13 آبان و آن واقعه ای که در تسخیر سفارت آمریکا در تهران افتاد و به تسخیر لانه جاسوسی که واقعاً لانه جاسوسی بود مشهور و معروف گشت، یک واقعه نادر و بی نظیر از هر جهت بود.
هر چند برخی اعتقاد دارند که تسخیر سفارت از سوی دانشجویان پیرو خط امام (ره) از نظر قوانین بین المللی مغایر قانون بود و ایران با این کار قوانین بین المللی را نادیده گرفت و زیر پا گذاشت و همین باعث دشمنی های آمریکا علیه ایران شد.
این عقیده و تفکر که آمریکا به واسطه تسخیر سفارتش در تهران با ایران دشمنی کرد یک عقیده اشتباه است چرا که ایالات متحده از همان زمان که در دوران رژیم گذشته در ایران حضور داشت هم دشمنی های خود را با ایران داشت.
حضور و نفوذ آمریکا در ایران فقط برای دشمنی بود، چرا که همه سیاست ها اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا در ایران در چارچوب تخریب و تضعیف ایران بود.
آنچه که در سیاست های اقتصادی آمریکا در دوران رژیم شاه در ایران حاکم بود، مدیریت در منابع اقتصادی ایران قرار داشت، به این معنا که آمریکایی ها منابع ایران که از فروش نفت به دست می آمد، با وارد کردن کالاهای آمریکایی، ایجاد کارخانه های مونتاژ خودرو، تلویزیون و دیگر محصولات آمریکایی، از ایران خارج می کرد و یک وابستگی شدید ایجاد کرده بود.هیچ یک از محصولات آمریکایی که در دوران رژیم شاه در ایران مونتاژ می شد به تولید داخلی نرسید.
البته تسخیر لانه جاسوسی آمریکا از نظر قوانین بین المللی برای ایران هزینه داشت اما فایده این اقدام بسیار بیشتر از تبعات آن بود.
برخی از افرادی که در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نقش داشتند و حتی در ردیف نخست دانشجوهایی بودند که سفارت آمریکا را تسخیر و کارکنان آن را گروگان گرفتند، پس از سال ها، اکنون ابراز پشیمانی می کنند.
این ابراز پشیمانی ارزش کار بزرگی که آنها کردند پایین نمی آورد چرا که آنها در دوره ای از تاریخ انقلاب اسلامی دست به یک اقدامی زدند که ارزش این اقدام سال ها بعد برای همگان آشکارتر شد.
اگر آنهایی که تصور می کنند در تسخیر سفارت آمریکا در تهران کارشان اشتباه بوده و همین کار آنها باعث دشمنی های ایالات متحده با ایران شده است، آیا تصور می کنند که اگر دست به تسخیر لانه جاسوسی نمی زدند، آمریکا نیز دشمنی های خود را کنار می گذاشت؟
ساده انگارانه و ساده لوحانه است که این افراد چنین اعتقادی پیدا کرده اند و اگر این عقیده را دارند پس باید پاسخگو باشند!
اما آیا آمریکا در دوران رژیم پهلوی کودتای 28 مرداد علیه دولت قانونی دکتر مصدق را شکل نداد و دولت او را سرنگون نکرد؟
دکتر مصدق پسر از آن که به نخست وزیری رسید، برای جلب رضایت آمریکا به این کشور سفر کرد و با رئیس جمهور وقت ایالات متحده دیدار کرد و قول ها و وعده هایی هم از طرف آمریکایی گرفت اما این تکیه بر آمریکا برای مهار انگلیس به کودتای 28 مرداد ختم شد.
دکتر مصدق حتی هشدارهای آیت الله کاشانی را نیز توجه نکرد و برای حفظ قدرت خود به آمریکا متوسل شد در حالی که آمریکا و انگلیس هر دو یک هدف را در ایران و منطقه دنبال می کردند. آن هم به تاراج بردن سرمایه های ایران و حضور گسترده نظامی و اقتصادی در منطقه.
قاعدتاً قطع دست آمریکا و انگلیس از سرمایه های سرشار ایران دشمنی ها را افزون می کند اما هزینه مقاومت و ایستادگی برای حق؛ قطعاً از هزینه تن دادن و سر سپردن به دشمن بسیار کمتر است.
در این میان آنچه که در آن روزهای اشغال سفارت آمریکا گذشت و به چاپ چند جلد کتاب ارزشمند از آنچه در طول سال ها حضور آمریکایی ها در ایران منجر شد، غفلت بزرگی صورت گرفت. آن کتاب ها یا در مرکز اسناد به بایگانی رفت یا در چند کتابخانه بدون توجه در قفسههایی
قرار گرفت.
اگر هر کشور دیگری به این اسناد و مدارک محرمانه و فوق سری دست پیدا کرده بود تاکنون نه تنها آنها را در کتابهای درسی دانش آموزان و دانشجویان گنجانده بود تا تاریخ آن واقعه بزرگ زنده بماند بلکه از میان آنها چندین فیلم، سریال و مستند ساخته بود تا نسل های بعدی با دشمنیهای آمریکا با ایران آشنا شوند و در برخی مواقع شعار ندهند رضا شاه روحت شاد!
آنچه در این شعار نهفته ناآگاهی از آن چیزی است که در دوران پهلوی بر سر ایران آمده است بدون آن که با آمریکا دشمنی داشته باشد.
هر چند برخی اعتقاد دارند که تسخیر سفارت از سوی دانشجویان پیرو خط امام (ره) از نظر قوانین بین المللی مغایر قانون بود و ایران با این کار قوانین بین المللی را نادیده گرفت و زیر پا گذاشت و همین باعث دشمنی های آمریکا علیه ایران شد.
این عقیده و تفکر که آمریکا به واسطه تسخیر سفارتش در تهران با ایران دشمنی کرد یک عقیده اشتباه است چرا که ایالات متحده از همان زمان که در دوران رژیم گذشته در ایران حضور داشت هم دشمنی های خود را با ایران داشت.
حضور و نفوذ آمریکا در ایران فقط برای دشمنی بود، چرا که همه سیاست ها اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آمریکا در ایران در چارچوب تخریب و تضعیف ایران بود.
آنچه که در سیاست های اقتصادی آمریکا در دوران رژیم شاه در ایران حاکم بود، مدیریت در منابع اقتصادی ایران قرار داشت، به این معنا که آمریکایی ها منابع ایران که از فروش نفت به دست می آمد، با وارد کردن کالاهای آمریکایی، ایجاد کارخانه های مونتاژ خودرو، تلویزیون و دیگر محصولات آمریکایی، از ایران خارج می کرد و یک وابستگی شدید ایجاد کرده بود.هیچ یک از محصولات آمریکایی که در دوران رژیم شاه در ایران مونتاژ می شد به تولید داخلی نرسید.
البته تسخیر لانه جاسوسی آمریکا از نظر قوانین بین المللی برای ایران هزینه داشت اما فایده این اقدام بسیار بیشتر از تبعات آن بود.
برخی از افرادی که در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا نقش داشتند و حتی در ردیف نخست دانشجوهایی بودند که سفارت آمریکا را تسخیر و کارکنان آن را گروگان گرفتند، پس از سال ها، اکنون ابراز پشیمانی می کنند.
این ابراز پشیمانی ارزش کار بزرگی که آنها کردند پایین نمی آورد چرا که آنها در دوره ای از تاریخ انقلاب اسلامی دست به یک اقدامی زدند که ارزش این اقدام سال ها بعد برای همگان آشکارتر شد.
اگر آنهایی که تصور می کنند در تسخیر سفارت آمریکا در تهران کارشان اشتباه بوده و همین کار آنها باعث دشمنی های ایالات متحده با ایران شده است، آیا تصور می کنند که اگر دست به تسخیر لانه جاسوسی نمی زدند، آمریکا نیز دشمنی های خود را کنار می گذاشت؟
ساده انگارانه و ساده لوحانه است که این افراد چنین اعتقادی پیدا کرده اند و اگر این عقیده را دارند پس باید پاسخگو باشند!
اما آیا آمریکا در دوران رژیم پهلوی کودتای 28 مرداد علیه دولت قانونی دکتر مصدق را شکل نداد و دولت او را سرنگون نکرد؟
دکتر مصدق پسر از آن که به نخست وزیری رسید، برای جلب رضایت آمریکا به این کشور سفر کرد و با رئیس جمهور وقت ایالات متحده دیدار کرد و قول ها و وعده هایی هم از طرف آمریکایی گرفت اما این تکیه بر آمریکا برای مهار انگلیس به کودتای 28 مرداد ختم شد.
دکتر مصدق حتی هشدارهای آیت الله کاشانی را نیز توجه نکرد و برای حفظ قدرت خود به آمریکا متوسل شد در حالی که آمریکا و انگلیس هر دو یک هدف را در ایران و منطقه دنبال می کردند. آن هم به تاراج بردن سرمایه های ایران و حضور گسترده نظامی و اقتصادی در منطقه.
قاعدتاً قطع دست آمریکا و انگلیس از سرمایه های سرشار ایران دشمنی ها را افزون می کند اما هزینه مقاومت و ایستادگی برای حق؛ قطعاً از هزینه تن دادن و سر سپردن به دشمن بسیار کمتر است.
در این میان آنچه که در آن روزهای اشغال سفارت آمریکا گذشت و به چاپ چند جلد کتاب ارزشمند از آنچه در طول سال ها حضور آمریکایی ها در ایران منجر شد، غفلت بزرگی صورت گرفت. آن کتاب ها یا در مرکز اسناد به بایگانی رفت یا در چند کتابخانه بدون توجه در قفسههایی
قرار گرفت.
اگر هر کشور دیگری به این اسناد و مدارک محرمانه و فوق سری دست پیدا کرده بود تاکنون نه تنها آنها را در کتابهای درسی دانش آموزان و دانشجویان گنجانده بود تا تاریخ آن واقعه بزرگ زنده بماند بلکه از میان آنها چندین فیلم، سریال و مستند ساخته بود تا نسل های بعدی با دشمنیهای آمریکا با ایران آشنا شوند و در برخی مواقع شعار ندهند رضا شاه روحت شاد!
آنچه در این شعار نهفته ناآگاهی از آن چیزی است که در دوران پهلوی بر سر ایران آمده است بدون آن که با آمریکا دشمنی داشته باشد.
محمد صفری

