سه شنبه ۶ آبان ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۵
کد مطلب : 134793
بازگشت معناگرایان؛

امید تازه برای سینمای خسته ایران و جشنواره‌ای که به اعتبار بازمی‌گردد

امید تازه برای سینمای خسته ایران و جشنواره‌ای که به اعتبار بازمی‌گردد
سینمای ایران همواره از کشمکش میان دو جریان اصلی شکل گرفته است؛ از یک سو، نسل معناگرای دهه‌های شصت و هفتاد با دغدغه‌های فلسفی، اخلاقی و انسانی، سینما را به عرصه‌ای برای طرح پرسش‌های بنیادین درباره زندگی و انسان تبدیل کرده بودند و از سوی دیگر، تولیدات تجاری و سرگرم ‌کننده، عرصه‌ای ایجاد کرد که عمدتاً بر جذب مخاطب و فروش تمرکز داشت. 
در این میان، جشنواره فیلم فجر به عنوان معتبرترین رخداد سینمایی کشور، کم‌کم از تراز معنوی و جدیت هنری خود فاصله گرفت و آثار ارائه ‌شده اغلب با معیارهای سرگرمی و فروش ارزیابی شد، نه با عمق و اصالت.
اما اکنون نسیم تازه‌ای در سینما می‌وزد؛ بازگشت مؤلفان معناگرای ایرانی با پروژه‌های تازه، فرصتی بی‌سابقه برای احیای اعتبار جشنواره و بازگرداندن روح جدیت و معنا به سینمای ایران است. 
این بازگشت، نه تنها تجلی نوستالژی نیست، بلکه نشان ‌دهنده تداوم دغدغه‌های انسانی، اخلاقی و فلسفی است که سال‌ها در حاشیه قرار داشت.
مسعود کیمیایی، یکی از پیشگامان معناگرایی، با فیلم تازه‌اش «عشق در انفرادی»، همان جهان‌بینی ویژه خود را ارائه می‌دهد؛ مواجهه‌ای با گذشته و خاطره و بازخوانی ارزش‌های بنیادین انسانی. 
سبک جسورانه کیمیایی و دیالوگ‌های دقیق او، مخاطب را وادار می‌کند که به جای سرگرمی صرف، درباره زندگی، انتخاب و سرنوشت بیندیشد. آثار کیمیایی به عنوان یک مؤلف معناگرا، حتی پس از دهه‌ها فعالیت، هنوز می‌تواند جریان‌ساز باشد و زبان سینمایی خود را حفظ کند و نشان می‌دهد که حضور چنین چهره‌هایی در جشنواره فجر می‌تواند اعتبار و وزن هنری آن را چندین برابر کند.
کیانوش عیاری با «خر لنگ» مسیر متفاوتی را دنبال می‌کند، اما همان دغدغه‌های انسانی و اخلاقی را ادامه می‌دهد. او با تمرکز بر روایت‌های ملموس اجتماعی و قصه‌های انسانی، نشان می‌دهد که معناگرایی می‌تواند با زبان نوین سینمای امروز هماهنگ شود. آثار او دعوتی برای تأمل در جامعه و شرایط انسانی است و تلاش دارد فاصله بین فرم و محتوا را کاهش دهد، تا مخاطب امروز بتواند با ارزش‌ها و پرسش‌های بنیادی ارتباط برقرار کند. همانطور که «کاناپه» توانست با روایت داستانی ساده، ارزش افزوده‌های فراوانی را به مخاطب ارائه بدهد. سبکی که عیاری در سال‌های اخیر و دهه‌های گذشته به راحتی توانسته از پس آن بربیاید.
پوران درخشنده با «مادر زمین» و رسول صدرعاملی با «قایق‌ سواری» در تهران نمونه‌هایی از بازگشت معناگرایی با تأکید بر نگاه اجتماعی هستند. درخشنده، دغدغه‌هایی چون عدالت، نقش زن و محیط خانواده را بازخوانی می‌کند و نشان می‌دهد که معناگرایی در عرصه اجتماعی نیز اثرگذار است. 
صدرعاملی نیز با تلفیق روایت شهری و قصه‌های اجتماعی، امکان بازگشت سینمای معناگرا به زندگی روزمره مردم و مسائل ملموس جامعه را فراهم می‌آورد. این آثار مخاطب امروز را با پرسش‌های اخلاقی و انسانی مواجه می‌کند و نشان می‌دهد که سینما هنوز می‌تواند مکانی برای تفکر و تأمل باشد، حتی در فرم‌های مدرن و تکنیک‌های روز.
محمدرضا اصلانی با «خاکستر خیال» نیز نشان می‌دهد که معناگرایی تنها محدود به روایت‌های اخلاقی یا اجتماعی نیست، بلکه در قالب تجربه‌های سینمایی نوآورانه و تجربی نیز می‌تواند جریان‌ساز باشد. تصاویر شاعرانه و فرم‌های غیرمتعارف او، مخاطب را به عمق تفکر و تأمل دعوت می‌کند و اثبات می‌کند که زبان سینمای معناگرا، حتی در عرصه فرم، قابلیت احیا دارد.
