شرق آسیا همچنان یکی از کانونهای تحولات مهم جهان است. منطقهای که زمانی محور اقتصاد جهان بود امروز به یکی از عرصههای مهم نظامیگری جهان مبدل شده است بگونهای که تعاملات میان همسایگان به عرصه رقابت و تنش مبدل شده است.
در یک سوی معادله کشورهایی همچون ژاپن و کره جنوبی بر افزایش توان نظامی تاکید کرده و حتی به دنبال عضویت در ناتو هستند. از سوی دیگر نیز کشورهایی همچون فیلیپین در موضع تقابلی با چین قرار گرفته بگونهای که در ادامه تنشهای اخیر میان پکن و مانیل، وزارت دفاع فیلیپین، چین را بزرگترین مانع صلح در منطقه جنوب شرق آسیا خواند.
در همین حال گزارشها نشان میدهد که فیلیپین به دنبال توسعه مناسبات نظامی با آمریکا میباشد. مجموع این تحرکات با ادعای تقویت توان نظامی در برابر چین در حالی صورت میگیرد که در این میان حقایقی چند قابل توجه است.
نخست آنکه در شرایط کنونی که اقتصاد جهان با چالش مواجه است و حتی اروپاییها گرفتار بحران اقتصادی میباشند، شرق آسیا میتواند به بازیگر اصلی اقتصاد جهان مبدل شود حال آنکه رقابت تسلیحاتی جز هزینه شدن منابع اقتصادی در حوزه نظامی نتیجهای برای این منطقه به همراه نخواهد داشت. به عبارتی دیگر بازی غرب در شرق آسیا نه تقویت متحدان ادعایی بلکه تضعیف این کشورها و حذف آنها از مدار بازیگری جهانی است.
دوم آنکه تجربه دخالتهای غرب در شرق آسیا بیانگر تحولاتی فاجعه آمیز است که کشتار صدها هزار نفر در جنگ ویتنام با عنصر نارنجی، کشتار در جنگ دو کره، جنایاتی که نیروهای آمریکایی در جنگ ویتنام در تایلند مرتکب شدند، تجاوز به زنان و دختران ژاپنی توسط نیروهای آمریکایی مستقر در این کور و ... تنها بخشهای کوچکی از این وضعیت فاجعه آمیز است. حضور نیروهای آمریکایی در کشورهای دیگر نه تنها زمینه ساز صلح و ثبات نشده است بلکه در کنار ایجاد ناامنی ، استقلال سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشورها را نیز تحت تاثیر قرار داده است که نمونه بارز آن را در وضعیت ژاپن میتوان مشاهده کرد که امروز بالاجبار در جنگ اوکراین و تحریمهای آمریکا علیه سایر کشورها مشارکت دارد.
تجربههای تاریخی درسهای بسیاری برای کشورهای امروز شرق آسیا دارد که نتیجه آن میتواند همگرایی میان همسایگان در نظم نوین جهانی در برابر یک جانبهگرایی ویرانگر غرب باشد.
در یک سوی معادله کشورهایی همچون ژاپن و کره جنوبی بر افزایش توان نظامی تاکید کرده و حتی به دنبال عضویت در ناتو هستند. از سوی دیگر نیز کشورهایی همچون فیلیپین در موضع تقابلی با چین قرار گرفته بگونهای که در ادامه تنشهای اخیر میان پکن و مانیل، وزارت دفاع فیلیپین، چین را بزرگترین مانع صلح در منطقه جنوب شرق آسیا خواند.
در همین حال گزارشها نشان میدهد که فیلیپین به دنبال توسعه مناسبات نظامی با آمریکا میباشد. مجموع این تحرکات با ادعای تقویت توان نظامی در برابر چین در حالی صورت میگیرد که در این میان حقایقی چند قابل توجه است.
نخست آنکه در شرایط کنونی که اقتصاد جهان با چالش مواجه است و حتی اروپاییها گرفتار بحران اقتصادی میباشند، شرق آسیا میتواند به بازیگر اصلی اقتصاد جهان مبدل شود حال آنکه رقابت تسلیحاتی جز هزینه شدن منابع اقتصادی در حوزه نظامی نتیجهای برای این منطقه به همراه نخواهد داشت. به عبارتی دیگر بازی غرب در شرق آسیا نه تقویت متحدان ادعایی بلکه تضعیف این کشورها و حذف آنها از مدار بازیگری جهانی است.
دوم آنکه تجربه دخالتهای غرب در شرق آسیا بیانگر تحولاتی فاجعه آمیز است که کشتار صدها هزار نفر در جنگ ویتنام با عنصر نارنجی، کشتار در جنگ دو کره، جنایاتی که نیروهای آمریکایی در جنگ ویتنام در تایلند مرتکب شدند، تجاوز به زنان و دختران ژاپنی توسط نیروهای آمریکایی مستقر در این کور و ... تنها بخشهای کوچکی از این وضعیت فاجعه آمیز است. حضور نیروهای آمریکایی در کشورهای دیگر نه تنها زمینه ساز صلح و ثبات نشده است بلکه در کنار ایجاد ناامنی ، استقلال سیاسی، اقتصادی و امنیتی کشورها را نیز تحت تاثیر قرار داده است که نمونه بارز آن را در وضعیت ژاپن میتوان مشاهده کرد که امروز بالاجبار در جنگ اوکراین و تحریمهای آمریکا علیه سایر کشورها مشارکت دارد.
تجربههای تاریخی درسهای بسیاری برای کشورهای امروز شرق آسیا دارد که نتیجه آن میتواند همگرایی میان همسایگان در نظم نوین جهانی در برابر یک جانبهگرایی ویرانگر غرب باشد.
علی تتماج