طرحی از سوی دولت برای تعطیلی یک هفتهای مطرح شده بود که دیروز در جلسه هیئت دولت رد شد. دلایل مطرح کردن چنین طرحی با توجه به شرایط اقتصادی کشور غیر منطقی می نمود.
در شرایطی که جامعه ایرانی با بحرانهای اقتصادی عدیدهای چون تورم افسار گسیخته، فقر روزافزون، بیکاری گسترده و فشار معیشتی طاقتفرسا دست به گریبان است، طرح تعطیلی یک هفتهای کشور از سوی وزارت گردشگری برای ایجاد نشاط عمومی، بیشتر به یک تصمیم نمایشی، طنز تلخ و غیرکارشناسی شباهت دارد تا راهکاری مؤثر. این طرح نه تنها دردی از دردهای مردم دوا نمیکند، بلکه میتواند به تعمیق مشکلات ساختاری نیز دامن بزند.
نشاط از مسیر گرسنگی و بلاتکلیفی نمیگذرد
نشاط اجتماعی بدون «احساس امنیت اقتصادی» نه شکل میگیرد و نه دوام میآورد. امروز میلیونها خانوار ایرانی با ترس از آینده، اجارههای سرسامآور، هزینههای درمانی، شهریه تحصیل و قیمت مواد غذایی زندگی میکنند. نشاط در چنین بستری، نه با سفر بلکه با ثبات اقتصادی و امید به آینده ممکن میشود. چگونه میتوان از کسی که نمیداند ماه آینده اجارهخانهاش را چگونه پرداخت کند، انتظار داشت چمدان سفر ببندد؟
مغازههای خاموش، بازار بیجان
بسیاری از کسبه در مغازههای خود دیگر کار اقتصادی انجام نمیدهند، بلکه برای وقتگذرانی به بازی «ماروپله و تختهنرد یا شطرنج» و گپ زدن با همسایهها پناه آوردهاند. رکود سنگین در بازار آنقدر فراگیر شده که در برخی مناطق، حتی چراغ فروشگاهها نیز خاموش میماند. زمانی که دخل روزانه کمتر از هزینهی برق و مالیات است، صحبت از نشاط برای این قشر نه تنها طنزآمیز، بلکه توهینی به شعور جمعی است.
بیکاریِ مزمن و بیفرجامی جوانان
نسلی از فارغالتحصیلان دانشگاهی با امید ورود به بازار کار از تحصیلات عبور کردند، اما حالا در بهترین حالت راننده تاکسیهای اینترنتی یا مشغول مشاغل ناپایدار هستند. آمار واقعی بیکاری بسیار فراتر از ارقام رسمی است و چشماندازی روشن برای حل این بحران وجود ندارد. در چنین شرایطی، دعوت به سفر برای نشاط چیزی شبیه به پیشنهاد شنا به کسی است که در بیابان تشنه جان میدهد.
تعطیلی در برابر خدمات عمومی؛ هزینه پنهان برای مردم
طرح تعطیلی یکهفتهای، اگرچه در ظاهر به نفع عموم معرفی میشود، اما تبعات آن برای ساختارهای اجرایی کشور قابل چشمپوشی نیست. امور بانکی، قضایی، اداری و درمانی چه سرنوشتی خواهد داشت؟پروندههای قضایی مردم که ماهها در صف رسیدگی است، باید یک هفته دیگر نیز در انتظار بماند. مراجعات بانکی که برای بسیاری از مردم تنها امید نجات مالی است، متوقف خواهد شد. حتی صدور یک گواهی ساده یا تمدید مجوز نیز با تعویق و بروکراسی بیشتر مواجه خواهد شد.
نتیجه؛ انجماد موقت چرخ خدمات عمومی و افزایش نارضایتی اجتماعی.
گردشگری بدون زنجیره تامین و مدیریت بحران، آفت است
فرض بر اینکه عدهای نیز توان مالی سفر داشته باشند. آیا زیرساخت گردشگری کشور توان مدیریت هجوم ناگهانی میلیونها مسافر را دارد؟ از جادههایی که با اولین بارش بسته میشود، تا اقامتگاههایی که ظرفیت محدودی دارد، همه حاکی از آن است که این حجم از سفر نه تنها به ایجاد نشاط نمیانجامد بلکه ممکن است به تنش، تصادف، گرانی خدمات و خستگی عمومی منجر شود.از سوی دیگر، مناطق میزبان نیز اغلب با کمبود آب، ضعف بهداشت و تخریب محیط زیست مواجه خواهند شد.
فرار از ریشههای بحران با مسکّن نمایشی
آنچه بیش از همه در این طرح نگران کننده است، تلاش برای حل مشکلات پیچیده با اقدامات ظاهری و بیپشتوانه است. نشاط اجتماعی با تزریق اعتماد عمومی، اصلاح ساختار اقتصادی، شفافیت مدیریتی و کاهش فساد ایجاد میشود، نه با یک هفته تعطیلی که صرفاً بحرانهای پنهان را به تعویق میاندازد.در واقع دولت بجای پاسخ به سؤالهای اساسی مردم درباره آینده اقتصادی، عدالت اجتماعی و اصلاح نظام توزیع منابع، سرگرم طراحی کمپینهای فصلی برای سرگرمسازی مردم شده است.
ختم کلام اینکه...
تعطیلی یکهفتهای نه راهی به سوی نشاط است، نه کمکی به گردشگری پایدار و نه مرهمی بر زخمهای اقتصاد بیمار کشور است. در جامعهای که نان شب و تأمین پول اجاره مسکن مسئله است، «بن سفر» توهین به کرامت انسانی تلقی میشود. نشاط واقعی از شغل، امنیت، سلامت و عدالت میآید، نه از فرار چند روزه به شهرهای شلوغ با جیب خالی!
در شرایطی که جامعه ایرانی با بحرانهای اقتصادی عدیدهای چون تورم افسار گسیخته، فقر روزافزون، بیکاری گسترده و فشار معیشتی طاقتفرسا دست به گریبان است، طرح تعطیلی یک هفتهای کشور از سوی وزارت گردشگری برای ایجاد نشاط عمومی، بیشتر به یک تصمیم نمایشی، طنز تلخ و غیرکارشناسی شباهت دارد تا راهکاری مؤثر. این طرح نه تنها دردی از دردهای مردم دوا نمیکند، بلکه میتواند به تعمیق مشکلات ساختاری نیز دامن بزند.
نشاط از مسیر گرسنگی و بلاتکلیفی نمیگذرد
نشاط اجتماعی بدون «احساس امنیت اقتصادی» نه شکل میگیرد و نه دوام میآورد. امروز میلیونها خانوار ایرانی با ترس از آینده، اجارههای سرسامآور، هزینههای درمانی، شهریه تحصیل و قیمت مواد غذایی زندگی میکنند. نشاط در چنین بستری، نه با سفر بلکه با ثبات اقتصادی و امید به آینده ممکن میشود. چگونه میتوان از کسی که نمیداند ماه آینده اجارهخانهاش را چگونه پرداخت کند، انتظار داشت چمدان سفر ببندد؟
مغازههای خاموش، بازار بیجان
بسیاری از کسبه در مغازههای خود دیگر کار اقتصادی انجام نمیدهند، بلکه برای وقتگذرانی به بازی «ماروپله و تختهنرد یا شطرنج» و گپ زدن با همسایهها پناه آوردهاند. رکود سنگین در بازار آنقدر فراگیر شده که در برخی مناطق، حتی چراغ فروشگاهها نیز خاموش میماند. زمانی که دخل روزانه کمتر از هزینهی برق و مالیات است، صحبت از نشاط برای این قشر نه تنها طنزآمیز، بلکه توهینی به شعور جمعی است.
بیکاریِ مزمن و بیفرجامی جوانان
نسلی از فارغالتحصیلان دانشگاهی با امید ورود به بازار کار از تحصیلات عبور کردند، اما حالا در بهترین حالت راننده تاکسیهای اینترنتی یا مشغول مشاغل ناپایدار هستند. آمار واقعی بیکاری بسیار فراتر از ارقام رسمی است و چشماندازی روشن برای حل این بحران وجود ندارد. در چنین شرایطی، دعوت به سفر برای نشاط چیزی شبیه به پیشنهاد شنا به کسی است که در بیابان تشنه جان میدهد.
تعطیلی در برابر خدمات عمومی؛ هزینه پنهان برای مردم
طرح تعطیلی یکهفتهای، اگرچه در ظاهر به نفع عموم معرفی میشود، اما تبعات آن برای ساختارهای اجرایی کشور قابل چشمپوشی نیست. امور بانکی، قضایی، اداری و درمانی چه سرنوشتی خواهد داشت؟پروندههای قضایی مردم که ماهها در صف رسیدگی است، باید یک هفته دیگر نیز در انتظار بماند. مراجعات بانکی که برای بسیاری از مردم تنها امید نجات مالی است، متوقف خواهد شد. حتی صدور یک گواهی ساده یا تمدید مجوز نیز با تعویق و بروکراسی بیشتر مواجه خواهد شد.
نتیجه؛ انجماد موقت چرخ خدمات عمومی و افزایش نارضایتی اجتماعی.
گردشگری بدون زنجیره تامین و مدیریت بحران، آفت است
فرض بر اینکه عدهای نیز توان مالی سفر داشته باشند. آیا زیرساخت گردشگری کشور توان مدیریت هجوم ناگهانی میلیونها مسافر را دارد؟ از جادههایی که با اولین بارش بسته میشود، تا اقامتگاههایی که ظرفیت محدودی دارد، همه حاکی از آن است که این حجم از سفر نه تنها به ایجاد نشاط نمیانجامد بلکه ممکن است به تنش، تصادف، گرانی خدمات و خستگی عمومی منجر شود.از سوی دیگر، مناطق میزبان نیز اغلب با کمبود آب، ضعف بهداشت و تخریب محیط زیست مواجه خواهند شد.
فرار از ریشههای بحران با مسکّن نمایشی
آنچه بیش از همه در این طرح نگران کننده است، تلاش برای حل مشکلات پیچیده با اقدامات ظاهری و بیپشتوانه است. نشاط اجتماعی با تزریق اعتماد عمومی، اصلاح ساختار اقتصادی، شفافیت مدیریتی و کاهش فساد ایجاد میشود، نه با یک هفته تعطیلی که صرفاً بحرانهای پنهان را به تعویق میاندازد.در واقع دولت بجای پاسخ به سؤالهای اساسی مردم درباره آینده اقتصادی، عدالت اجتماعی و اصلاح نظام توزیع منابع، سرگرم طراحی کمپینهای فصلی برای سرگرمسازی مردم شده است.
ختم کلام اینکه...
تعطیلی یکهفتهای نه راهی به سوی نشاط است، نه کمکی به گردشگری پایدار و نه مرهمی بر زخمهای اقتصاد بیمار کشور است. در جامعهای که نان شب و تأمین پول اجاره مسکن مسئله است، «بن سفر» توهین به کرامت انسانی تلقی میشود. نشاط واقعی از شغل، امنیت، سلامت و عدالت میآید، نه از فرار چند روزه به شهرهای شلوغ با جیب خالی!
فرهاد خادمی

