دوشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۱:۱۲
کد مطلب : 133021

آیا خانواده های ایرانی باید با تفریح خداحافظی کنند؟

در خبرها آمده است؛«خانواده‌های ایرانی باید با تفریح خداحافظی کنند.سهم هزینه‌‌ها برای تفریح و امور فرهنگی در میان خانوارهای شهری در چند سال اخیر کاهش یافته و این موضوع ناشی از تغییر در اولویت‌های مصرفی آن‌ها است. دو دهک بالای درآمدی نزدیک به ۳۰ برابر بیشتر از دو دهک پایین برای تفریح هزینه می‌کنند. کاهش هزینه‌های تفریح و امور فرهنگی در میان خانوارهای شهری، نشان‌دهنده یک تغییر در الگوهای مصرفی و اولویت‌بندی اقتصادی است که می‌تواند پیامدهای گسترده‌ای برای جامعه داشته باشد. اما آیا این تغییر یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر است، یا نشانه‌ای از بحران اقتصادی و فرهنگی.»
یکی از مهم‌ترین نکات مطرح‌شده درمحتوای خبر متاثر کننده فوق،اختلاف فاحش در هزینه‌های تفریح میان دو دهک بالای درآمدی و دو دهک پایین است. این فاصله ۳۰ برابری نه‌تنها نشان‌دهنده شکاف اقتصادی، بلکه بیانگر شکاف اجتماعی نیز هست. تفریح و فرهنگ، که باید عامل پیوند‌ اقشار جامعه باشند، در حال تبدیل‌ به امتیازی برای طبقات ثروتمند است.
از سوی دیگر، تفاوت هزینه‌های تفریح میان گروه‌های شغلی نیز قابل‌توجه است. اینکه قانونگذاران و مدیران بیشترین هزینه را برای تفریح اختصاص می‌دهند، در حالی‌که کشاورزان ،کارمندان و کارگران کمترین سهم را دارند، به یک مسئله بنیادین در توزیع منابع اشاره دارد. آیا این تفاوت ناشی از درآمدهای متفاوت است یا اینکه خود تصمیم‌گیرندگان به تفریح و فرهنگ به‌عنوان یک اولویت نگاه می‌کنند، در حالی‌که سایر اقشار جامعه ناچارند تفریح را فدای نیازهای اساسی‌تر کنند؟
اما پرسش مهم‌تر این است که آیا تفریح باید یک گزینه لوکس تلقی شود؟ تفریح و فرهنگ تنها یک سرگرمی نیست، بلکه نقش مهمی در سلامت روانی، اجتماعی و حتی اقتصادی جامعه دارد. حذف تدریجی تفریح از سبد خانوارهای متوسط و پایین، می‌تواند به افزایش فشارهای روانی، کاهش کیفیت زندگی و حتی کاهش بازدهی نیروی کار منجر شود.اینکه خانواده‌های ایرانی «باید» با تفریح خداحافظی کنند یا نه، یک انتخاب نیست، بلکه نتیجه شرایط اقتصادی و اجتماعی است. در نهایت، اگر سیاست‌گذاران و جامعه به اهمیت تفریح و فرهنگ به‌عنوان یک نیاز اساسی توجه نکنند، این شکاف‌ها عمیق‌تر شده و پیامدهای منفی آن بر تمامی اقشار جامعه اثر خواهد گذاشت.
ازطرف دیگر،کاهش هزینه‌های تفریح می‌تواند اثرات مطلوبی بر سلامت روانی خانواده‌ها داشته باشد، زیرا تفریح و فعالیت‌های فرهنگی نقش مهمی در کاهش استرس، بهبود روابط خانوادگی و افزایش کیفیت زندگی دارد. وقتی خانوارها از تفریحات محروم می‌شوند، ممکن است با پیامدهای زیر مواجه شوند:
1- افزایش استرس و اضطراب: تفریحات، از جمله گردش، سینما، ورزش و هنر، راهی برای تخلیه فشارهای روزمره است. کاهش دسترسی به این فعالیت‌ها می‌تواند سطح استرس و اضطراب را افزایش دهد.
2- تضعیف روابط خانوادگی: فعالیت‌های تفریحی اغلب لحظاتی برای تعامل و همدلی میان اعضای خانواده فراهم می‌کند. حذف این لحظات ممکن است باعث کاهش کیفیت روابط و افزایش اختلافات شود.
3- کاهش انگیزه و امید به آینده: تفریح نه‌تنها فرصتی برای استراحت، بلکه راهی برای ایجاد انگیزه و انرژی مثبت است. نبود تفریح می‌تواند باعث احساس خستگی مزمن و کاهش امید به آینده شود.
4-افزایش مشکلات روانی: فقدان تفریحات سالم می‌تواند زمینه‌ساز بروز افسردگی، بی‌حوصلگی و حتی احساس انزوا شود. فعالیت‌های فرهنگی و تفریحی به افراد کمک می‌کند احساس تعلق و رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند.
در نهایت باید بگوییم، تفریح و امور فرهنگی تنها یک سرگرمی نیست، بلکه جزئی ضروری از زندگی سالم و متعادل محسوب می‌شود. ایجاد راه‌حل‌های جایگزین، مانند تفریحات کم‌هزینه یا برنامه‌های حمایتی، می‌تواند از اثرات منفی این کاهش بکاهد و به بهبود سلامت روانی خانوارها کمک کند.دراین میان بی توجهی دولتمردان و سیاستگزاران به مسائل مربوط به تفریح و امور فرهنگی ممکن است ناشی از چندعامل باشد:
الف)- تمرکز بر مسائل اقتصادی و معیشتی: در شرایط اقتصادی دشوار، سیاستگذاران ممکن است اولویت خود را بر روی مسائل حیاتی مانند تورم، اشتغال و تأمین نیازهای اساسی مردم بگذارند. در نتیجه، تفریح و فرهنگ به‌عنوان مسائل ثانویه در نظر گرفته شود.
ب)- عدم درک اهمیت تفریح و فرهنگ: برخی سیاستگذاران ممکن است نقش حیاتی تفریح و فعالیت‌های فرهنگی در سلامت روانی و اجتماعی مردم را نادیده بگیرند. این نگاه می‌تواند باعث کاهش سرمایه‌گذاری و برنامه‌ریزی در این حوزه شود.
پ)- عدم فشار اجتماعی و مطالبه‌گری مردم: اگر شهروندان و گروه‌های اجتماعی خواسته‌های خود را به شکل جدی مطرح نکنند، احتمال توجه سیاستگذاران به این مسائل کمتر خواهد شد. مطالبه‌گری عمومی و بیان نیازها می‌تواند نقش مؤثری در تغییر رویکرد سیاستگذاران داشته باشد.
در نهایت، توجه به مسائل فرهنگی و تفریحی یک ضرورت است و نه یک گزینه. سیاستگذاران باید به این درک ازواقعیت های مهم اجتماعی برسندکه وقتی تفریح و امور فرهنگی تنها برای دهک‌های بالا قابل دسترس باشد، فاصله میان اقشار مختلف جامعه بیشتر خواهد شد. این مسئله می‌تواند به احساس نابرابری و حتی نارضایتی اجتماعی منجر شود. جامعه‌ای که فرصت‌های تفریحی محدودی دارد، ممکن است در بلندمدت دچار کاهش سطح شادی و افزایش مشکلات روانی شود. در چنین شرایطی، مردم بیشتر به حالت انزوا و بی‌انگیزگی سوق داده می‌شوند.
دولتمردان وسایردست اندرکاران باید بدانند،وقتی کودکان و نوجوانان امکان تفریح مناسب را نداشته باشند، رشد اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی، و حتی خلاقیت آن‌ها ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرد. نسل‌هایی که با کمبود فعالیت‌های فرهنگی روبه‌رو هستند، احتمالاً در آینده جامعه‌ای کمتر پویا و نوآور خواهند ساخت.
برای مقابله با این مشکلات، ضروری است که سیاست‌های حمایتی برای افزایش دسترسی عمومی به تفریحات و فعالیت‌های فرهنگی در نظر گرفته شود. دولت‌ها، نهادهای شهری، و حتی جامعه باید برای ایجاد فرصت‌های بیشتر و بهبود کیفیت زندگی شهروندان تلاش کنند.آقایان باید بدانند این هزینه هااسراف نیست بلکه سرمایه گذاری‌هایی است برای سلامت روح وروان آحادجامعه درتمام زمان‌ها.
 
فرهاد خادمی
https://siasatrooz.ir/vdchixnzz23nxvd.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی