جمعه ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۰
کد مطلب : 132541

رابطه مدیران خوب با صندلی تنبلی

آیا تا به امروز و بر اساس حقوق شهروندی از خودمان پرسیده‌ایم چرا میزان موفقیت‌های کشور در تصمیم گیری‌ها ایده آل است اما وقتی کار به اجرا می‌کشد، یک پایش می‌لنگد تا نه تنها اکثر پروژه‌ها به سرانجام نرسد بلکه پیامدهای منفی را هم به همراه داشته باشد؟
این داستان غصه قصه‌های دیروز و امروز نیست و شاید اگر چرخ مدیریت‌های کلان در ادامه هم بر روی همین پاشنه بگردد نه تنها ادامه پیدا می‌کند بلکه بن بست‌های تازه را به همراه خواهد داشت تا به مرور زمان این بدعت به یک سنت تبدیل شود که این روزها و حداقل طی شش ماه گذشته کم و بیش با آن مواجه بوده‌ایم تا علاوه بر چالش‌های نهادینه شده و رسوب کرده از قبل، تورم نوظهور و غیرقابل کنترلی بر حساس ترین بسته‌های معیشتی جامعه و بخصوص سه دهک پایین از جمله برنج و حبوبات و ماکارونی و حتی تره بار علاوه بر میوه‌های فصل و انواع لبنیات سوار شود که به گوشت و مرغ و ماهی  بپیوندد و تنها قوت لایموت جامعه نانی باشد که از آرد یارانه‌ای و نیمه یارانه‌ای تولید می‌شود و این روزها دریافت آن از واحدهای نانوایی سنتی تحت نظارت شورای آرد و نان از نظر نوبت و تعداد با محدودیت‌هایی روبروست زیرا در مناطق فقیرنشین اکثریت مراجعان به این بستر را مهاجران قانونی وغیر قانونی تشکیل می‌دهند تا با کارت بانکی دیگران نان‌های انبوه بخرند و معلوم نیست به کدام مصرف می‌رسد؟  
کشور ما علیرغم دست و پنجه نرم کردن با بحران آب، آلودگی هوا، فرونشست زمین و ناترازی انرژی‌های فسیلی اما از نظر تولید محصولات استراتژیک کشاورزی، دامداری، باغی و همچنین فولاد و پتروشیمی حداقل در منطقه مقام مناسبی را به خود اختصاص داده که این موضوع نیز تحت الشعاع فشار خارجی قرار گرفته تا  تولیدکنندگان را برای بدست آوردن ارز ناچار به صادرات همه چیز و حتی ارزاق عمومی از جمله آنهایی که نیازمند مصرف آب و انرژی مضاعف از جمله جالیزی‌ها و صیفی جات نماید، حالا عقل سلیم را واسطه قضاوت این آزمون و خطای با اهمیت قرار دهیم که آیا با توجه به توانایی‌های بالقوه کشور، بالفعل‌هایی هم در رأس مدیریت‌های کلان و میانی و پایین دستی مستقر شده‌اند تا بتوانند از این گذر پر پیچ و خم به راحتی عبور کنند یا نه؟ پر واضح است که یک دست صدا ندارد و در هر دستگاه دولتی باید از بالاترین رسته تا پایین‌ترین سمت بصورت یکپارچه و تمام وقت به تلاش و کار بپردازند و هرکس در هر مقامی مو به مو وظایفش را به نحو مطلوب انجام دهد و بدون هیچگونه سهل انگاری تلاش کند  تا  نقصان بوجود آمده به حالت متعادل برگردد و کشتی به گل نشسته اقتصاد مسیر دقیق وحساب شده‌ای را طی نماید که متأسفانه امروز بنظر می‌رسد اینگونه نباشد زیرا اکثر مدیریت‌ها خود محور شده‌اند متولیان پایین دستی بجای بالا دستی‌ها هم تصمیم گیری و اجرا می‌کنند تا علاوه بر دفن انگیزه‌ها در سمت‌های مختلف بر اثر خستگی مفرط جسمی و روحی اشتباهات وخطاهای تأسف باری انجام دهند.
یک ضرب المثل بیگانه اینگونه می‌گوید که مدیر دانا صندلی تنبلی را برای خودش اختیار می‌کند تا با اعمال نظارت هر چه بیشتر و دقیق تر، مجموعه را به انجام وظایف ترغیب و تشدید کند اما در مواردی آنچه که شاهدیم جز این است زیرا اکثریت نیروهای بالقوه و بالفعل دستگاه‌های ریز و درشت دولتی اگر توفیق تعهد را هم به همراه داشته باشند رأس ساعت مقرر یا قبل از آن شروع به کار می‌کنند و تا پایان زمان و حتی پس از آن دست از کار نمی کشند البته اگر معدودی هم با ظاهری موجه و باطنی ناموجه هر روز را به بهانه‌ای مرخصی نگیرند یا محیط فعالیت خود را دور نزنند که بعضی و شاید اکثر مدیران بالا دستی آنچنان غرق معضلات و مشکلات  پیش روی دستگاه می‌شوند که از  نظارت غافل مانده و حتی خانواده خود را نیز به فراموشی می‌سپارند و ناخواسته به بیماری‌هایی  نیز دچار می‌شوند که حاصل بی‌خوابی‌های ادامه دار و دیگر عوامل خطر آفرین در این زمینه‌ها است. برای دور ماندن از این بلاهای خواسته و ناخواسته و مخاطره آمیز وظیفه نهادهای بالادستی این است که حداقل اینگونه مدیران شناخته شده را زیر نظر داشته باشند تا بجای خودزنی در انجام وظیفه، ضمن برنامه ریزی دقیق از همه توانایی‌های موجود نیروهای تحت اختیار خود استفاده کرده و تنها به نظارت مستقیم انجام درست و صحیح آن‌ها بپردازند که متدسفانه نه تنها نهادی در این زمینه وجود ندارد بلکه معدودی از مدیران با شعارهایی که شاید در عمل انجام آن با موانعی مواجه است وارد میدان‌هایی می‌شوند که عاقبت  خوشی نه تنها برای خودشان بلکه برای زیر مجموعه آن ها ندارد زیرا عدم نظارت بر کار دیگر افراد خواه ناخواه تبعاتی را به همراه خواهد داشت که توجه و دقت بیشتری را می‌طلبد. ضرب المثل معروف اما بیگانه پیرامون  ارتباط مدیر خوب با صندلی تنبلی حلقه مفقوده این نقد است که می‌تواند استاندار محبوب و زحمت کش اصفهان را از آن بهره مند سازد تا چنین پروسه امتحان پس داده و موفقی را رعایت نماید که خدای ناخواسته خستگی جسمی و فکری باعث  شود بدون توجه به بعضی قوانین موجود و حاکم در بخش خصوصی طی سخنرانی ششم اسفند خود پیرامون تودیع و معارفه مدیرعامل قدیم و جدید شرکت فولاد مبارکه بگویند« این برای ما مطالبه است که چرا هیئت مدیره چنین مجموعه بزرگی فاقد افرادی از اصفهان است، در حالی که با مشکلات استان؛ شهرستان و همچنین مردم این سرزمین گره خورده است» حالا سوال اینجاست  زمانی که شورای اسلامی شهر یزد شهردار سابق اصفهان را که یک اصفهانی اصیل بود به شهرداری یزد منصوب کرد، استاندار وقت یزد گله مند باشد؟ این تفکر را نمی‌توان به راحتی هضم کرد که رئیس جمهور هم اگرچه مقیم پایتخت است اما اصالتاً تهرانی نیست!
 
حسن روانشید  - روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcdox0ffyt0sk6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی