سودان به عنوان یکی از مهمترین کشورهای آفریقایی به یکی از کانونهای اصلی بحران انسانی مبدل شده است در حالی که سانسورهای خبری و شتاب گرفتن سایر تحولات جهانی آن را به یک حاشیه مبدل کرده است.
آنچه در ظاهر مطرح می شود آن است که نیروهای واکنش سریع یکشنبه هفته جاری اردوگاه زمزم واقع در 12 کیلومتری جنوب فاشر ( مرکز ایالت دارفور شمالی ) را به تصرف خود در آوردند که در جریان آن بیش از 60 هزار آواره سودانی از آنجا متواری شدند. در جریان این حمله بیش از 500 نفر کشته و مجروح و صدها نفر ربوده و اسیر شده اند و این درحالی است که از سرنوشت صدها کودک و ده ها زن خبری در دست نیست. در مجموع نزدیک به ۱۲ میلیون نفر در سودان در بزرگترین بحران آوارگی جهان، خانههای خود را ترک کردهاند. نزدیک به نیمی از جمعیت سودان از گرسنگی شدید رنج میبرند و حداقل در ۵ نقطه قحطی شناسایی شده است». یونیسف اعلام کرد که در دو سال جنگ سودان، موارد نقض شدید حقوق کودکان از جمله قتل و معلاولیت ۱۰۰۰ درصد افزایش یافته است.
این آمارهای هولناک در حالی منتشر میشود که در ظاهر ریشه این بحرانها اختلافات و جنگ قدرت در داخل سودان است حال آنکه مروری بر تحولات این کشور حقیقتی بس تلختر را آشکار می سازد. در طول دو دهه گذشته غرب و رژیم صهیونیستی برآن بودهاند تا سودان را از قدرتی بزرگ به کشوری کوچک مبدل سازند تا از یک سو منابع آبی آن را صهیونیستها غارت کنند و از سوی دیگر خروج این کشور از جرگه حامیان فلسطین را اجرا نمایند. در سال 2011 تجزیه جنوب سودان بخش اول این طراحی شد در حالی که جنگ در مناطقی از دارفور تکمیل کننده این طراحی شد. همزمان نیز در لوای ادعاهای آزادی خواهانه و دموکراتیک با اغتشاش و آشوبهای خیابانی و تحریم اقتصادی، پایههای دولت مرکزی به ریاست عمر البشیر سست و در نهایت در میان هرج و مرگ ارتش با کودتا قدرت را در دست گرفت. در طول سالهای اخیر هر چند که حاکمان جدید سودان تلاش کردهاند تا ثباتی نسبی را رقم زنند اما مداخلات خارجی از غرب و امارات گرفته تا رژیم صهیونیستی مانع از تحقق این امر شده است. آنچه امروز در سودان جریان دارد بیش از آنکه نتیجه فرایندهای داخلی آن باشد نشات گرفته از دخالتهای خارجی است که عملا سودان را در مسیر سرنوشتی نامعلوم با فاجعهای انسانی قرار داده است. واقعیت دردناک آن است که دموکراسی ادعایی غرب در نهایت به ویرانی منجر میشود که سرنوشت سودان، لیبی، سوریه و... نشانههایی از این وضعیت است.
آنچه در ظاهر مطرح می شود آن است که نیروهای واکنش سریع یکشنبه هفته جاری اردوگاه زمزم واقع در 12 کیلومتری جنوب فاشر ( مرکز ایالت دارفور شمالی ) را به تصرف خود در آوردند که در جریان آن بیش از 60 هزار آواره سودانی از آنجا متواری شدند. در جریان این حمله بیش از 500 نفر کشته و مجروح و صدها نفر ربوده و اسیر شده اند و این درحالی است که از سرنوشت صدها کودک و ده ها زن خبری در دست نیست. در مجموع نزدیک به ۱۲ میلیون نفر در سودان در بزرگترین بحران آوارگی جهان، خانههای خود را ترک کردهاند. نزدیک به نیمی از جمعیت سودان از گرسنگی شدید رنج میبرند و حداقل در ۵ نقطه قحطی شناسایی شده است». یونیسف اعلام کرد که در دو سال جنگ سودان، موارد نقض شدید حقوق کودکان از جمله قتل و معلاولیت ۱۰۰۰ درصد افزایش یافته است.
این آمارهای هولناک در حالی منتشر میشود که در ظاهر ریشه این بحرانها اختلافات و جنگ قدرت در داخل سودان است حال آنکه مروری بر تحولات این کشور حقیقتی بس تلختر را آشکار می سازد. در طول دو دهه گذشته غرب و رژیم صهیونیستی برآن بودهاند تا سودان را از قدرتی بزرگ به کشوری کوچک مبدل سازند تا از یک سو منابع آبی آن را صهیونیستها غارت کنند و از سوی دیگر خروج این کشور از جرگه حامیان فلسطین را اجرا نمایند. در سال 2011 تجزیه جنوب سودان بخش اول این طراحی شد در حالی که جنگ در مناطقی از دارفور تکمیل کننده این طراحی شد. همزمان نیز در لوای ادعاهای آزادی خواهانه و دموکراتیک با اغتشاش و آشوبهای خیابانی و تحریم اقتصادی، پایههای دولت مرکزی به ریاست عمر البشیر سست و در نهایت در میان هرج و مرگ ارتش با کودتا قدرت را در دست گرفت. در طول سالهای اخیر هر چند که حاکمان جدید سودان تلاش کردهاند تا ثباتی نسبی را رقم زنند اما مداخلات خارجی از غرب و امارات گرفته تا رژیم صهیونیستی مانع از تحقق این امر شده است. آنچه امروز در سودان جریان دارد بیش از آنکه نتیجه فرایندهای داخلی آن باشد نشات گرفته از دخالتهای خارجی است که عملا سودان را در مسیر سرنوشتی نامعلوم با فاجعهای انسانی قرار داده است. واقعیت دردناک آن است که دموکراسی ادعایی غرب در نهایت به ویرانی منجر میشود که سرنوشت سودان، لیبی، سوریه و... نشانههایی از این وضعیت است.
سید مهدی لنکرانی