هنوز 10 ماه از یک فرصت 48 ماهه برای نمایش دادن توان مدیریت اجرایی از سوی جریانی خاص و مدعی اصلاحات در کشور نگذشته که علیرغم پنهان شدن زیر چتر وفاق به دلیل فقدان نیروی کارآمد و استفاده از دیگر جریانهای سیاسی؛ نتوانند حداقل آنچه موجود است نگهداری و حفاظت کنند! چه رسد به اینکه دم از جهش و پیشرفت بزنند و با استفاده از رسانههای زنجیرهای و الطاف رسانه ملی کری بخوانند که قطعاً یکی از عوامل این شکست با استیضاح و حذف وزرای تکیه بر رانت زده از آغازین زمان شروع تبلیغات برای انتخاب رئیس جمهور چهاردهم بود و در ادامه جذب نیروهای توانمند از طیف مقابل تا حداقل برای مدت کوتاه محللی! مشغول کار شوند که در کنار آنها مدیرانی از بستر رانت اما فاقد توانایی لازم؛ پا به عرصهای بگذارند که قادر نیستند حتی یک واحد کوچک پایین دستی را اداره کنند!
اما سایه جریان رانت همچنان بالای سرشان است در حالی که این وابستگی از هر طریقی که حمایت میشود؛ نمیتواند جوابگوی نیاز و ضرورتهای اجتناب ناپذیر کشور را به مدیران توانمند توجیه نماید؛ گذر از وزرایی که رد صلاحیت شدند و آنهایی که علیرغم ناتواناییها هنوز هم ماندهاند؛ باید نگاه بر کسانی داشت که اگرچه میتوانند وزارتخانهای همسو با پتانسیلهای بالایی که دارند و تحصیلات مرتبط و قدرتمند ذاتی اداره کنند؛ اما به راحتی کاهش ارتقا مقام یافته و بالاجبار راهی مسند والی یک استان شدهاند تا همه این تواناییهای شبانه روزی را صرف وسعتی محدود نمایند که دسترسی چندانی به بودجه مورد نیاز برای به ثمر رسیدن اهداف ارزشمند را ندارد و در مقابل شخصی دیگر با ناتوانیهای موجه و رزومهای پایینتر و امتیازاتی کاهشی و محدود اما دارای رانت؛ محترمانه تکیه بر اریکه دشوارترین سمت به عنوان وزیر در کابینه چهاردهم بزند! شرح این ماجرای عبرت آموز اگرچه در دیگر موارد هم صدق میکند اما همین یکی امروز و به تنهایی به چالشی بزرگ مبدل شده تا با انتصاب مدیری ناتوان بربندری استراتژیک آن هم به عنوان سرپرست طی همه این ماهها حادثه عظیم و بی سابقهای را در کشور و حتی منطقه؛ گریبانگیر اقتصاد و آرامش نماید که تا این لحظه خسارت 3/5 میلیارد دلاری برای آن رقم خورده است و به نظر میرسد به این زودیها قابل جبران نباشد زیرا درگذشت و مجروحیت و از کار افتادگی بیش از هزار نفر در این حادثه جان خراش انفجار و آتش سوزی مهیب را شامل شده که با هیچ چرتکهای نمیتوان به محاسبه آن پرداخت!
این تراژدی را از کنار گذاشتن مدیری توانا با رزومهای قابل قبول و غیر قابل انکار که دارای مدرک دکترای برنامه ریزی از دانشگاه اصفهان و مسئولیتهایی چون شهرداری کوشک؛ خدمت مدیریتی در استانداری اصفهان؛ شهردار کلانشهر اصفهان؛ شهردار یزد؛ معاون عمرانی و توسعه امور شهری و روستایی در وزارت کشور دو دولت؛ ریاست سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور در دو دولت با حفظ سمت معاون عمرانی وزارت که میطلبید با همه این موفقیتهای بالقوه و بالفعل؛ سکان وزارت راه و شهرسازی را در دولت چهاردهم که سنگ وفاق به سینه میزند؛ بدست گیرد و به بازسازی و بهینه سازی راهها و خطوط ریلی فرسوده؛ بنادر و سواحل؛ اسکادران هوایی؛ زمینی و دریایی بپردازد اما به جای اشغال این سمت؛ ضمن دریافت حکمی به استانداری اصفهان نزول یافته تا سرشان را با مشکلات جاری و همیشگی استانی به ظاهر برخوردار؛ همچون بحران آب؛ فرونشست زمین و آلودگی هوا؛ گرم کنند که نیمی از تواناییشان اینگونه به هدر رود و به جای آن بانو فرزانه صادق مالواجرد سکاندار وزارت راه و شهرسازی با کوهی از چالشها ومشکلات لاینحل شود.
اگرچه او نیز زاده اصفهان است و قبل از آن دکترای شهرسازی را از دانشگاه آزاد اسلامی دریافت و طی 28 سال سابقه کاری تنها مدت کوتاهی در شهرداری اشتغال به کار داشته و بقیه را در اداره کل مسکن همدان؛ و آخرین سمت اجرایی ایشان در وزات راه و شهرسازی و معاونت عمرانی آن بوده است! حالا همه آنهایی که پس از دریافت رأی اعتماد رئیس جمهور از مجلس، دور او جمع شدند و هرکدام تلاش کردند جایی در کابینه داشته باشند که به نوعی وام خواهی مبدل شده بود ؛ بیایند و این بساط را جمع کنند و جوابگوی اینگونه انتصابات نسنجیده باشند که باعث خسارات هنگفت مالی و جانی و معنوی در این نقطه بحران زده شده است ودر نهایت توبه نصوح سردهند که حداقل از این به بعد رانت و رانت بازی را کنار بگذارند تا آحاد جامعه بتوانند برای دمی؛ نفسی تازه کنند و بار دیگر شاهد نباشند با هر تغییر چهار ساله در انتخاب رئیس جمهور؛ از مستخدم تا وزیر عوض میشوند! زیرا نگرانی امروز آن است که در آینده هم خدای ناخواسته سازمان حساس حفاظت محیط زیست بر اثر غفلتهای مداوم با چنین تراژدی تلخی مواجه باشد!
