جمعه ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۵
کد مطلب : 133051

وزارت آموزش و پرورش و آفتابه لگن‌های فراوان!

بزرگترین و پرخرج ترین ارگان دولتی کشور در حالی که نیمی از هزینه‌های خود را با کمک مالی و اجرایی بخش خصوصی، شامل غیرانتفاعی‌ها و خیران مدرسه ساز تأمین می‌کند اما بالاترین میزان بودجه را به منظور ارائه  بهترین و با کیفیت‌ترین خدمت در بستر تعلیم تربیت به آحاد جامعه؛ هزینه می‌کند که علیرغم فشار بالا بر دیگر دستگاه‌های همسو اما آنچنان که باید و انتظار می‌رود؛ کارایی ندارد زیرا بسیاری از هم افزایی‌هایی که می‌تواند  به واسطه مولدسازی سرمایه‌های راکد خود داشته باشد،به دلیل حضور مدیریت‌های ضعیف طی این سال‌ها، از دست می‌دهد!
این وزارتخانه که امروز بیش از نیمی از امکانات آموزشی‌اش متعلق به بخش خصوصی یعنی همان مدارس ملی است که البته معضلاتی را به همراه دارد؛ اما اگر نبودند همچنان چرخش لنگ می‌زد زیرا به خوبی و آنگونه که باید نتوانسته از داشته‌های خود به نحو مطلوب بهره برداری نماید تا پس از گذشت 45 سال از انقلاب اسلامی که به گونه‌ای یک تحول فرهنگی است؛ هنوز هم در گوشه و کنار کشور شاهد مدارس کپری هستیم و یکی از بارزترین این داشته‌ها که می‌تواند مولد سازی شود تا قسمت اعظمی از فشارهای هزینه‌ای را هم بکاهد؛ پنج اردوگاه  کشوری دانش آموزی در شهرستانهای رامسر؛ نیشابور؛ اصفهان و دو مجتمع کلان کلکچال و شهید باهنر در شمال پایتخت است که بیشتر به تالارهای برگزاری مراسم و اجتماعات غیر فرهنگی شباهت دارد نه اردوگاه تربیتی برای دانش‌آموزان و همگی آنها در انحصار حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش است تا استانداری‌ها و فرمانداری‌های محلی هم  نتوانند از امکانات بالفعل و بالقوه پرورشی و تربیتی و پتانسیل و کارآمدی آن‌ها بدون اجازه پایتخت نشین‌ها و یا نماینده صاحب اختیار آنها استفاده نمایند!
در حالی که مازندران؛ خراسان شمالی و اصفهان علاوه بر وسعتی که دارند؛ هر کدام معین چند استان همجوار هم می‌باشند.این پرسش می‌تواند یکی از سوالات استفهام آمیز مجلس شورای اسلامی و به خصوص نمایندگان سه استان ذکر شده از وزارت خانه مذکور باشد که چرا اختیارات اداره این اردوگاه‌ها به صورت کلی یا نیابتی به آموزش وپرورش هر محل داده نمی‌شود تا ضمن کسب درآمدهای مادی برای تأمین هزینه‌های نجومی آنها بتوانند بهره وری بیشتر و بهتری جهت تعلیم و تربیت دانش آموزان همان محل و استان‌های همجوار داشته باشند و با اختیارات محلی پذیرای دیگر اردوها از سراسر کشور شوند همانگونه که رئیس جمهور اذن لازم را به وزیر کشور داده تا دست استانداران را برای تصمیم گیری‌های محلی باز بگذارند که امور جاری با سرعت بیشتری به نتیجه برسد؟
شاید اگر تنها یکی از این اماکن پرورشی یعنی مجتمع فرهنگی و اردوگاه کشوری شهید بهشتی اصفهان  برای نمونه معرفی شود که بالاترین و پیشرفته ترین امکانات را از هر نظر دارد و می‌تواند در تمام طول ایام سال پذیرای بیش از دو هزار نفر در شبانه روز باشد؛ کفایت کند تا با حذف مدیریت کشوری از آن،فضا برای آموزش و پرورش استان اصفهان بازتر شود و بتواند ضمن نظارت دقیق و مسئولیت داشتن در اداره آنچه اتفاقاً در جوار اردوگاه استانی واقع شده؛ جلوی بسیاری از موازی کاری‌های پرهزینه از جمله ‌تأمین و اعزام نیرو از حوزه ستادی وزارت آموزش و پرورش و رفت و آمد‌های بی‌دلیل را بگیرد که البته باعث می‌شود با کوتاه شدن دست معاونت پرورشی وزارتخانه از آنها بسیاری از سفرهای مأموریتی مدیران مرکز در قالب استفاده از امکانات اقامتی و پذیرایی در این گونه مجتمع‌ها؛ حذف گردد!
مخاطب این به هم ریختگی‌های پرهزینه تنها وزیر آموزش وپرورش است که اتفاقاً خود نیز ازهمین بخش یعنی پرورش دانش آموزان می‌باشد و می‌تواند به عنوان الگوی مولدسازی همه این امکانات را به پنج استان مذکور واگذار نماید تا حوزه ستادی کوچک و کوچک‌تر شود و بیشتر از قبل به امر تعلیم و تربیت بپردازند.
مجموعه اردوگاه کشوری و مجتمع فرهنگی تربیتی شهید بهشتی در اصفهان هم که زیر نظر معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش است؛ بر اساس اسناد موجود تا قبل از انحلال سازمان پیشاهنگی متعلق به آموزش و پرورش اصفهان بوده که در ادامه با یک مکاتبه درون سازمانی در انحصار حوزه ستادی قرار گرفته است تا نیروهای آن نیز از پرسنل وزارتخانه باشند و در کنار نیروهای مشابه استانی در یک چهار دیواری به وسعت هشتاد هکتار به انجام یک موازی کاری پرورشی بپردازند و هر قسمت یعنی استانی و کشور برای خود مدیر؛ معاون؛حسابدار؛کارپرداز؛ باغبان و الی ماشاالله داشته باشد که هیچکدام زیر بار دیگری نرود و داستان قدیمی دو آلمان غربی و شرقی در اینجا هم تکرار شود! اگر چه آموزش و پرورش استان اصفهان به شدت  نیازمند فضا و امکانات موجود برای رفع تنگناهای پرورشی است که جا دارد علاوه بر نرم شدن مقامات وزارتی در این زمینه و همراهی مدیران استانی از جمله استاندار اصفهان؛ مدیرکل آموزش و پرورش شورای مذکور؛ عزم خود را جزم کرده و در اولین فرصت نسبت به انتقال عرصه و اعیانی و دیگر امکانات و اموال و کارکنان این مجتمع دو شقه شده بر اساس اسناد ثبتی موجود در بایگانی‌ها؛ به اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان اقدام نمایند که شاید قسمتی از آفتابه لگن‌های بدون مصرف و عاطل و باطل موجود وزارت آموزش و پرورش در سطح کشور به مولدسازی تبدیل گردد و بخش خصوصی استان و به خصوص خیران تعلیم و تربیت هم رغبت نمایند در سالی که شعارش سرمایه گذاری برای تولید است؛گام پیش گذاشته تا یکی از موازی کاری‌های پرهزینه و بی‌ثمر پس از گذشت 45 سال؛ پیرامون پذیرش اردو از دو مرجع در یک شهر سروسامان گیرد.
 
حسن روانشید  -روزنامه‌نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdcamen6649new1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی