یکی از مسائلی که در مورد جشنواره فیلم فجر امسال، همچنان داغ و پر بحث است و در اکثر محافل سینمایی و حتی خبرگزاری های غیرتخصصی نیز به آن پرداخته می شود، مدیریت شمارش تعداد بلیط های فروخته شده در سینماهای عمومی جشنواره فیلم فجر برای اعطای سیمرغ مردمی، است توسط علی آشتیانی پور مدیر بخش شمارش آرای مردمی است. او که مدعی گیشه ۱۵۰ میلیاردی برای برنده سیمرغ مردمی بوده است؛ پس از اکران فیلم « پیشمرگ» برنده سیمرغ مردمی جشنواره چهل و سوم، که تنها با فروش ۷ هزار بلیت موفق به کسب این جایزه شد، موجبات سوالات تند رسانهها را به همراه داشت. در این میان، اختلاف آمار فروش فیلم پیشمرگ با ادعای مدیر شمارش آرای مردمی، توجه همگان را به خود جلب کرد؛ چرا که شاهد نتایجی هستیم که طبق گزارشهای سمفا، این اثر جزو کمفروشترین فیلمهای اکران نوروزی به حساب می آید و دقیقا بعد از فیلم «رها» که در رقابت سیمرغ مردمی پایین تر از پیشمرگ قرار گرفت، به قعر جدول فروش نزدیک است.
فیلم پیشمرگ این روزها که در اکران نوروزی بر روی پرده سینما قرار دارد تنها در این مدت توانسته یک میلیارد و سیصد میلیون تومان فروش کند که این عدد برای برنده یکی از مهم ترین سیمرغ های جشنواره فیلم فجر به شوخی زشتی شبیه است که هیچکس قرار نیست با این شوخی بخندد. این وضعیت باعث شده تا پرسشهای جدی از آشتیانی پور مطرح شود؛ پرسشهایی که او در برابر آنها ناتوان از پاسخ مانده و این موضوع موجبات شک و تردید در صحت آمارهای اعلام شده و همچنین نحوه مدیریت رأیگیری برای اعطای سیمرغ مردمی را فراهم آورده است.
این جدال آمار و ارقام، نشاندهنده چالشی جدی در نحوه ثبت و گزارش رأیهای مردمی جشنوارههای سینمایی خصوصا فجر است؛ چالشی که میتواند به سوءاستفادههای احتمالی از سیستم رأیگیری منجر شود و اعتبار جشنواره را مانند امسال که از قضا تیم جدیدی هم مدیریت آن را بر عهده داشت، زیر سوال ببرد. از سوی دیگر، این مسئله بازتابی از واقعیت تلخی است که در دوران کنونی، حتی در میان چهرههای برجسته سینمای ایران، شاهد افت و فرسودگی ارزشهای هنری هستیم؛ زمانی که برخی از مدیران و مسئولان با استفاده از اعداد مبهم و ادعاهای اغراقآمیز، سعی در تحمیل تصویری از موفقیت بیچون و چرای جشنواره دارند، در حالی که واقعیت فروش و استقبال مردمی، بیانگر عکس العمل متفاوتی است.
باید بگوییم که این اختلاف آمار، نه تنها نشاندهنده ناهماهنگی در سیستمهای رأیگیری و مدیریت جشنواره است، بلکه پرسشی عمیق درباره نحوه ارزیابی آثار هنری و اهمیت رأی مردمی در صنعت سینما مطرح میکند. در زمانی که بازار فیلم و سینمای ایران با چالشهای فراوان اقتصادی و فرهنگی روبهروست، چنین موضوعاتی میتوانند پیامدهای منفی برای آینده صنعت سینما داشته باشند؛ زیرا اگر سیستم رأیگیری و اعلام نتایج به درستی تنظیم نشود، اعتبار جشنوارههای مردمی به شدت خدشهدار خواهد شد و اعتماد مخاطبان و هنرمندان نسبت به این رویدادها کاهش مییابد.
در این میان، برخی منتقدان و فعالان سینما بر این باورند که آشتیانی پور باید با شجاعت و صداقت بیشتری در پاسخ به این انتقادات ظاهر شود و توضیحات دقیق و مستندی ارائه دهد؛ زیرا در مقابل ادعاهای مبهم و آمارهای اغراقآمیز، تنها شفافیت و پاسخگویی میتواند زمینه احیای اعتماد و تقویت نظام رأیگیری در جشنوارههای سینمایی را فراهم آورد. همچنین، امیدواریم که دست اندرکاران فیلم محترم «پیشمرگ» از سوءاستفادههای احتمالی در گزارش آمار فروش جلوگیری کنند؛ چرا که در شرایطی که اسکرینهای فروش کاملاً موجود است، امکان تغییر و دستکاری در آمارها به گونهای که تصویر واقعی موفقیت یا عدم موفقیت اثر مخدوش شود، نباید پذیرفته شود.
این اختلاف آمار و بحثهای پیرامون آن، علاوه بر پرداختن به یک مسئله فنی و مدیریتی، به تأمل در مورد ارزشهای فرهنگی و هنری ما نیز دامن زده است؛ چرا که در نهایت، جشنوارههای سینمایی نه تنها باید به عنوان بسترهایی برای ارزیابی آثار هنری عمل کنند، بلکه باید به عنوان پلی برای انتقال پیامهای اجتماعی و فرهنگی واقعی شناخته شوند. اگر این روند همچنان ادامه یابد، ممکن است اعتبار سیستمهای رأیگیری و حمایت مردمی از سینما به طور جدی کاهش یابد و این موضوع، در بلندمدت میتواند تأثیرات منفی عمیقی بر رشد و شکوفایی هنر در کشور داشته باشد.
فیلم پیشمرگ این روزها که در اکران نوروزی بر روی پرده سینما قرار دارد تنها در این مدت توانسته یک میلیارد و سیصد میلیون تومان فروش کند که این عدد برای برنده یکی از مهم ترین سیمرغ های جشنواره فیلم فجر به شوخی زشتی شبیه است که هیچکس قرار نیست با این شوخی بخندد. این وضعیت باعث شده تا پرسشهای جدی از آشتیانی پور مطرح شود؛ پرسشهایی که او در برابر آنها ناتوان از پاسخ مانده و این موضوع موجبات شک و تردید در صحت آمارهای اعلام شده و همچنین نحوه مدیریت رأیگیری برای اعطای سیمرغ مردمی را فراهم آورده است.
این جدال آمار و ارقام، نشاندهنده چالشی جدی در نحوه ثبت و گزارش رأیهای مردمی جشنوارههای سینمایی خصوصا فجر است؛ چالشی که میتواند به سوءاستفادههای احتمالی از سیستم رأیگیری منجر شود و اعتبار جشنواره را مانند امسال که از قضا تیم جدیدی هم مدیریت آن را بر عهده داشت، زیر سوال ببرد. از سوی دیگر، این مسئله بازتابی از واقعیت تلخی است که در دوران کنونی، حتی در میان چهرههای برجسته سینمای ایران، شاهد افت و فرسودگی ارزشهای هنری هستیم؛ زمانی که برخی از مدیران و مسئولان با استفاده از اعداد مبهم و ادعاهای اغراقآمیز، سعی در تحمیل تصویری از موفقیت بیچون و چرای جشنواره دارند، در حالی که واقعیت فروش و استقبال مردمی، بیانگر عکس العمل متفاوتی است.
باید بگوییم که این اختلاف آمار، نه تنها نشاندهنده ناهماهنگی در سیستمهای رأیگیری و مدیریت جشنواره است، بلکه پرسشی عمیق درباره نحوه ارزیابی آثار هنری و اهمیت رأی مردمی در صنعت سینما مطرح میکند. در زمانی که بازار فیلم و سینمای ایران با چالشهای فراوان اقتصادی و فرهنگی روبهروست، چنین موضوعاتی میتوانند پیامدهای منفی برای آینده صنعت سینما داشته باشند؛ زیرا اگر سیستم رأیگیری و اعلام نتایج به درستی تنظیم نشود، اعتبار جشنوارههای مردمی به شدت خدشهدار خواهد شد و اعتماد مخاطبان و هنرمندان نسبت به این رویدادها کاهش مییابد.
در این میان، برخی منتقدان و فعالان سینما بر این باورند که آشتیانی پور باید با شجاعت و صداقت بیشتری در پاسخ به این انتقادات ظاهر شود و توضیحات دقیق و مستندی ارائه دهد؛ زیرا در مقابل ادعاهای مبهم و آمارهای اغراقآمیز، تنها شفافیت و پاسخگویی میتواند زمینه احیای اعتماد و تقویت نظام رأیگیری در جشنوارههای سینمایی را فراهم آورد. همچنین، امیدواریم که دست اندرکاران فیلم محترم «پیشمرگ» از سوءاستفادههای احتمالی در گزارش آمار فروش جلوگیری کنند؛ چرا که در شرایطی که اسکرینهای فروش کاملاً موجود است، امکان تغییر و دستکاری در آمارها به گونهای که تصویر واقعی موفقیت یا عدم موفقیت اثر مخدوش شود، نباید پذیرفته شود.
این اختلاف آمار و بحثهای پیرامون آن، علاوه بر پرداختن به یک مسئله فنی و مدیریتی، به تأمل در مورد ارزشهای فرهنگی و هنری ما نیز دامن زده است؛ چرا که در نهایت، جشنوارههای سینمایی نه تنها باید به عنوان بسترهایی برای ارزیابی آثار هنری عمل کنند، بلکه باید به عنوان پلی برای انتقال پیامهای اجتماعی و فرهنگی واقعی شناخته شوند. اگر این روند همچنان ادامه یابد، ممکن است اعتبار سیستمهای رأیگیری و حمایت مردمی از سینما به طور جدی کاهش یابد و این موضوع، در بلندمدت میتواند تأثیرات منفی عمیقی بر رشد و شکوفایی هنر در کشور داشته باشد.
علی کلانتری - منتــقد