در دوران امروز، رسانههای دیجیتال به عنوان ابزاری قدرتمند برای شکلدهی به نگرشها و تأثیرگذاری بر نسل جوان به کار گرفته میشود. در این میان، ظهور برخی چهرههای جنجالی که با استفاده از محتوای جنجالیتر و اغلب جنبهمند درگیر مسائل جنسی، به ویژه در موزیک ویدیوهای خود، سعی در جذب مخاطبان نوجوان و جوان دارند، موضوعی نگرانکننده و جدی است. یکی از این هنرمندان که بهطور منظم با انتشار موزیک ویدیوهایی با محتواهای جنسی و اغراقآمیز، به بحث و جدل فراوانی دامن زده ساسان حیدری معروف به «ساسی مانکن» است. خوانندهای که چند سال پیش از ایران به صورت کامل مهاجرت کرد و در سالهای اخیر با انتشار موزیکهای جنجالی و سراسر جنسی مورد توجه بسیاری قرار گرفته است.
این اقدام نه تنها اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی او را زیر سوال برده، بلکه پیامدهای فرهنگی و روانشناختی جدی برای جامعه نوجوانان به همراه داشته است.
با انتشار هر موزیک ویدیو جنجالی، این خواننده نه تنها بهعنوان یک موزیسین، بلکه به عنوان یک فرد مؤثر بر ذهن و اندیشه نسل جوان شناخته میشود. محتوای این ویدیوها اغلب با تصاویر و نمادهایی همراه است که به شکلی آزار دهنده، جنبههای جنسی و اغراقآمیزی را به تصویر میکشند و به واسطه استفاده از تکنیکهای تصویربرداری مدرن و جلوههای ویژه و همچنین مخاطب شناسی و استفاده از اشعاری که امروزه در جامعه مخاطب بیشتری دارد و همچنین تعامل با مخاطب در صفحات مجازی خود، تأثیری عمیق بر روی ذهن نوجوانان بر جای میگذارند. در حالی که هنر و موسیقی میتوانند پیامهای ارزشمندی درباره زندگی، عشق، امید و انسانیت منتقل کنند، استفاده از این موضوعات به شیوهای سطحی و برای تحریک جنسی، نه تنها از نظر اخلاقی مورد انتقاد است، بلکه میتواند به شکلدهی نادرست نگرشهای جنسی در میان جوانان منجر شود.
به ویژه در دوران حساس نوجوانی، زمانی که هویت فردی در حال شکلگیری است و جوانان به دنبال الگوهای قابل اعتماد برای کسب رفتارهای اجتماعی و جنسی هستند، چنین محتواهایی میتواند باعث ایجاد ابهامات و سردرگمیهای عمیقی شود. نوجوانان در این سنین به شدت تحت تأثیر رسانههای تصویری قرار میگیرند و درک ناقص از مفاهیم اخلاقی و اجتماعی ممکن است منجر به تقلید از رفتارهایی شود که به دور از ارزشهای فرهنگی و اخلاقی جامعه است. به علاوه، این نوع محتوای جنجالی و اغراقآمیز میتواند به تدریج باعث نادیده گرفتن ارزشهای اصلی هنر و فرهنگ شود؛ چرا که به جای ارائه پیامهای مثبت و الهامبخش، تنها به دنبال جلب توجه سریع و بیمحتواست.
انتقاد از این روند نه تنها به دلیل تأثیر مستقیم آن بر رشد روانشناختی نوجوانان است، بلکه نشاندهنده یک بحران فرهنگی در جامعه امروز میباشد؛ بحرانی که در آن ارزشهای اخلاقی و فرهنگی، در مقابل رقابتهای تجاری و تمایلات منفعلانه بازار، دستخوش فراموشی شدهاند. زمانی که امثال ساسی مانکن ها به جای حمایت از تولیدات هنری با پیامهای مثبت، به ترویج محتوای جنجالی و تحریکآمیز میپردازند، جامعه جوان در معرض خطری قرار میگیرد که از آن در آینده نزدیک شاهد پیامدهای منفی گسترده خواهیم بود.
باید تأکید کرد که هنر، در هر شکلی که ارائه شود، مسئولیت انتقال ارزشها و پیامهایی دارد که به رشد و تعالی فرهنگی کمک میکند. در صورتی که هنرمندان به جای بهرهگیری از هنر برای آموزش و الهامبخشی، به دنبال جلب توجه سریع و کسب شهرت زودگذر باشند، در نهایت جامعه از این روند آسیب خواهد دید.
نسل جوان، که آینده هر کشوری را تشکیل میدهد، نیازمند الگوهای مثبت و پیامهای اخلاقی است؛ الگوهایی که بتوانند به آنها راهنمایی کنند تا با دیدگاهی انتقادی نسبت به مسائل جنسی و اجتماعی برخورد کنند. از این رو، انتشار مداوم موزیک ویدیوهایی با محتوای جنسی بیرویه و اغراقآمیز توسط برخی موزیسین ها، نه تنها از نظر هنری و اخلاقی قابل انتقاد است، بلکه نشاندهنده عدم تعهد به مسئولیتهای اجتماعی است که هر هنرمندی باید به آن پایبند باشد.
در ادامه، باید اشاره کرد که رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش بسزایی در ترویج این محتوا دارند؛ آنها با انتشار سریع و بدون فیلتر اخبار و مطالب جنجالی، به ایجاد یک چرخه بیپایان از تحریکهای بصری کمک میکنند که این موضوع تأثیر منفی بر روی نسل جوان دارد. مسئولان و نهادهای مربوطه باید با اتخاذ تدابیر لازم و نظارت بر محتوای رسانهای، از انتقال پیامهای نادرست و مضر به نسل آینده جلوگیری نمایند. در نهایت، اگر این روند همچنان ادامه یابد، پیامدهای فرهنگی و روانشناختی آن برای جامعه بسیار سنگین خواهد بود؛ زیرا نسل جوان به عنوان سرمایه اصلی کشور، نیازمند الگوهایی است که به جای تحریک بیرویه، فرهنگ و ارزشهای اخلاقی را تقویت کنند.
بنابراین، در مواجهه با این پدیده، لازم است که هم رسانهها و هم مسئولین فرهنگی با دیدگاهی انتقادی نسبت به تولید و انتشار چنین محتواهایی برخورد کنند و با ارائه مقررات و حمایتهای لازم، فضای سالمتری را برای رشد فرهنگی و اخلاقی نسلهای آینده فراهم آورند. تنها در این صورت است که هنر، به عنوان پلی بین نسلها و وسیلهای برای انتقال پیامهای مثبت و سازنده، بتواند به شکوفایی واقعی دست یابد و جامعه از پیامدهای مخرب رسانهای دور بماند.
این اقدام نه تنها اخلاق حرفهای و مسئولیت اجتماعی او را زیر سوال برده، بلکه پیامدهای فرهنگی و روانشناختی جدی برای جامعه نوجوانان به همراه داشته است.
با انتشار هر موزیک ویدیو جنجالی، این خواننده نه تنها بهعنوان یک موزیسین، بلکه به عنوان یک فرد مؤثر بر ذهن و اندیشه نسل جوان شناخته میشود. محتوای این ویدیوها اغلب با تصاویر و نمادهایی همراه است که به شکلی آزار دهنده، جنبههای جنسی و اغراقآمیزی را به تصویر میکشند و به واسطه استفاده از تکنیکهای تصویربرداری مدرن و جلوههای ویژه و همچنین مخاطب شناسی و استفاده از اشعاری که امروزه در جامعه مخاطب بیشتری دارد و همچنین تعامل با مخاطب در صفحات مجازی خود، تأثیری عمیق بر روی ذهن نوجوانان بر جای میگذارند. در حالی که هنر و موسیقی میتوانند پیامهای ارزشمندی درباره زندگی، عشق، امید و انسانیت منتقل کنند، استفاده از این موضوعات به شیوهای سطحی و برای تحریک جنسی، نه تنها از نظر اخلاقی مورد انتقاد است، بلکه میتواند به شکلدهی نادرست نگرشهای جنسی در میان جوانان منجر شود.
