ماجرایِ عجیبی شده از دست دادنِ سرمایههای انسانی توسط سازمان صداوسیما!
این روزها تا چشم کار میکند، پلتفرمهای نمایش خانگی همه در حال ساخت و تولید آثار سینمایی و سریال است و از قضا از همین راه هم علاوه بر دیده شدن، درآمدهای هنگفتی کسب میکند. نوش جانشان! البته اگر اثری که میسازد لیاقت میهمانی خانههای مردم را داشته باشد! مانند پوست شیر.
در ابتدای ظهور این پلتفرمها خبری از تولید نبود و مدیران این شبکهها برای دیده شدن، صرفا به انتشار و بازنشر آثار سینمایی و سریالهای قدیمیِ صداوسیما و البته خارجی بسنده میکردند. پس از مدتی مدیرانِ این پلتفرم ها با شعارِ « دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور» و تلاشی مضاعف، سعی کردند علاوه بر پخش محتواهای بازنشری اقدام به تولید آثار اختصاصی کنند و علاوه بر کسب درآمد، برای رقبای خود در این مدیوم خط و نشان بکشند.
الحق که موفق بودند، با مدیریتی مثال زدنی و پشتکاری عجیب و با ارتباطاتی زیرپوستی کار را به جایی رساندند که در حال حاضر پلتفرمهای نمایش خانگی علاوه بر اینکه برای یکدیگر خط و نشان میکشند و رقیب هم محسوب میشوند با اختلاف زیاد، چندین سال است که صداوسیما را پشت سر گذاشتهاند و در صدر جدولِ آثار پر مخاطب جولان میدهند. آثار تولیدی صداوسیما افت محسوسی داشته و در کش و قوسهای سال 1400 تا به امروز، با طرد شدن بسیاری از تهیه کنندگان و کارگردانان و مجریان و حتی بازیگران مطرح از این سازمان، روندِ رو به افولی را در پیش گرفت و همین مساله باعث شد که پلتفرم هایی همچون فیلیمو، فیلمنت و نماوا به راحتی گوی سبقت را از رسانه ملی بربایند و حتی به حد و اندازهای برسند که دیگر سازمان را در قامت یک رقیب، قبول نداشته باشند. البته شاید رسانه ملی در برخی مسائل حق داشت که دست به حذف برخی بزند اما ادامه آن توجیه پذیر نبود.
این روزها «جوکر2» به تهیه کنندگی و کارگردانی و اجرای احسان علیخانی از پلتفرم فیلیمو در حال پخش است. رئالیتی شویی که در فصل اول مورد استقبال پرشور مخاطبان قرار گرفت و عوامل را مجاب کرد که هرچه زودتر دست به کار شوند و فصل دوم آن را برای مخاطبان تهیه و تولید کنند و به انتشار برسانند.
رئالیتی شویی که به کارگردانی احسان علیخانی به راحتی توانست جای خود را در میان مردم باز کند و سهم فراوانی از محتواهای وایرال شده در فضای مجازی را به خود اختصاص دهد.
این اولین بار نیست و قطعاً آخرین بار هم نخواهد بود که سازمان صداوسیما با از دست دادن سرمایههایی که خود آن ها را پرورش داده، باعث میشود که رسانه ملی با قحطی بزرگ آثار خوب و درست و حسابی مواجه شود.
احسان علیخانی که تا همین چند سال پیش تولیدات پر بازدیدی همچون ماه عسل و عصر جدید را در چندین فصل متوالی برای سازمان صداوسیما تهیه و اجرا میکرد الان به نیرویی برای رقبای سرسخت سازمان تبدیل شده که به راحتی میتواند تنها با انتشار یک قسمت از فصل دوم جوکر، چنان شور و هیجانی در میان مردم ایجاد کند که آنها را در انتظار قسمت دوم باقی بگذارد.
احسان علیخانی برنامه سازی را به خوبی از سازمان یاد گرفته و به خوبی ذائقه مخاطب را میشناسد. همان گونه که رامبد جوان با ساخت چندین فصل از خندوانه به تنهایی توانسته بود آمار تماشای تلویزیون را بالا نگه دارد، احسان علیخانی نیز میتوانست با ادامه ساخت عصر جدید علاوه بر معرفی استعدادهای نابی همچون عرفان طهماسبی که به تازگی مجوز اولین کنسرت خود را از وزارت ارشاد دریافت کرده، مخاطب را مجاب به تماشای برنامههای اختصاصی تلویزیون ملی کند.
علاوه بر علیخانی و جوان، مهران مدیری نیز از آن دست استعدادهایی بود که صداوسیمای کنونی او را کنار گذاشت. مهران مدیری که یکی از پرکارترین طنازهای صداوسیما در دو دهه اخیر به حساب میآید حتی با برنامه تالک شو دورهمی نیز توانسته بود بسیاری از مخاطبان تلویزیون را سر پا نگه دارد ولی صد حسرت که مهران مدیری نیز با سوء رفتارهای خود و مدیریت مدیران صدا و سیما، به پلتفرم های نمایش خانگی کوچ و الان از قاب پلتفرمها و برای آنها مخاطب جذب میکند.
رئالیتی شوی اسکار که چند هفتهای به کارگردانی و اجرای مهران مدیری و با پخش از پلتفرم فیلیمو مهمان خانههای مردم بود یکی از کارهای پرطرفدار و پرمخاطب مدیری در رزومه وی محسوب میشود.
مدیران فعلی سازمان صداوسیما با از دست دادن چنین ظرفیتی به راحتی آن را تقدیم پلتفرم ها کردند تا بیش از پیش ریزش مخاطب را احساس کنند.
با گواهی آماری که خود سازمان صداوسیما منتشر کرده، رسانه ملی در چند سال اخیر به جز یکی دو مورد خاص نتوانسته با آثار خود مخاطب را راضی نگه دارد. ساخت سریال های تاریخی با هزینه بالا، کُمدیهای دست چندمی که حتی از بدترین اثر مهران مدیری نیز چندین رتبه پایین ترند تنها هزینه روی دست مدیران بالادستی گذاشته و نتوانسته حتی ذرهای به مخاطبان رو به افول این سازمان کمکی بکند.
داستانِ سازمانها متاسفانه در اکثر دولتهای پیشین همین بوده و هست. حیف و میل بیت المال بدون خروجیِ درست و نارضایتی مردم، به رویه ای ثابت و روتین تبدیل شده و جالب ماجرا اینجاست که هیچکس عزمی برای خروج از این بحرانهای خود ساخته ندارد.
رسانه ملی برای فرار از معضلی که امروز به بحران تبدیل شده نیاز به تعدیل برخی عقاید کهنه و انقضا گذشته دارد. با تعدیل برخی تفکراتی که به فرار برخی چهرههای مخاطب پسند منجر شده میتوان به آینده امیدوار بود که دوباره مردم حتی با وجود پلتفرم های نمایش خانگی به دلیل کیفیت بالای تولیدات صداوسیما، با قاب تلویزیون آشتی کنند.
این روزها تا چشم کار میکند، پلتفرمهای نمایش خانگی همه در حال ساخت و تولید آثار سینمایی و سریال است و از قضا از همین راه هم علاوه بر دیده شدن، درآمدهای هنگفتی کسب میکند. نوش جانشان! البته اگر اثری که میسازد لیاقت میهمانی خانههای مردم را داشته باشد! مانند پوست شیر.
در ابتدای ظهور این پلتفرمها خبری از تولید نبود و مدیران این شبکهها برای دیده شدن، صرفا به انتشار و بازنشر آثار سینمایی و سریالهای قدیمیِ صداوسیما و البته خارجی بسنده میکردند. پس از مدتی مدیرانِ این پلتفرم ها با شعارِ « دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور» و تلاشی مضاعف، سعی کردند علاوه بر پخش محتواهای بازنشری اقدام به تولید آثار اختصاصی کنند و علاوه بر کسب درآمد، برای رقبای خود در این مدیوم خط و نشان بکشند.
الحق که موفق بودند، با مدیریتی مثال زدنی و پشتکاری عجیب و با ارتباطاتی زیرپوستی کار را به جایی رساندند که در حال حاضر پلتفرمهای نمایش خانگی علاوه بر اینکه برای یکدیگر خط و نشان میکشند و رقیب هم محسوب میشوند با اختلاف زیاد، چندین سال است که صداوسیما را پشت سر گذاشتهاند و در صدر جدولِ آثار پر مخاطب جولان میدهند. آثار تولیدی صداوسیما افت محسوسی داشته و در کش و قوسهای سال 1400 تا به امروز، با طرد شدن بسیاری از تهیه کنندگان و کارگردانان و مجریان و حتی بازیگران مطرح از این سازمان، روندِ رو به افولی را در پیش گرفت و همین مساله باعث شد که پلتفرم هایی همچون فیلیمو، فیلمنت و نماوا به راحتی گوی سبقت را از رسانه ملی بربایند و حتی به حد و اندازهای برسند که دیگر سازمان را در قامت یک رقیب، قبول نداشته باشند. البته شاید رسانه ملی در برخی مسائل حق داشت که دست به حذف برخی بزند اما ادامه آن توجیه پذیر نبود.
این روزها «جوکر2» به تهیه کنندگی و کارگردانی و اجرای احسان علیخانی از پلتفرم فیلیمو در حال پخش است. رئالیتی شویی که در فصل اول مورد استقبال پرشور مخاطبان قرار گرفت و عوامل را مجاب کرد که هرچه زودتر دست به کار شوند و فصل دوم آن را برای مخاطبان تهیه و تولید کنند و به انتشار برسانند.
رئالیتی شویی که به کارگردانی احسان علیخانی به راحتی توانست جای خود را در میان مردم باز کند و سهم فراوانی از محتواهای وایرال شده در فضای مجازی را به خود اختصاص دهد.
این اولین بار نیست و قطعاً آخرین بار هم نخواهد بود که سازمان صداوسیما با از دست دادن سرمایههایی که خود آن ها را پرورش داده، باعث میشود که رسانه ملی با قحطی بزرگ آثار خوب و درست و حسابی مواجه شود.
احسان علیخانی که تا همین چند سال پیش تولیدات پر بازدیدی همچون ماه عسل و عصر جدید را در چندین فصل متوالی برای سازمان صداوسیما تهیه و اجرا میکرد الان به نیرویی برای رقبای سرسخت سازمان تبدیل شده که به راحتی میتواند تنها با انتشار یک قسمت از فصل دوم جوکر، چنان شور و هیجانی در میان مردم ایجاد کند که آنها را در انتظار قسمت دوم باقی بگذارد.
احسان علیخانی برنامه سازی را به خوبی از سازمان یاد گرفته و به خوبی ذائقه مخاطب را میشناسد. همان گونه که رامبد جوان با ساخت چندین فصل از خندوانه به تنهایی توانسته بود آمار تماشای تلویزیون را بالا نگه دارد، احسان علیخانی نیز میتوانست با ادامه ساخت عصر جدید علاوه بر معرفی استعدادهای نابی همچون عرفان طهماسبی که به تازگی مجوز اولین کنسرت خود را از وزارت ارشاد دریافت کرده، مخاطب را مجاب به تماشای برنامههای اختصاصی تلویزیون ملی کند.
علاوه بر علیخانی و جوان، مهران مدیری نیز از آن دست استعدادهایی بود که صداوسیمای کنونی او را کنار گذاشت. مهران مدیری که یکی از پرکارترین طنازهای صداوسیما در دو دهه اخیر به حساب میآید حتی با برنامه تالک شو دورهمی نیز توانسته بود بسیاری از مخاطبان تلویزیون را سر پا نگه دارد ولی صد حسرت که مهران مدیری نیز با سوء رفتارهای خود و مدیریت مدیران صدا و سیما، به پلتفرم های نمایش خانگی کوچ و الان از قاب پلتفرمها و برای آنها مخاطب جذب میکند.
رئالیتی شوی اسکار که چند هفتهای به کارگردانی و اجرای مهران مدیری و با پخش از پلتفرم فیلیمو مهمان خانههای مردم بود یکی از کارهای پرطرفدار و پرمخاطب مدیری در رزومه وی محسوب میشود.
مدیران فعلی سازمان صداوسیما با از دست دادن چنین ظرفیتی به راحتی آن را تقدیم پلتفرم ها کردند تا بیش از پیش ریزش مخاطب را احساس کنند.
با گواهی آماری که خود سازمان صداوسیما منتشر کرده، رسانه ملی در چند سال اخیر به جز یکی دو مورد خاص نتوانسته با آثار خود مخاطب را راضی نگه دارد. ساخت سریال های تاریخی با هزینه بالا، کُمدیهای دست چندمی که حتی از بدترین اثر مهران مدیری نیز چندین رتبه پایین ترند تنها هزینه روی دست مدیران بالادستی گذاشته و نتوانسته حتی ذرهای به مخاطبان رو به افول این سازمان کمکی بکند.
داستانِ سازمانها متاسفانه در اکثر دولتهای پیشین همین بوده و هست. حیف و میل بیت المال بدون خروجیِ درست و نارضایتی مردم، به رویه ای ثابت و روتین تبدیل شده و جالب ماجرا اینجاست که هیچکس عزمی برای خروج از این بحرانهای خود ساخته ندارد.
رسانه ملی برای فرار از معضلی که امروز به بحران تبدیل شده نیاز به تعدیل برخی عقاید کهنه و انقضا گذشته دارد. با تعدیل برخی تفکراتی که به فرار برخی چهرههای مخاطب پسند منجر شده میتوان به آینده امیدوار بود که دوباره مردم حتی با وجود پلتفرم های نمایش خانگی به دلیل کیفیت بالای تولیدات صداوسیما، با قاب تلویزیون آشتی کنند.
علی کلانتری