در سالهای اخیر، کمتر کارگردان و مجریای در تلویزیون ایران توانسته همانند رامبد جوان، همزمان به سرگرمی، خلاقیت و تاثیرگذاری فرهنگی توجه داشته باشد. او از همان روزهای ابتدایی «خندوانه» نشان داد که فهم عمیقی از مخاطب دارد؛ اینکه چه چیزی باعث میشود مردم بخندند، دلشاد شوند و حتی با یک شخصیت غیرواقعی ارتباط برقرار کنند. حضور جناب خان در برنامه خندوانه، نه تنها یک اتفاق سرگرم کننده بود، بلکه تبدیل به یکی از نمادهای فرهنگی تلویزیون شد؛ شخصیتی که توانست فراتر از صفحه تلویزیون، وارد زندگی مردم شود و در حافظه جمعی مخاطب ایرانی جا بگیرد.
جناب خان، با شوخ طبعی منحصر به فرد و حرکات و گفتار دلنشینش، الگویی شد برای همه آنهایی که میخواستند ثابت کنند شخصیتپردازی و کاراکترسازی در تلویزیون ایران میتواند جذاب، بامزه و در عین حال ماندگار باشد. مردم نه تنها با او میخندیدند، که با او زندگی میکردند. کودک و بزرگسال، زن و مرد، حتی آنهایی که سالها پای تلویزیون ننشسته بودند، در یک تجربه مشترک، با شخصیت جناب خان همراه شدند. این حضور موفق، استانداردی ایجاد کرد که همه تصور میکردند شاید دیگر هیچ برنامهساز ایرانی نتواند تکرارش کند؛ شاید دیگر هیچ کاراکتر عروسکی نتواند چنین جایگاهی پیدا کند.
اما رامبد جوان نشان داد که او نه تنها قادر به تکرار موفقیت نیست، بلکه توانایی فراتر رفتن از آن را نیز دارد. برنامه «کارناوال»، تازهترین اثر او، نمونهای زنده از این توانایی است. وقتی این برنامه به روی آنتن رفت، یکی از عناصر کلیدی آن حضور عروسک جدیدی به نام «افتو» بود؛ شخصیتی که با صدای بهادر مالکی و نویسندگی مهراب قاسمخانی خلق شد. افتو با همان انرژی، شیرینی و قابل لمس بودن، توانست دل مخاطبان را دوباره به دست آورد. اما نکته مهم این بود که این بار، مردم با آگاهی بیشتری میدانستند که رامبد جوان این توانایی را دارد که هر کاراکتر جدیدی خلق کند، بدون اینکه سایه جنابخان مانع موفقیتش شود.
افتو از همان ابتدا ویژگیهایی داشت که برای مخاطب ایرانی قابل پذیرش و جذاب بود؛ شوخطبعی به موقع، نگاه طنازانه به اتفاقات روزمره، صدایی که با شخصیت هماهنگ بود، و نوعی شیطنت و کنجکاوی که کودکان و بزرگسالان به یک اندازه آن را دوست داشتند. اما چیزی که بیش از همه باعث شد افتو محبوب شود، تعامل او با فضای برنامه و با رامبد جوان بود؛ جایی که شوخیها و واکنشهای او نه فقط سرگرمکننده، بلکه زنده و واقعی به نظر میرسیدند. این ویژگی، همان عنصری بود که در جناب خان هم وجود داشت و حالا توانسته بود دوباره در یک شخصیت جدید بازتولید شود. قدرت رامبد جوان در این است که میداند چه چیزی باعث میشود مخاطب با یک شخصیت ارتباط برقرار کند. او میداند که شخصیت عروسکی نباید صرفاً بامزه باشد، بلکه باید قابل لمس، انسانی و حتی اندکی خودمانی باشد. مخاطب باید بتواند در آن شخصیت، خویشتن خود را ببیند یا با او زندگی کند. این همان فرمولی است که در «خندوانه» جواب داد و در «کارناوال» نیز دوباره پاسخ داد. این فرمول ساده اما عمیق، همان راز موفقیت رامبد در خلق کاراکترهای ماندگار است.