اما سایه جریان رانت همچنان بالای سرشان است در حالی که این وابستگی از هر طریقی که حمایت میشود؛ نمیتواند جوابگوی نیاز و ضرورتهای اجتناب ناپذیر کشور را به مدیران توانمند توجیه نماید؛ گذر از وزرایی که رد صلاحیت شدند و آنهایی که علیرغم ناتواناییها هنوز هم ماندهاند؛ باید نگاه بر کسانی داشت که اگرچه میتوانند وزارتخانهای همسو با پتانسیلهای بالایی که دارند و تحصیلات مرتبط و قدرتمند ذاتی اداره کنند؛ اما به راحتی کاهش ارتقا مقام یافته و بالاجبار راهی مسند والی یک استان شدهاند تا همه این تواناییهای شبانه روزی را صرف وسعتی محدود نمایند که دسترسی چندانی به بودجه مورد نیاز برای به ثمر رسیدن اهداف ارزشمند را ندارد و در مقابل شخصی دیگر با ناتوانیهای موجه و رزومهای پایینتر و امتیازاتی کاهشی و محدود اما دارای رانت؛ محترمانه تکیه بر اریکه دشوارترین سمت به عنوان وزیر در کابینه چهاردهم بزند! شرح این ماجرای عبرت آموز اگرچه در دیگر موارد هم صدق میکند اما همین یکی امروز و به تنهایی به چالشی بزرگ مبدل شده تا با انتصاب مدیری ناتوان بربندری استراتژیک آن هم به عنوان سرپرست طی همه این ماهها حادثه عظیم و بی سابقهای را در کشور و حتی منطقه؛ گریبانگیر اقتصاد و آرامش نماید که تا این لحظه خسارت 3/5 میلیارد دلاری برای آن رقم خورده است و به نظر میرسد به این زودیها قابل جبران نباشد زیرا درگذشت و مجروحیت و از کار افتادگی بیش از هزار نفر در این حادثه جان خراش انفجار و آتش سوزی مهیب را شامل شده که با هیچ چرتکهای نمیتوان به محاسبه آن پرداخت!
این تراژدی را از کنار گذاشتن مدیری توانا با رزومهای قابل قبول و غیر قابل انکار که دارای مدرک دکترای برنامه ریزی از دانشگاه اصفهان و مسئولیتهایی چون شهرداری کوشک؛ خدمت مدیریتی در استانداری اصفهان؛ شهردار کلانشهر اصفهان؛ شهردار یزد؛ معاون عمرانی و توسعه امور شهری و روستایی در وزارت کشور دو دولت؛ ریاست سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور در دو دولت با حفظ سمت معاون عمرانی وزارت که میطلبید با همه این موفقیتهای بالقوه و بالفعل؛ سکان وزارت راه و شهرسازی را در دولت چهاردهم که سنگ وفاق به سینه میزند؛ بدست گیرد و به بازسازی و بهینه سازی راهها و خطوط ریلی فرسوده؛ بنادر و سواحل؛ اسکادران هوایی؛ زمینی و دریایی بپردازد اما به جای اشغال این سمت؛ ضمن دریافت حکمی به استانداری اصفهان نزول یافته تا سرشان را با مشکلات جاری و همیشگی استانی به ظاهر برخوردار؛ همچون بحران آب؛ فرونشست زمین و آلودگی هوا؛ گرم کنند که نیمی از تواناییشان اینگونه به هدر رود و به جای آن بانو فرزانه صادق مالواجرد سکاندار وزارت راه و شهرسازی با کوهی از چالشها ومشکلات لاینحل شود.
اگرچه او نیز زاده اصفهان است و قبل از آن دکترای شهرسازی را از دانشگاه آزاد اسلامی دریافت و طی 28 سال سابقه کاری تنها مدت کوتاهی در شهرداری اشتغال به کار داشته و بقیه را در اداره کل مسکن همدان؛ و آخرین سمت اجرایی ایشان در وزات راه و شهرسازی و معاونت عمرانی آن بوده است! حالا همه آنهایی که پس از دریافت رأی اعتماد رئیس جمهور از مجلس، دور او جمع شدند و هرکدام تلاش کردند جایی در کابینه داشته باشند که به نوعی وام خواهی مبدل شده بود ؛ بیایند و این بساط را جمع کنند و جوابگوی اینگونه انتصابات نسنجیده باشند که باعث خسارات هنگفت مالی و جانی و معنوی در این نقطه بحران زده شده است ودر نهایت توبه نصوح سردهند که حداقل از این به بعد رانت و رانت بازی را کنار بگذارند تا آحاد جامعه بتوانند برای دمی؛ نفسی تازه کنند و بار دیگر شاهد نباشند با هر تغییر چهار ساله در انتخاب رئیس جمهور؛ از مستخدم تا وزیر عوض میشوند! زیرا نگرانی امروز آن است که در آینده هم خدای ناخواسته سازمان حساس حفاظت محیط زیست بر اثر غفلتهای مداوم با چنین تراژدی تلخی مواجه باشد!
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت