سوريه كشوركوچكي است با جغرافياي محدود و جمعيت معدود . قابليت تجزيه آن محدود است و براي همه درمنطقه خطرآفرين . بخصوص براي كشورهاي عربي درمنطقه ، ويراني اين كشور و كشتار نزديك به صد هزار نفر و آوارگي ۴ميليون نفر از شهروندان سوريه غيرقابل تحمل شده است . جنگ كثيف در سوريه عمق جنايات را نمايان كرده و مردم سوريه و بسياري از مردم در كشورهاي همسايه آن را به تنگ آورده و خسته و نگران از آينده كرده است. ۲۷ماه از شورشها، مبارزات ، آوارگي و جنگ داخلي اين كشور ميگذرد. ارتش سوريه اگرچه در مواردي در مبارزه با تروريستهاي اجير شده از خارج با مشكل روبرو شد، اما در نهايت توانست سازمان تروريستها را فرو پاشد . تحليل گران معتقدند؛ وقوع ناآرامي در سوريه و كشورهاي همسايهاش مانند لبنان ، حتي اگر در محدودهاي كوچك باقي بماند، زمينه ساز تقويت نيروها و گروههاي تندرويي مانند القاعده ، جبهه النصره و تكفيريها ميشود كه ميتوانند امنيت كشورهاي اروپايي و آمريكا را نيز به مخاطره اندازند . حضور اتباع اروپايي در ميان نيروهاي مبارز ضد بشار اسد كه حدود ۷ تا ۱۱ درصد اين مبارزان را شامل ميشود، شاهدي براين مدعاست. تاريخ جنگهاي بزرگ دنيا و جنگهاي قرون ۱۸ و۱۹ كشورهاي اروپايي نيز سندي براي اين مسأله است . جرقه برهم خوردن نظم بينالمللي و آغاز ستيزههاي خونبار، با تحركاتي كوچك و حملاتي به ظاهر ساده شروع شد. در قرن بيست و يكم به دليل تحول تكنولوژي، جنگافزارها به مراتب مخربتر و نابودكنندهترشدهاند و تلاش غرب براي مهندسي تحولات خاورميانه و عملياتي كردن طرح«خاورميانه جديد» از طريق ابزار نظامي، يقيناً رخدادي خواهد بود كه در ابتداي امر، منافع وبقاي خودشان را به خطر خواهند انداخت.
درگذشته موضع آمريکائيان موضع تغيير در سوريه بود و کارشناسان در اين خصوص معتقد بودند که ؛ «تغيير در سوريه» بسيار سخت است و بنظر مي آيد به ميزاني كه «تغيير» در سوريه براي غرب، استراتژيك است و براي جبهه مقابل آن «عدم تغيير» استراتژيك است و اين موضوعي است كه مي توانست به يك رويارويي شديد بين المللي منجر شود اما البته جبهه بين المللي و منطقه اي حامي سوريه به خوبي مي دانند كه اصرار بيش از حد آمريكا براي تغيير نظام سياسي دمشق، غرب را دچار شكاف مي كند و بر همين اساس غرب در چند ماهه گذشته چرخش موضع داده و خواهان حل بحران سياسي سوريه از طريق مذاکرات سياسي شده است .
به نظر ميرسد اين رويکرد همچنان ادامه پيدا کند زيرا آمريکاييها هنوز به استراتژي دقيقي براي برخورد با بحران سوريه نرسيدهاند. در پايان بايد اشاره کرد دو طيف قدرتمند در سپهر سياسي ايالات متحده مدتهاست تلاش ميکند نظر خود درباره بحران سوريه را به عنوان راه حل سياسي به دولت اوباما تحميل کنند. جمهوري اسلامي ايران راهکار سياسي و گفتوگوي فراگير را مناسبترين روش براي برونرفت بحران سوريه ميداند حل اختلاف از طريق مذاکره و به شکل مسالمتآميز يک اصل عقلاني، متعارف و داراي مقبولت عمومي است. متاسفانه امروز شاهديم که برخي از طرفهاي درگيردربحران سوريه با فشار خارجي هرگونه مذاکره با حکومت را براي حل مشکلات موجود رد ميکنند تا عملا به ترويج خشونت بپردازند در اين راستا از حمايتهاي آشکارو بيدريغ برخي از کشورهاي به ظاهر مدافع صلح و حقوق بشر برخوردارند.