اما مسئله فقط خلق شخصیت نیست؛ رامبد جوان در طراحی برنامهها نیز مهارت دارد. «خندوانه» و حالا «کارناوال» نشان میدهد که او نه تنها یک مجری یا بازیگر توانمند است، بلکه یک برنامهساز حرفهای نیز هست. برنامههای او با دقت طراحی شده است، از قاببندی و موسیقی گرفته تا زمانبندی آیتمها و انتخاب مهمانها. او میداند چه چیزی باعث میشود بیننده از همان ثانیه اول پای برنامه بنشیند و تا آخر سرگرم بماند. این تسلط بر تمام جنبههای برنامهسازی، چیزی است که کمتر در تلویزیون ایران دیده میشود و آن را به یکی از شاخصههای ویژهی رامبد تبدیل کرده است. مهمتر از همه، رامبد جوان نشان داده که میتواند با خلاقیت و نوآوری، استانداردهای جدیدی بسازد. وقتی مردم فکر میکردند دیگر هیچ کاراکتر عروسکی نمیتواند جای جناب خان را پُر کند، او با «افتو» ثابت کرد که هنوز میتوان مخاطب ایرانی را شگفتزده کرد و به او حس تازگی و لذت واقعی داد. این موفقیت، نه تنها نشاندهنده توانایی شخصی رامبد، بلکه تاییدی است بر اهمیت خلاقیت در تلویزیون ایران.
یک نکته ظریف اما مهم دیگر، تعامل او با تیم خود است. مهراب قاسمخانی و بهادر مالکی، که نویسندگی و صداپیشگی افتو را بر عهده دارند، نمونهای از همکاری خلاقانه است که باعث میشود شخصیت نه تنها زنده و واقعی به نظر برسد، بلکه همزمان بتواند در دل مخاطب جای بگیرد. رامبد جوان توانسته محیطی ایجاد کند که استعدادهای دیگر نیز رشد کند و با برنامه و شخصیت همافزایی داشته باشد. این نکتهای است که بسیاری از برنامهسازان موفق جهان نیز به آن توجه میکنند؛ کاراکتر ماندگار، محصول تلاش گروهی و هماهنگی دقیق بین خلاقیتهاست، نه صرفاً کار فردی.
موفقیت افتو نشان میدهد که مردم هنوز تشنه شخصیتهای زنده و ملموس هستند. حتی در دنیایی که پر از شبکههای اجتماعی، فیلمها و بازیهای رایانهای است، باز هم یک شخصیت عروسکی با طراحی درست و اجرای دقیق میتواند جایگاه ویژهای در زندگی مردم پیدا کند. این یعنی رامبد جوان نه تنها سرگرمی خلق میکند، بلکه تجربهای فرهنگی و اجتماعی میآفریند؛ تجربهای که مردم با آن زندگی میکنند، با آن میخندند و حتی آن را به یادگار نگاه میدارند.
در نهایت، باید گفت که رامبد جوان نمونهای است از آن که خلاقیت، درک مخاطب و تسلط بر تکنیک برنامهسازی چگونه میتواند ترکیب شود تا اثر ماندگاری خلق کند. او ثابت کرده که شخصیتهای ماندگار فقط نتیجه بازیگری خوب نیستند، بلکه نتیجه فهم عمیق از جامعه، توانایی در نوآوری و ایجاد فضایی است که مخاطب در آن احساس امنیت، شادی و تعلق کند. جناب خان و حالا افتو، هر دو نمونههایی از این فرمول موفق هستند.
این موفقیت همچنین نکتهای برای کل تلویزیون ایران دارد؛ مخاطب تشنه خلاقیت است، تشنه شخصیتهای زنده و برنامههای خوش ساخت. هیچ فرمولی از پیش تعیین شده، بدون توجه به نیاز واقعی مخاطب، نمیتواند موفق باشد. رامبد جوان این موضوع را به خوبی نشان داده است؛ او میتواند با درک دقیق مخاطب، نوآوری در شخصیتپردازی و خلق آیتمهای سرگرمکننده، استانداردهای جدیدی برای تلویزیون ایران بسازد.
با توجه به این دستاوردها، اکنون میتوان گفت که رامبد جوان تنها یک مجری یا طنزپرداز نیست؛ او یک برنامهساز تمامعیار، یک خالق شخصیتهای ماندگار و یک مبتکر فرهنگی است. او ثابت کرده که توانایی دارد مخاطب را دوباره با تلویزیون همراه کند، برنامههایی بسازد که سرگرمکننده و فرهنگی باشند، و شخصیتهایی خلق کند که فراتر از صفحه تلویزیون، وارد زندگی مردم شوند و در حافظه جمعی باقی بمانند.