یکی از برجسته‌ترین نمونه‌ها، حضور حمید نعمت‌الله با فیلم «بُت» است. نعمت‌الله که پیش‌ از این با توقیف آثارش مانند «قاتل و وحشی» مواجه شده و بی‌مهری‌های بسیاری را تجربه کرده است، دوباره وارد میدان شده و می‌خواهد نشان دهد که بازگشت معناگرایی نه تنها ممکن است، بلکه نیازمند شجاعت و تعهد واقعی است. حضور او در جشنواره فجر پیام روشنی برای سینمای ایران دارد؛ حتی در شرایط دشوار، مؤلفان معناگرا حاضرند برای ارتقای کیفیت و اصالت سینما ریسک کنند و مخاطب را با مفاهیم جدی و انسانی مواجه سازند.
حضور این آثار در جشنواره فجر پیش ‌رو، می‌تواند اعتبار این جشنواره را چندین برابر کند. سال‌ها بود که جشنواره صرفاً بستری برای نمایش فیلم‌های سطحی و ضعیف شده بود، اما بازگشت این چهره‌ها، فرصتی دوباره برای بازخوانی جایگاه معنوی و هنری جشنواره ایجاد می‌کند. 
بازگشت معناگرایان، نه تنها برای جشنواره، بلکه برای کل سینمای ایران حیاتی است؛ چرا که نشان می‌دهد هنوز می‌توان به زبان فیلم‌های جدی، انسانی و معناگرا بازگشت و مخاطب امروز را با مسائل عمیق مواجه ساخت.
از دید جامعه ‌شناسانه، بازگشت معناگرایان پاسخ به بحران‌های ارزش و هویت در جامعه امروز است. مخاطب امروز با فشارهای روانی، اجتماعی و اقتصادی مواجه است و بازگشت این مؤلفان، فرصتی فراهم می‌آورد تا سینما دوباره مکانی برای تأمل، پرسش و مواجهه با انسان شود. این سینما به مخاطب می‌گوید که زندگی، اخلاق و وجدان هنوز موضوعاتی است که می‌توان درباره‌ آنها فکر کرد و تجربه‌شان نمود.
با این حال، بازگشت معناگرایان با چالش‌هایی نیز همراه است؛ سرعت مصرف تصویر و اطلاعات توسط مخاطب، تجاری ‌شدن بازار سینما، محدودیت‌های قانونی و ممیزی و فاصله با نسل جدید، همگی راه بازگشت مؤثر معناگرایی را پیچیده می‌کند. حتی مؤلفان مؤثر باید راهی برای ارتباط با نسل جدید مخاطبان پیدا کنند تا پیامشان از فرم صرف عبور کند و به ذهن و دل 
مخاطب برسد.
با وجود این موانع، بازگشت این نسل معناگرا پیام امید بخشی است؛ سینما هنوز زنده است، هنوز می‌تواند عمیق، انسانی و تأثیرگذار باشد. حضور کیمیایی، عیاری، درخشنده، صدرعاملی، اصلانی و نعمت‌الله، هر یک با زبان و سبک خود، نشان می‌دهد که تلاش برای بازگرداندن سینمای معناگرا به مسیر اصالت و عمق، نه تنها ممکن است، بلکه ضروری است.
این بازگشت، بیش از یک پدیده فردی، یک پدیده فرهنگی و اجتماعی است؛ بازگشت یک زبان، یک جهان ‌بینی و یک نگاه فلسفی که سینمای ایران را از مسیر تجاری و سطحی به مسیر انسانی و تأمل‌برانگیز بازمی‌گرداند. 
جشنواره فجر، با پذیرش آثار این مؤلفان فیلمساز، دوباره می‌تواند جایگاه خود را تثبیت کند و به عنوان کانونی برای فیلم‌های جدی و معناگرا دیده شود. این بازگشت، الهام ‌بخش نسل تازه فیلم‌سازان است تا در مسیر معنا و عمق حرکت کنند و سینما را از رکود و سطحی‌نگری نجات دهند.
بازگشت معناگرایان به سینما، نه صرفاً بازگشت چهره‌ها، بلکه بازگشت یک جهان‌بینی، یک زبان و یک نگاه فلسفی است که سینمای ایران را از مسیر تجاری و سطحی، به مسیر انسانی و تأمل‌برانگیز بازمی‌گرداند. فیلم‌هایی که اکنون در آستانه ارائه به جشنواره فجر است، تنها آثار سینمایی نیست؛ آن‌ها پیام‌آور احیای سینمای معناگرا، پاسداری از وجدان و اخلاق در هنر و بازخوانی جایگاه فیلم‌ساز مؤلف در ایران امروز است.




 
https://siasatrooz.ir/vdceoe8zxjh8xfi.b9bj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی