در خبرها آمده است که روزانه 55هزار تن زباله در کشور تولید میشود که 15درصد آن یعنی 9700 تن زباله خشک است. مسلماً تولید این حجم از زباله، زنگ خطری جدی برای محیط زیست، منابع طبیعی و سلامت جامعه است. روزی 55 هزار تن زباله تولید میشود، که 15 درصد آن زباله خشک است مقداری که نه تنها میتوان از آن بهرهبرداری کرد، بلکه نشان دهنده ضعفهای عمیق در مدیریت پسماند و فرهنگ مصرف است.
بسیاری از این زبالهها به جای تفکیک و بازیافت، راهی مراکز دفن میشود، که نتیجه آن آلودگی خاک، آب و هواست. در حالی که کشورهای پیشرفته با برنامههای جامع بازیافت و کاهش مصرف، حجم زبالههای تولیدی خود را کنترل میکنند، در کشور ما هنوز سازوکارهای مؤثری برای تغییر این روند وجود ندارد. فرهنگ تفکیک زباله در مبدا، حمایت از صنایع بازیافت و کاهش مصرف مواد پلاستیکی، از جمله راهکارهایی است که میتواند این بحران را مهار کند.
پرسشی که باید از خود داشته باشیم این است؛ آیا میخواهیم در آینده در انبوهی از زباله زندگی کنیم، یا از همین امروز به تغییر عادتهای خود بپردازیم؟ مسئولان، صنایع و شهروندان همگی باید در این مسیر نقش ایفا کنند، پیش از آنکه دیر شود.
مسئله مدیریت پسماند یکی از چالشهای بزرگ جوامع مدرن است، اما کشورهای توسعه یافته توانستهاند آن را به فرصتی اقتصادی و محیط زیستی تبدیل کنند. در حالی که روزانه 55 هزار تن زباله در کشور ما تولید میشود که 15 درصد آن زباله خشک قابل بازیافت است بسیاری از این کشورها از فناوریهای پیشرفته برای بازیافت و تولید انرژی از زباله استفاده میکنند، بهگونهای که زباله را نه تهدید بلکه سرمایهای ارزشمند میبینند.
در بسیاری از کشورها زبالهها به سوخت جایگزین تبدیل میشود. زبالهسوزی کنترل شده نه تنها موجب کاهش حجم پسماند میشود، بلکه انرژی قابل استفاده تولید میکند. در کشورهای اروپایی مانند سوئد و آلمان، سیستمهای تولید انرژی از زباله به بخش مهمی از مدیریت شهری تبدیل شده است. نیروگاههای زبالهسوز علاوه بر تأمین برق، از حرارت حاصل برای گرمایش شهری استفاده میکند، بهطوری که در برخی مناطق، بخش عمده انرژی گرمایی مورد نیاز از زبالهها تأمین میشود.
در کشورهای پیشرفته، تفکیک زباله از مبدأ انجام میشود که به صنعت بازیافت اجازه میدهد تا مواد خام با کیفیتتر تولید کند. پلاستیک، شیشه، فلز و کاغذ بهجای دفن شدن، دوباره وارد چرخه تولید میشود و از این طریق نهتنها آلودگی کاهش مییابد، بلکه اقتصاد پایداری شکل میگیرد. ژاپن یکی از کشورهایی است که با جدیت زبالهها را دستهبندی کرده و نرخ بازیافت بسیار بالایی دارد. این مسئله به کاهش استخراج منابع طبیعی و کاهش مصرف انرژی در تولید مواد جدید کمک میکند.
در ایران، هنوز فرهنگ تفکیک زباله از مبدأ به طور گسترده اجرا نشده است . نبود زیرساختهای کافی، عدم حمایت از صنایع بازیافت و بیتوجهی عمومی به اهمیت این موضوع باعث شده که پسماندها به تهدیدی جدی برای محیط زیست تبدیل شود. تغییر این روند نیازمند برنامههای دولتی، مشارکت صنایع و آگاهیرسانی عمومی است. اگر بتوانیم مسیر کشورهای موفق را دنبال کنیم، نه تنها میتوانیم از حجم زبالههای دفن شده بکاهیم، بلکه این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. حجم زبالههای تولیدی ما نشاندهنده مصرف بیرویه و عدم مدیریت صحیح است. باید از همین امروز تفکیک زباله را جدی بگیریم، مصرف پلاستیک را کاهش دهیم و خواستار اصلاح سیاستهای مدیریت پسماند باشیم. بحران زباله تنها یک مشکل زیستمحیطی نیست، بلکه مسئلهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که حل آن به تلاش مشترک همه ما نیاز دارد.
بیتفاوتی اجتماعی، مسئلهای است که میتواند تأثیرات عمیقی بر جامعه داشته باشد. در ایران، این بیتفاوتی ممکن است ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که افراد را به سمت انزوا و عدم مشارکت سوق میدهد. وقتی مردم احساس کنند که صدایشان شنیده نمیشود یا تغییرات واقعی امکانپذیر نیست، ممکن است به جای تلاش برای بهبود شرایط، به بیتفاوتی روی آورند. این بیتفاوتی میتواند در مسائل مختلفی مانند محیط زیست، حقوق شهروندی و حتی روابط اجتماعی دیده شود. برای مثال، بیتوجهی به تفکیک زباله یا رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، نمونههایی از این رفتار است. اما این وضعیت قابل تغییر است. آگاهیبخشی، ایجاد حس مسئولیت جمعی و تقویت اعتماد به نهادهای اجتماعی میتواند به کاهش این بیتفاوتی کمک کند.اماچه بایدکرد؟
1- یکی از مؤثرترین راهها، آموزش عمومی درباره تفکیک زباله، کاهش مصرف پلاستیک و تأثیرات زیستمحیطی مدیریت نادرست پسماند است.
2- بسیاری از کشورها با وضع مالیات بر تولیدات آلاینده و ارائه مشوقهای مالی برای بازیافت، مردم و صنایع را تشویق به مدیریت بهتر زبالهها کردهاند.
3- اگر امکانات تفکیک زباله، بازیافت، و استفاده بهینه از پسماندها فراهم شود، میزان زبالههای دفن شده کاهش چشمگیری خواهد داشت.
4- وضع قوانینی که تولید کنندگان بزرگ را موظف به کاهش زباله کند، همراه با نظارت دقیق، میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد.
مدیریت نادرست زباله نه تنها محیط زیست را تخریب میکند، بلکه بار مالی بزرگی بر اقتصاد کشور وارد میکند. سرمایهگذاری در زیرساختهای بازیافت، کاهش مصرف مواد آلاینده و اجرای قوانین مؤثر برای مدیریت پسماند میتواند این زیانها را کاهش دهد و زباله را به فرصتی اقتصادی تبدیل کند.
بسیاری از این زبالهها به جای تفکیک و بازیافت، راهی مراکز دفن میشود، که نتیجه آن آلودگی خاک، آب و هواست. در حالی که کشورهای پیشرفته با برنامههای جامع بازیافت و کاهش مصرف، حجم زبالههای تولیدی خود را کنترل میکنند، در کشور ما هنوز سازوکارهای مؤثری برای تغییر این روند وجود ندارد. فرهنگ تفکیک زباله در مبدا، حمایت از صنایع بازیافت و کاهش مصرف مواد پلاستیکی، از جمله راهکارهایی است که میتواند این بحران را مهار کند.
پرسشی که باید از خود داشته باشیم این است؛ آیا میخواهیم در آینده در انبوهی از زباله زندگی کنیم، یا از همین امروز به تغییر عادتهای خود بپردازیم؟ مسئولان، صنایع و شهروندان همگی باید در این مسیر نقش ایفا کنند، پیش از آنکه دیر شود.
مسئله مدیریت پسماند یکی از چالشهای بزرگ جوامع مدرن است، اما کشورهای توسعه یافته توانستهاند آن را به فرصتی اقتصادی و محیط زیستی تبدیل کنند. در حالی که روزانه 55 هزار تن زباله در کشور ما تولید میشود که 15 درصد آن زباله خشک قابل بازیافت است بسیاری از این کشورها از فناوریهای پیشرفته برای بازیافت و تولید انرژی از زباله استفاده میکنند، بهگونهای که زباله را نه تهدید بلکه سرمایهای ارزشمند میبینند.
در بسیاری از کشورها زبالهها به سوخت جایگزین تبدیل میشود. زبالهسوزی کنترل شده نه تنها موجب کاهش حجم پسماند میشود، بلکه انرژی قابل استفاده تولید میکند. در کشورهای اروپایی مانند سوئد و آلمان، سیستمهای تولید انرژی از زباله به بخش مهمی از مدیریت شهری تبدیل شده است. نیروگاههای زبالهسوز علاوه بر تأمین برق، از حرارت حاصل برای گرمایش شهری استفاده میکند، بهطوری که در برخی مناطق، بخش عمده انرژی گرمایی مورد نیاز از زبالهها تأمین میشود.
در کشورهای پیشرفته، تفکیک زباله از مبدأ انجام میشود که به صنعت بازیافت اجازه میدهد تا مواد خام با کیفیتتر تولید کند. پلاستیک، شیشه، فلز و کاغذ بهجای دفن شدن، دوباره وارد چرخه تولید میشود و از این طریق نهتنها آلودگی کاهش مییابد، بلکه اقتصاد پایداری شکل میگیرد. ژاپن یکی از کشورهایی است که با جدیت زبالهها را دستهبندی کرده و نرخ بازیافت بسیار بالایی دارد. این مسئله به کاهش استخراج منابع طبیعی و کاهش مصرف انرژی در تولید مواد جدید کمک میکند.
در ایران، هنوز فرهنگ تفکیک زباله از مبدأ به طور گسترده اجرا نشده است . نبود زیرساختهای کافی، عدم حمایت از صنایع بازیافت و بیتوجهی عمومی به اهمیت این موضوع باعث شده که پسماندها به تهدیدی جدی برای محیط زیست تبدیل شود. تغییر این روند نیازمند برنامههای دولتی، مشارکت صنایع و آگاهیرسانی عمومی است. اگر بتوانیم مسیر کشورهای موفق را دنبال کنیم، نه تنها میتوانیم از حجم زبالههای دفن شده بکاهیم، بلکه این تهدید را به فرصت تبدیل کنیم. حجم زبالههای تولیدی ما نشاندهنده مصرف بیرویه و عدم مدیریت صحیح است. باید از همین امروز تفکیک زباله را جدی بگیریم، مصرف پلاستیک را کاهش دهیم و خواستار اصلاح سیاستهای مدیریت پسماند باشیم. بحران زباله تنها یک مشکل زیستمحیطی نیست، بلکه مسئلهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است که حل آن به تلاش مشترک همه ما نیاز دارد.
بیتفاوتی اجتماعی، مسئلهای است که میتواند تأثیرات عمیقی بر جامعه داشته باشد. در ایران، این بیتفاوتی ممکن است ناشی از عوامل مختلفی باشد، از جمله فشارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که افراد را به سمت انزوا و عدم مشارکت سوق میدهد. وقتی مردم احساس کنند که صدایشان شنیده نمیشود یا تغییرات واقعی امکانپذیر نیست، ممکن است به جای تلاش برای بهبود شرایط، به بیتفاوتی روی آورند. این بیتفاوتی میتواند در مسائل مختلفی مانند محیط زیست، حقوق شهروندی و حتی روابط اجتماعی دیده شود. برای مثال، بیتوجهی به تفکیک زباله یا رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، نمونههایی از این رفتار است. اما این وضعیت قابل تغییر است. آگاهیبخشی، ایجاد حس مسئولیت جمعی و تقویت اعتماد به نهادهای اجتماعی میتواند به کاهش این بیتفاوتی کمک کند.اماچه بایدکرد؟
1- یکی از مؤثرترین راهها، آموزش عمومی درباره تفکیک زباله، کاهش مصرف پلاستیک و تأثیرات زیستمحیطی مدیریت نادرست پسماند است.
2- بسیاری از کشورها با وضع مالیات بر تولیدات آلاینده و ارائه مشوقهای مالی برای بازیافت، مردم و صنایع را تشویق به مدیریت بهتر زبالهها کردهاند.
3- اگر امکانات تفکیک زباله، بازیافت، و استفاده بهینه از پسماندها فراهم شود، میزان زبالههای دفن شده کاهش چشمگیری خواهد داشت.
4- وضع قوانینی که تولید کنندگان بزرگ را موظف به کاهش زباله کند، همراه با نظارت دقیق، میتواند تأثیر مثبتی داشته باشد.
مدیریت نادرست زباله نه تنها محیط زیست را تخریب میکند، بلکه بار مالی بزرگی بر اقتصاد کشور وارد میکند. سرمایهگذاری در زیرساختهای بازیافت، کاهش مصرف مواد آلاینده و اجرای قوانین مؤثر برای مدیریت پسماند میتواند این زیانها را کاهش دهد و زباله را به فرصتی اقتصادی تبدیل کند.
فرهاد خادمی