افتو، با تمام انرژی، شوخطبعی و جذابیتش، نشانهای است از این توانایی؛ نمونهای که نشان میدهد، حتی پس از یک کاراکتر افسانهای مانند جناب خان، باز هم میتوان خلاقیت را به تلویزیون بازگرداند و مخاطب را شگفتزده کرد. و این، همان چیزی است که رامبد جوان را از دیگر برنامهسازان متمایز میکند: توانایی درک عمیق مخاطب، خلق شخصیتهای زنده و خلق تجربههای تلویزیونی ماندگار.
جناب خان، با شوخ طبعی منحصر به فرد و حرکات و گفتار دلنشینش، الگویی شد برای همه آنهایی که میخواستند ثابت کنند شخصیتپردازی و کاراکترسازی در تلویزیون ایران میتواند جذاب، بامزه و در عین حال ماندگار باشد. مردم نه تنها با او میخندیدند، که با او زندگی میکردند. کودک و بزرگسال، زن و مرد، حتی آنهایی که سالها پای تلویزیون ننشسته بودند، در یک تجربه مشترک، با شخصیت جناب خان همراه شدند. این حضور موفق، استانداردی ایجاد کرد که همه تصور میکردند شاید دیگر هیچ برنامهساز ایرانی نتواند تکرارش کند؛ شاید دیگر هیچ کاراکتر عروسکی نتواند چنین جایگاهی پیدا کند.
اما رامبد جوان نشان داد که او نه تنها قادر به تکرار موفقیت نیست، بلکه توانایی فراتر رفتن از آن را نیز دارد. برنامه «کارناوال»، تازهترین اثر او، نمونهای زنده از این توانایی است. وقتی این برنامه به روی آنتن رفت، یکی از عناصر کلیدی آن حضور عروسک جدیدی به نام «افتو» بود؛ شخصیتی که با صدای بهادر مالکی و نویسندگی مهراب قاسمخانی خلق شد. افتو با همان انرژی، شیرینی و قابل لمس بودن، توانست دل مخاطبان را دوباره به دست آورد. اما نکته مهم این بود که این بار، مردم با آگاهی بیشتری میدانستند که رامبد جوان این توانایی را دارد که هر کاراکتر جدیدی خلق کند، بدون اینکه سایه جنابخان مانع موفقیتش شود.
افتو از همان ابتدا ویژگیهایی داشت که برای مخاطب ایرانی قابل پذیرش و جذاب بود؛ شوخطبعی به موقع، نگاه طنازانه به اتفاقات روزمره، صدایی که با شخصیت هماهنگ بود، و نوعی شیطنت و کنجکاوی که کودکان و بزرگسالان به یک اندازه آن را دوست داشتند. اما چیزی که بیش از همه باعث شد افتو محبوب شود، تعامل او با فضای برنامه و با رامبد جوان بود؛ جایی که شوخیها و واکنشهای او نه فقط سرگرمکننده، بلکه زنده و واقعی به نظر میرسیدند. این ویژگی، همان عنصری بود که در جناب خان هم وجود داشت و حالا توانسته بود دوباره در یک شخصیت جدید بازتولید شود. قدرت رامبد جوان در این است که میداند چه چیزی باعث میشود مخاطب با یک شخصیت ارتباط برقرار کند. او میداند که شخصیت عروسکی نباید صرفاً بامزه باشد، بلکه باید قابل لمس، انسانی و حتی اندکی خودمانی باشد. مخاطب باید بتواند در آن شخصیت، خویشتن خود را ببیند یا با او زندگی کند. این همان فرمولی است که در «خندوانه» جواب داد و در «کارناوال» نیز دوباره پاسخ داد. این فرمول ساده اما عمیق، همان راز موفقیت رامبد در خلق کاراکترهای ماندگار است.
اما مسئله فقط خلق شخصیت نیست؛ رامبد جوان در طراحی برنامهها نیز مهارت دارد. «خندوانه» و حالا «کارناوال» نشان میدهد که او نه تنها یک مجری یا بازیگر توانمند است، بلکه یک برنامهساز حرفهای نیز هست. برنامههای او با دقت طراحی شده است، از قاببندی و موسیقی گرفته تا زمانبندی آیتمها و انتخاب مهمانها. او میداند چه چیزی باعث میشود بیننده از همان ثانیه اول پای برنامه بنشیند و تا آخر سرگرم بماند. این تسلط بر تمام جنبههای برنامهسازی، چیزی است که کمتر در تلویزیون ایران دیده میشود و آن را به یکی از شاخصههای ویژهی رامبد تبدیل کرده است. مهمتر از همه، رامبد جوان نشان داده که میتواند با خلاقیت و نوآوری، استانداردهای جدیدی بسازد. وقتی مردم فکر میکردند دیگر هیچ کاراکتر عروسکی نمیتواند جای جناب خان را پُر کند، او با «افتو» ثابت کرد که هنوز میتوان مخاطب ایرانی را شگفتزده کرد و به او حس تازگی و لذت واقعی داد. این موفقیت، نه تنها نشاندهنده توانایی شخصی رامبد، بلکه تاییدی است بر اهمیت خلاقیت در تلویزیون ایران.
یک نکته ظریف اما مهم دیگر، تعامل او با تیم خود است. مهراب قاسمخانی و بهادر مالکی، که نویسندگی و صداپیشگی افتو را بر عهده دارند، نمونهای از همکاری خلاقانه است که باعث میشود شخصیت نه تنها زنده و واقعی به نظر برسد، بلکه همزمان بتواند در دل مخاطب جای بگیرد. رامبد جوان توانسته محیطی ایجاد کند که استعدادهای دیگر نیز رشد کند و با برنامه و شخصیت همافزایی داشته باشد. این نکتهای است که بسیاری از برنامهسازان موفق جهان نیز به آن توجه میکنند؛ کاراکتر ماندگار، محصول تلاش گروهی و هماهنگی دقیق بین خلاقیتهاست، نه صرفاً کار فردی.
موفقیت افتو نشان میدهد که مردم هنوز تشنه شخصیتهای زنده و ملموس هستند. حتی در دنیایی که پر از شبکههای اجتماعی، فیلمها و بازیهای رایانهای است، باز هم یک شخصیت عروسکی با طراحی درست و اجرای دقیق میتواند جایگاه ویژهای در زندگی مردم پیدا کند. این یعنی رامبد جوان نه تنها سرگرمی خلق میکند، بلکه تجربهای فرهنگی و اجتماعی میآفریند؛ تجربهای که مردم با آن زندگی میکنند، با آن میخندند و حتی آن را به یادگار نگاه میدارند.
در نهایت، باید گفت که رامبد جوان نمونهای است از آن که خلاقیت، درک مخاطب و تسلط بر تکنیک برنامهسازی چگونه میتواند ترکیب شود تا اثر ماندگاری خلق کند. او ثابت کرده که شخصیتهای ماندگار فقط نتیجه بازیگری خوب نیستند، بلکه نتیجه فهم عمیق از جامعه، توانایی در نوآوری و ایجاد فضایی است که مخاطب در آن احساس امنیت، شادی و تعلق کند. جناب خان و حالا افتو، هر دو نمونههایی از این فرمول موفق هستند.
این موفقیت همچنین نکتهای برای کل تلویزیون ایران دارد؛ مخاطب تشنه خلاقیت است، تشنه شخصیتهای زنده و برنامههای خوش ساخت. هیچ فرمولی از پیش تعیین شده، بدون توجه به نیاز واقعی مخاطب، نمیتواند موفق باشد. رامبد جوان این موضوع را به خوبی نشان داده است؛ او میتواند با درک دقیق مخاطب، نوآوری در شخصیتپردازی و خلق آیتمهای سرگرمکننده، استانداردهای جدیدی برای تلویزیون ایران بسازد.
با توجه به این دستاوردها، اکنون میتوان گفت که رامبد جوان تنها یک مجری یا طنزپرداز نیست؛ او یک برنامهساز تمامعیار، یک خالق شخصیتهای ماندگار و یک مبتکر فرهنگی است. او ثابت کرده که توانایی دارد مخاطب را دوباره با تلویزیون همراه کند، برنامههایی بسازد که سرگرمکننده و فرهنگی باشند، و شخصیتهایی خلق کند که فراتر از صفحه تلویزیون، وارد زندگی مردم شوند و در حافظه جمعی باقی بمانند.
افتو، با تمام انرژی، شوخطبعی و جذابیتش، نشانهای است از این توانایی؛ نمونهای که نشان میدهد، حتی پس از یک کاراکتر افسانهای مانند جناب خان، باز هم میتوان خلاقیت را به تلویزیون بازگرداند و مخاطب را شگفتزده کرد. و این، همان چیزی است که رامبد جوان را از دیگر برنامهسازان متمایز میکند: توانایی درک عمیق مخاطب، خلق شخصیتهای زنده و خلق تجربههای تلویزیونی ماندگار.
علی کلانتری - منتــقد


