تشکیل میداد. اروپاییها عملا در مهر ماه این مهم را زیر پا گذاشته و در یک رفتار غیر اصولی و سیاسی در شورای امنیت قطعنامه روسیه و چین را رد کرده و رسما اسنپ بک را اجرایی کردند. توافق قاهره آن بود که با فعال شدن مکانیسم ماشه عملا آن توافق لغو است لذا ادعای گروسی مبنی بر اینکه ایران باید با اروپا همکاری کند و به آژانس فرصت همکاری و بازدید دهد یک فریب کاری و نعل وارونه زدن است چرا که این اروپا بوده که تحت فرمان آمریکا توافق قاهره را نابود کرده است لذا اگر اصلاح رفتاری نیاز باشد این اروپاست که باید تغییر کرده و رضایت ایران را جلب نماید. گروسی با مقصر نمایی و دروغ پردازی نمی توان جای شاکی و متهم را تغییر دهد بلکه خود باید پاسخگوی رفتارهای غیر اصولیاش که زمینه ساز حمله نظامی به ایران شد باشد.
نکته مهم آن است که گروسی این روزها در حال جا به جا کردن ماموریتها از پرداختن به یک ماموریت فرضی تا نادیده گرفتن ماموریت حقیقی است. از یک سو از 26 مهر ماه با انقضای قطعنامه 2231 شورای امنیت درکنار فروپاشی برجام، پرونده هستهای ایران عادی شده و عملا دیگر بازرسیها ویژه از ایران هیچ معنایی ندارد. فعالیت هستهای ایران بدون هیچ محدودیتی میتواند ادامه یابد و آژانس نیز صرفا یک ناضر ثبت کننده نظیر سایر کشورهاست و حق گزارش نویسی و پرونده ازی علیه ایران را ندارد. گروسی در حالی این مسئله را کتمان و تهران به ارسال پرونده به شورای امنیت تهدید میکند که همزمان در برابر تهدیدات بزرگ برای امنیت هستهای جهان سکوت کرده است. تهدید اصلی امروز برای جهان فرمان ترامپ است که پس از سه دهه تکرار آزمایشهای هستهای آمریکا را اعلام کرد که نتیجه آن نیز رویکرد روسیه به فاز جدید موشکهایی با قابلیت حمل کلاهک هستهای بوده است.
به نظر میرسد گروسی برای حفظ منافع شخصی خویش با برجسته سازی موضوع ایران و طرح مسائل بی پایه اساس و زیاده خواهی بازرسی از تاسیسات هستهای به دنبال دور ساختن افکار عمومی از تهدیدات هستهای آمریکا است در حالی که همزمان نیز ارادت خویش را به صهیونیستها نشان داده و با ایران هراسی افکار عمومی را از تحولات غزه و سودان منحرف میسازد. گروسی نشان داده است که نه تنها صلاحیت بودن در سمت مدیرکل آژانس را ندارد بلکه باید به جرم زمینه سازی و مشارکت در حمله نظامی به ایران و نیز بی تقاوتی در برابر رفتارهای فاجعه آمیز هستهای آمریکا مورد بازخواست و مجازات جهانی قرار گیرد نه آنکه جرات کند تا خود را نامزد دبیر کلی سازمان ملل معرفی نماید. آنچه گروسی نمیداند و یا نمی خواهد بداند آن است که دشمنی آمریکا با ایران ریشهای و ماهوی و نه تاکتیکی است که تا زمانی که واشنگتن از رژیم صهیونیستی حمایت، نیروهای نظامی در منطقه دارد و به سلطهگری میپردازد رفع نخواد شد و ایران نیز در برابر سیاست تهدید و مذاکره تسلیم نمیشود و تا زمانی نیز که آژانس تغییر رفتار خود را اثبات نکرده است جایی برای احیای ارتباط میان تهران و آژانس وجود ندارد هر چند که ایران بر اساس اصل تعهدی پذیری همچنان عضو ان پی تی و پادمان باقی میماند.
قاسم غفوری