به ویژه در دوران حساس نوجوانی، زمانی که هویت فردی در حال شکلگیری است و جوانان به دنبال الگوهای قابل اعتماد برای کسب رفتارهای اجتماعی و جنسی هستند، چنین محتواهایی میتواند باعث ایجاد ابهامات و سردرگمیهای عمیقی شود. نوجوانان در این سنین به شدت تحت تأثیر رسانههای تصویری قرار میگیرند و درک ناقص از مفاهیم اخلاقی و اجتماعی ممکن است منجر به تقلید از رفتارهایی شود که به دور از ارزشهای فرهنگی و اخلاقی جامعه است. به علاوه، این نوع محتوای جنجالی و اغراقآمیز میتواند به تدریج باعث نادیده گرفتن ارزشهای اصلی هنر و فرهنگ شود؛ چرا که به جای ارائه پیامهای مثبت و الهامبخش، تنها به دنبال جلب توجه سریع و بیمحتواست.
انتقاد از این روند نه تنها به دلیل تأثیر مستقیم آن بر رشد روانشناختی نوجوانان است، بلکه نشاندهنده یک بحران فرهنگی در جامعه امروز میباشد؛ بحرانی که در آن ارزشهای اخلاقی و فرهنگی، در مقابل رقابتهای تجاری و تمایلات منفعلانه بازار، دستخوش فراموشی شدهاند. زمانی که امثال ساسی مانکن ها به جای حمایت از تولیدات هنری با پیامهای مثبت، به ترویج محتوای جنجالی و تحریکآمیز میپردازند، جامعه جوان در معرض خطری قرار میگیرد که از آن در آینده نزدیک شاهد پیامدهای منفی گسترده خواهیم بود.
باید تأکید کرد که هنر، در هر شکلی که ارائه شود، مسئولیت انتقال ارزشها و پیامهایی دارد که به رشد و تعالی فرهنگی کمک میکند. در صورتی که هنرمندان به جای بهرهگیری از هنر برای آموزش و الهامبخشی، به دنبال جلب توجه سریع و کسب شهرت زودگذر باشند، در نهایت جامعه از این روند آسیب خواهد دید.
نسل جوان، که آینده هر کشوری را تشکیل میدهد، نیازمند الگوهای مثبت و پیامهای اخلاقی است؛ الگوهایی که بتوانند به آنها راهنمایی کنند تا با دیدگاهی انتقادی نسبت به مسائل جنسی و اجتماعی برخورد کنند. از این رو، انتشار مداوم موزیک ویدیوهایی با محتوای جنسی بیرویه و اغراقآمیز توسط برخی موزیسین ها، نه تنها از نظر هنری و اخلاقی قابل انتقاد است، بلکه نشاندهنده عدم تعهد به مسئولیتهای اجتماعی است که هر هنرمندی باید به آن پایبند باشد.
در ادامه، باید اشاره کرد که رسانهها و شبکههای اجتماعی نقش بسزایی در ترویج این محتوا دارند؛ آنها با انتشار سریع و بدون فیلتر اخبار و مطالب جنجالی، به ایجاد یک چرخه بیپایان از تحریکهای بصری کمک میکنند که این موضوع تأثیر منفی بر روی نسل جوان دارد. مسئولان و نهادهای مربوطه باید با اتخاذ تدابیر لازم و نظارت بر محتوای رسانهای، از انتقال پیامهای نادرست و مضر به نسل آینده جلوگیری نمایند. در نهایت، اگر این روند همچنان ادامه یابد، پیامدهای فرهنگی و روانشناختی آن برای جامعه بسیار سنگین خواهد بود؛ زیرا نسل جوان به عنوان سرمایه اصلی کشور، نیازمند الگوهایی است که به جای تحریک بیرویه، فرهنگ و ارزشهای اخلاقی را تقویت کنند.
بنابراین، در مواجهه با این پدیده، لازم است که هم رسانهها و هم مسئولین فرهنگی با دیدگاهی انتقادی نسبت به تولید و انتشار چنین محتواهایی برخورد کنند و با ارائه مقررات و حمایتهای لازم، فضای سالمتری را برای رشد فرهنگی و اخلاقی نسلهای آینده فراهم آورند. تنها در این صورت است که هنر، به عنوان پلی بین نسلها و وسیلهای برای انتقال پیامهای مثبت و سازنده، بتواند به شکوفایی واقعی دست یابد و جامعه از پیامدهای مخرب رسانهای دور بماند.
علی کلانتری - منتــقد