سوریه در روزهای اخیر بار دیگر به یکی از اصلیترین کانون های تحولات جهانی شده است. نیروهای جولانی که دمشق را در تصرف دارند در روزهای اخیر کشتاری گسترده را در غرب سوریه یا همان مناطق علوینشین بهپا کردهاند و سوزاندن شهرها با شهروندانشان به امری عادی برایشان مبدل شده است. این جنایتها در حالی صورت میگیرد که در باب آن دو نکته قابل توجه است.
نخست آنکه جولانی در حالی مدعی تمامیت ارضی سوریه است که در ماههای اخیر رژیم صهیونیستی تا ریف دمشق پیش رفته اما هیچ اقدامی در برابر اشغالگری آن صورت نداده، گویی تبانی نانوشتهای میان طرفین برای تقسیم اراضی سوریه صورت گرفته است.
دوم آنکه کشورهای غربی در حالی فریاد حقوق بشر جهان را سر گرفته است که در برابر این کشتارها به یک ابزار تاسف بسنده کردهاند. قابل توجه آنکه این روزها اروپا و انگلیس از کاهش تحریمهای جولانی و تحریر الشام خبر دادهاند. آنها چنان رفتار میکنند که گویی سوریه در وضعیت مطلوب امنیتی و اجتماعی قرار دارد و نیازی به بازخواست عاملان این جنایت ها نیست.
این رفتار را میتوان در طول 16 ماه نسل کشی غزه و جنایت رژیم صهیونیستی مشاهده کرد. اروپا و آمریکای مدعی حقوق بشر که برای کوچکترین مسائل در سایر کشورها پرونده سازی و فریاد انسانیت سر میدهد در این دوران هیچ توجهی به کشتارها و فجایع انسانی در غزه نداشتهاند گویی که برای آنها نه جان انسانها بلکه منافع بیش از هر چیز دارای اهمیت است. این رفتارها در حالی زمینه ساز اعتماد به نفس کاذب و تشدید جنایات صهیونیستها شده که امروز در سوریه نیز همین وضعیت ادامه دارد چنانکه غربیها از یک سو در برابر اشغالگری صهیونیستها و غارتگری آنها سکوت کردهاند و از سوی دیگر جنایات جولانی در مناطق علوی نشین را نادیده میگیرند؛ گویی هدف نهایی غرب از این رفتار اجرای یک نسل کشی علیه مسلمانان است.
این دوگانی رفتاری غرب در زمینه حقوق بشر بیانگر این حقیت است که این کشورها نه تنها حق بیان ادعاهای حقوق بشری را ندارند، بلکه باید به جرم تحریک و مشارکت در نسلکشیهایی همچون جنایات رژیم صهیونیستی و جولانی مورد بازخواست و مجازات قرار گیرند.
نخست آنکه جولانی در حالی مدعی تمامیت ارضی سوریه است که در ماههای اخیر رژیم صهیونیستی تا ریف دمشق پیش رفته اما هیچ اقدامی در برابر اشغالگری آن صورت نداده، گویی تبانی نانوشتهای میان طرفین برای تقسیم اراضی سوریه صورت گرفته است.
دوم آنکه کشورهای غربی در حالی فریاد حقوق بشر جهان را سر گرفته است که در برابر این کشتارها به یک ابزار تاسف بسنده کردهاند. قابل توجه آنکه این روزها اروپا و انگلیس از کاهش تحریمهای جولانی و تحریر الشام خبر دادهاند. آنها چنان رفتار میکنند که گویی سوریه در وضعیت مطلوب امنیتی و اجتماعی قرار دارد و نیازی به بازخواست عاملان این جنایت ها نیست.
این رفتار را میتوان در طول 16 ماه نسل کشی غزه و جنایت رژیم صهیونیستی مشاهده کرد. اروپا و آمریکای مدعی حقوق بشر که برای کوچکترین مسائل در سایر کشورها پرونده سازی و فریاد انسانیت سر میدهد در این دوران هیچ توجهی به کشتارها و فجایع انسانی در غزه نداشتهاند گویی که برای آنها نه جان انسانها بلکه منافع بیش از هر چیز دارای اهمیت است. این رفتارها در حالی زمینه ساز اعتماد به نفس کاذب و تشدید جنایات صهیونیستها شده که امروز در سوریه نیز همین وضعیت ادامه دارد چنانکه غربیها از یک سو در برابر اشغالگری صهیونیستها و غارتگری آنها سکوت کردهاند و از سوی دیگر جنایات جولانی در مناطق علوی نشین را نادیده میگیرند؛ گویی هدف نهایی غرب از این رفتار اجرای یک نسل کشی علیه مسلمانان است.
این دوگانی رفتاری غرب در زمینه حقوق بشر بیانگر این حقیت است که این کشورها نه تنها حق بیان ادعاهای حقوق بشری را ندارند، بلکه باید به جرم تحریک و مشارکت در نسلکشیهایی همچون جنایات رژیم صهیونیستی و جولانی مورد بازخواست و مجازات قرار گیرند.
سید مهدی لنکرانی