تصویر برون و درون هر انسان باهم متفاوت است که باید اگر تلاشی برای تظاهر به خوب بود ن داریم، مراقب آینه درون خود هم باشیم تا مکدر نشود. ابراز ادعاهای نسنجید بهمنظور ارضای نفس اماره و مطمئنه جلوه دادن آن با ترمز لوامه مواجه است. اگرچه وجدان در زمان غلیان ها حاضر نمیشود اما پسازآن فشار بهقدری طولانی است که نمیتوان با هیچ امر مجازی مقایسه نمود. سران یکی از مافیاهای زباله به نسبت از کار خود راضی بود که انگار درهای بهشت را از پیش از تولدش باز گذاشتهاند تا سرگردان نشود. او در کمال غرور و نخوت درحالیکه دستی به صورتش میکشید، میگفت: «صدها نوجوان نیازمند و جوان بیکار را به کار گرفته است تا نانی به خانواده برسانند، به شهرداری یاری رسانده است تا بودجه جمعآوری بازیافت و پسماند را در جای دیگر هزینه کنند و کسانی هم این آشغالهای بیارزش را بهروزرسانی کنند و اقلام تازه بسازند و راهی بازار کنند.»
حرفهای این نوچه مافیا که نمیداند و شاید نمیخواهد بداند آنچه انجام داده و میدهد نهتنها خدمت نیست بلکه نوعی خیانت به نسلهای نوجوان و جوان و همچنین سلامت جامعه است. شهرداری منطقه چهاردهم کلانشهر اعلام نموده اخیرا پانزده انبار زباله و بازیافت را در این منطقه را پلمپ کرده تا محیط برای ساکنان آن اینقدر آلوده نباشد. البته نباید فراموش کرد که اینگونه مافیاها طی سالهای گذشته ریشه دواندهاند و قدرت گرفتهاند که بعضی وقتها دست به تعویض مدیران مخالف خود هم میزنند!
شاید چاره کار فقط تفکیک زباله در مبدأ است و سرعت عمل در نیروهای آن و ابتکاراتی چون ارائه بیمه آتشسوزی در قبال دریافت 25 کیلو بازیافت که باید هر زباله به دستمان میرسد، داخل یک کیسه نریزیم بلکه زبالههای خشک و تر را از هم جدا کنیم و اینقدر درباره آنها بیتفاوت نمانیم و سعی کنیم هرچه زودتر این بار متعفن و مملو از شیرابه را از خانه خارج کرده و در گوشهای بگذاریم غافل از اینکه شیرابههای زباله داخل کوچه و خیابان به راه افتاده و میتواند آنجا را دچار آلودگیهای فراوان کند و سپس سارقان از راه رسیده تا عجولانه و با پاره کردن ظرف زبالهها اقلام خاص را از آن بیرون بکشند. باید عزم مسئولان برای حذف مافیای زباله جدی باشد و برای بهرهوری از این طلای کثیف و همچنین حوزه محیطزیست برنامههای بلندمدت و آیندهنگر تنظیم کنند.
همانگونه که حمیدرضا پناهنده، فعال محیطزیست در حوزه پسماند میگوید: «ازنظر شهروندان یک بطری پلاستیکی آبمعدنی بیارزش است، برای همین آن را جلوی در میگذارند. اما مافیا، یعنی آن کسی که ارزش این بطری پلاستیکی را میداند، برای آن برنامهریزی میکند. اصلیترین مسئله در ایجاد مافیای پسماند این است که مالکیت آن مشخص نیست، برای همین هرکسی که زورش بیشتر باشد، ادعای مالکیت آن را دارد. از طرفی هیچ آمار دقیقی از اینکه چقدر پسماند تولید میشود و چقدر از آن بهدردبخور است، نداریم. تنها آمارهای موجود از مرکز دفن آرادکوه است که در آنجا اثری از زبالههای خوب نیست و فقط تفالهاش باقی مانده و کمارزش است چراکه از داخل سطلهای زباله و همچنین در مسیر در خانه تا آرادکوه بخش مهمی از زبالههای باارزش برداشته میشود، دیگر مدیریت پسماند به روش سنتی مؤثر نیست و نیاز به فعالیت این اپلیکیشن ها وجود دارد. تصاویر ناراحتکنندهای که هر چند وقت یک بار از کودکان زباله گرد در سطح شهر منتشر میشود، حاصل همین مدیریت پسماند به روش سنتی بوده است. ازآنجاکه اپلیکیشن ها، تحویل پسماند خشک را از در منازل و شرکتها انجام میدهند و این پسماندها داخل سطل زباله انداخته نمیشود، زباله گردی بهمرورزمان حذف خواهد شد، اما این نکته را باید در نظر گرفت که مافیا قدرت زیادی دارد.
تفکیک از مبدأ اتفاق بسیار خوبی است و به نفع محیطزیست هم تمام میشود. اما مافیای زباله اجازه نداده و نمیدهد در فروش پسماند، بازار رقابتی ایجاد شود. مافیای زباله به حدی قدرتمند است که برای برخی مدیران تعیین تکلیف میکند که چه کاری باید انجام شود و چه کاری انجام نشود. خواسته یا ناخواسته شرایط را بهگونهای القا میکنند که همهچیز به نفع خودشان پیش برود. آنوقت میبینیم که همه قوانین به نفع مافیاست و اصلاً آنها هیچ کاری را خلاف قانون انجام نمیدهند!
شاید اگر شرایط اصلاح شود و بندهای قرارداد شهرداری و پیمانکاران بازیافت مشخص باشد، کمک بزرگی به حل این مسئله شود؛ اینکه روزی چقدر با پیمانکار قرارداد میبندد و چه خدماتی میگیرد؟ اصلاً چقدر از آن را در حوزه پسماند خرج کرده است، اینها مواردی است که باید شفاف شود.» بنابراین آینهای مکدرتر از وضعیت زباله در شهرها و کلانشهرهای کشور نیست درحالیکه یک سطل زباله برای مثال در منطقه یک شهرداری تهران حدود 5 میلیون تومان پسماند بهدردبخور داشته که شامل انواع لوازم الکترونیکی، پلاستیکی و شیشه ایست تا لقمهای سهل و آسان برای قورت دادن مافیای آن باشد.
حرفهای این نوچه مافیا که نمیداند و شاید نمیخواهد بداند آنچه انجام داده و میدهد نهتنها خدمت نیست بلکه نوعی خیانت به نسلهای نوجوان و جوان و همچنین سلامت جامعه است. شهرداری منطقه چهاردهم کلانشهر اعلام نموده اخیرا پانزده انبار زباله و بازیافت را در این منطقه را پلمپ کرده تا محیط برای ساکنان آن اینقدر آلوده نباشد. البته نباید فراموش کرد که اینگونه مافیاها طی سالهای گذشته ریشه دواندهاند و قدرت گرفتهاند که بعضی وقتها دست به تعویض مدیران مخالف خود هم میزنند!
شاید چاره کار فقط تفکیک زباله در مبدأ است و سرعت عمل در نیروهای آن و ابتکاراتی چون ارائه بیمه آتشسوزی در قبال دریافت 25 کیلو بازیافت که باید هر زباله به دستمان میرسد، داخل یک کیسه نریزیم بلکه زبالههای خشک و تر را از هم جدا کنیم و اینقدر درباره آنها بیتفاوت نمانیم و سعی کنیم هرچه زودتر این بار متعفن و مملو از شیرابه را از خانه خارج کرده و در گوشهای بگذاریم غافل از اینکه شیرابههای زباله داخل کوچه و خیابان به راه افتاده و میتواند آنجا را دچار آلودگیهای فراوان کند و سپس سارقان از راه رسیده تا عجولانه و با پاره کردن ظرف زبالهها اقلام خاص را از آن بیرون بکشند. باید عزم مسئولان برای حذف مافیای زباله جدی باشد و برای بهرهوری از این طلای کثیف و همچنین حوزه محیطزیست برنامههای بلندمدت و آیندهنگر تنظیم کنند.
همانگونه که حمیدرضا پناهنده، فعال محیطزیست در حوزه پسماند میگوید: «ازنظر شهروندان یک بطری پلاستیکی آبمعدنی بیارزش است، برای همین آن را جلوی در میگذارند. اما مافیا، یعنی آن کسی که ارزش این بطری پلاستیکی را میداند، برای آن برنامهریزی میکند. اصلیترین مسئله در ایجاد مافیای پسماند این است که مالکیت آن مشخص نیست، برای همین هرکسی که زورش بیشتر باشد، ادعای مالکیت آن را دارد. از طرفی هیچ آمار دقیقی از اینکه چقدر پسماند تولید میشود و چقدر از آن بهدردبخور است، نداریم. تنها آمارهای موجود از مرکز دفن آرادکوه است که در آنجا اثری از زبالههای خوب نیست و فقط تفالهاش باقی مانده و کمارزش است چراکه از داخل سطلهای زباله و همچنین در مسیر در خانه تا آرادکوه بخش مهمی از زبالههای باارزش برداشته میشود، دیگر مدیریت پسماند به روش سنتی مؤثر نیست و نیاز به فعالیت این اپلیکیشن ها وجود دارد. تصاویر ناراحتکنندهای که هر چند وقت یک بار از کودکان زباله گرد در سطح شهر منتشر میشود، حاصل همین مدیریت پسماند به روش سنتی بوده است. ازآنجاکه اپلیکیشن ها، تحویل پسماند خشک را از در منازل و شرکتها انجام میدهند و این پسماندها داخل سطل زباله انداخته نمیشود، زباله گردی بهمرورزمان حذف خواهد شد، اما این نکته را باید در نظر گرفت که مافیا قدرت زیادی دارد.
تفکیک از مبدأ اتفاق بسیار خوبی است و به نفع محیطزیست هم تمام میشود. اما مافیای زباله اجازه نداده و نمیدهد در فروش پسماند، بازار رقابتی ایجاد شود. مافیای زباله به حدی قدرتمند است که برای برخی مدیران تعیین تکلیف میکند که چه کاری باید انجام شود و چه کاری انجام نشود. خواسته یا ناخواسته شرایط را بهگونهای القا میکنند که همهچیز به نفع خودشان پیش برود. آنوقت میبینیم که همه قوانین به نفع مافیاست و اصلاً آنها هیچ کاری را خلاف قانون انجام نمیدهند!
شاید اگر شرایط اصلاح شود و بندهای قرارداد شهرداری و پیمانکاران بازیافت مشخص باشد، کمک بزرگی به حل این مسئله شود؛ اینکه روزی چقدر با پیمانکار قرارداد میبندد و چه خدماتی میگیرد؟ اصلاً چقدر از آن را در حوزه پسماند خرج کرده است، اینها مواردی است که باید شفاف شود.» بنابراین آینهای مکدرتر از وضعیت زباله در شهرها و کلانشهرهای کشور نیست درحالیکه یک سطل زباله برای مثال در منطقه یک شهرداری تهران حدود 5 میلیون تومان پسماند بهدردبخور داشته که شامل انواع لوازم الکترونیکی، پلاستیکی و شیشه ایست تا لقمهای سهل و آسان برای قورت دادن مافیای آن باشد.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت