در تازهترین تحولات سینمای ایران، فیلم سینمایی «آنتیک» به دلیل کپیبرداری غیرمجاز از فیلمنامهای با عنوان «پستفطرتهای محترم» توقیف شد، اتفاقی که نه تنها در بُعد قانونی، بلکه در سطح فرهنگی و اجتماعی، گویای چالشهای عمیق صنعت سینماست. مالک اثر، پلتفرم نمایش خانگی «آپرا»، با ارائه شکایت رسمی و از طریق وکیل خود، سید حسین روحانی، خواستار رسیدگی به نقض حقوق مالکیت فکری شد. این پرونده پس از سه مرحله کارشناسی دقیق و ارزیابی توسط هیأت پنج نفرهای از کارشناسان رسمی دادگستری، سرانجام وقوع کپیبرداری غیرمجاز از فیلمنامه ثبتشده را تأیید کرد و در نتیجه فیلم توقیف شد. داستان به این شکل است که پژمان تیمورتاش، نویسنده فیلمنامه «پستفطرتهای محترم»، قصد داشت بر اساس اثر خود یک سریال تولید کند، اما زمانی که فیلمی با داستان و ساختاری مشابه، بدون اجازه او ساخته و عرضه شد، پلتفرم آپرا وارد عمل شد تا از حقوق مادی و معنوی مالک اثر دفاع کند. این اتفاق نمونهای آشکار از آن چیزی است که در سینمای ایران کمتر به آن پرداخته شده؛ تقابل حقوقی برای مالکیت آثار فکری و همزمان چالشهای فرهنگی و حرفهای که باعث میشود ایدهها در محیط سینمایی ما گاه به صورت غیرمجاز بازتولید شوند.
یکی از مهمترین ابعاد این پرونده، روند کارشناسی و تأیید کپیبرداری است. در ایران، رسیدگی به پروندههای مالکیت فکری در حوزه سینما معمولاً پیچیده و چندمرحلهای است. نخستین مرحله، بررسی اصالت اثر و ثبت قانونی آن است. فیلمنامه «پستفطرتهای محترم» در سامانه ثبت آثار به ثبت رسیده بود و مالکیت آن به وضوح قابل اثبات بود. ثبت رسمی اثر، پایهای برای هرگونه پیگیری حقوقی است و بدون آن، مسیر قانونی برای اثبات کپیبرداری به شدت دشوار میشود. مرحله دوم، مقایسه دقیق محتوایی و ساختاری دو اثر است. کارشناسان در این مرحله به بررسی شباهتهای روایی، شخصیتها، دیالوگها و ساختار داستان پرداخته و تشخیص دادهاند که فیلم «آنتیک» دارای «شباهتهای اساسی و غیرقابل چشمپوشی» با فیلمنامه ثبت شده است. این مقایسه شامل تطبیق سکانسها، جریان داستان و حتی نحوه ارائه شخصیتها بود. در نهایت، هیأت پنجنفره کارشناسان رسمی دادگستری یافتههای اولیه را بررسی و تأیید کرد و رسماً وقوع کپیبرداری غیرمجاز را اعلام نمود، موضوعی که منجر به توقیف فیلم شد. اما صرف نظر از بعد قانونی، این پرونده گویای چالشهای فرهنگی و حرفهای سینمای ایران نیز هست.
سوالی که به ذهن میرسد این است که چرا چنین رفتارهایی در سینما به صورت مکرر رخ میدهد و چه عواملی باعث میشود برخی تولید کنندگان، به جای خلق آثار اصیل، سراغ تقلید غیرمجاز از آثار دیگران بروند. یکی از عوامل اصلی، فشار اقتصادی و محدودیت منابع تولید است. در شرایطی که بودجه تولید محدود است و سرمایهگذاری در سینمای ایران با ریسک بالایی همراه است، برخی تهیه کنندگان و کارگردانان برای کاهش ریسک، تلاش میکنند شباهتهایی با آثار موفق گذشته ایجاد کنند، اقدامی که در بلندمدت نه تنها سودآور نیست، بلکه به اعتبار صنعت آسیب میرساند. محدودیتهای اقتصادی، نیاز به جذب مخاطب و اطمینان از بازگشت سرمایه، ترکیبی ایجاد میکند که به تقلید غیرمجاز دامن میزند.
عامل دوم، کمبود آگاهی و فرهنگ حرفهای در حوزه حقوق مالکیت فکری است. بسیاری از نویسندگان، کارگردانان و حتی سرمایهگذاران، با قوانین حقوق مالکیت فکری و نحوه حفاظت از آثار آشنا نیستند یا اهمیت آن را درک نمیکنند. در نتیجه، گاهی کپیبرداری یا اقتباس بدون مجوز صورت میگیرد و حتی برخی افراد، به ویژه در محیط نمایش خانگی که سرعت تولید و انتشار بالاست، نمیدانند که با نقض حقوق مالک چه پیامدهایی ممکن است رخ دهد. این خلا آموزشی باعث شده فرهنگ حفاظت از اثر در سینمای ایران هنوز به شکل نهادینه وجود نداشته باشد.
عامل سوم، ضعف نظام قانونی و اجرایی در حمایت از آثار فکری است. هرچند قوانین مالکیت فکری وجود دارد، اما فرآیندهای رسیدگی به پروندههای سینمایی و نمایش خانگی طولانی و پیچیده است.
بسیاری از تولید کنندگان آگاهاند که اثبات کپیبرداری ممکن است ماهها طول بکشد و در این فاصله، سود مالی حاصل میشود، بنابراین انگیزهای برای رعایت قوانین باقی نمیماند. این خلا قانونی، زمینهای فراهم میکند که کپیبرداری غیرمجاز به صورت سیستماتیک یا اتفاقی ادامه یابد.
عامل چهارم، جاذبه تقلید از آثار موفق است. موفقیتهای سینمای ایران در طول سالهای اخیر، با آثار محدود اما تأثیرگذار، باعث شده برخی تولید کنندگان سعی کنند با شبیه سازی داستان، شخصیت یا ساختار، توجه مخاطب را جلب کنند. مشکل زمانی جدی میشود که این شباهتها به حدی برسد که بتوان آن را کپیبرداری غیرمجاز نامید، همانند پرونده «آنتیک». این پدیده نشان میدهد که در برخی حلقههای تولید، خلاقیت و اصالت اثر هنوز بهعنوان ارزش اصلی نهادینه نشده است و فشار برای جذب مخاطب، رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی را توجیه میکند.
عامل پنجم، ضعف نظام ثبت و مستندسازی آثار است. بسیاری از نویسندگان و کارگردانان آثار خود را ثبت رسمی نمیکنند یا ثبت ناقص انجام میدهند. این ضعف، امکان پیگیری قانونی را محدود کرده و در بسیاری از موارد باعث میشود کپیبرداری قابل اثبات نباشد یا نیازمند کارشناسی پیچیده و طولانی باشد.
پرونده «آنتیک» نمونهای بود که در آن ثبت رسمی اثر، ابزار کلیدی برای حفاظت از حقوق مالکیت فکری شد.
یکی دیگر از ابعاد مهم، نقش پلتفرمها در حفاظت از حقوق مالکیت فکری است. پلتفرم آپرا در این پرونده، علاوه بر انتشار آثار، با ایجاد سازوکارهای قانونی و کارشناسی، محیطی امن برای نویسندگان و تولیدکنندگان فراهم کرد. ثبت و آرشیو آثار دیجیتال، بررسی پیش از انتشار، اطلاعرسانی به تولیدکنندگان درباره حقوق مالکیت و اجرای سازوکارهای کارشناسی، همگی ابزارهایی هستند که پلتفرمها برای حفظ اصالت آثار به کار میگیرند. این موضوع نشان میدهد که پلتفرمها میتوانند نقش مهمی در ارتقای کیفیت و اعتبار سینما داشته باشند، چرا که حضور فعال آنها باعث میشود نویسندگان و تولیدکنندگان اطمینان یابند که آثارشان مورد حمایت و حفاظت قانونی هستند.
پیامدهای کپی برداری غیر مجاز بسیار گسترده است. از نظر اقتصادی، توقیف اثر باعث خسارت مالی مستقیم به کارگردان، بازیگران و سرمایه گذاران میشود. از نظر اعتباری، اعتماد نویسندگان و تولیدکنندگان به صنعت کاهش مییابد و ترس از کپیبرداری، خلاقیت را محدود میکند. از منظر رسانهای و اجتماعی، پروندههای حقوقی که رسانهای میشوند توجه عمومی را به موضوع اخلاق حرفهای و حقوق مالکیت جلب میکنند و پیامدهای فرهنگی آن نیز این است که رعایت حقوق فکری هنوز در صنعت سینمای ایران بهطور کامل نهادینه نشده و هر کپیبرداری، زنگ خطری برای اصالت آثار به شمار میرود.
راهکارهایی برای کاهش وقوع چنین مواردی وجود دارد؛
نخست، تقویت سیستم ثبت آثار است تا مالکین بتوانند در صورت وقوع تخلف، به راحتی پیگیری کنند.
دوم، آموزش حقوق مالکیت فکری از طریق کارگاهها و دورههای آموزشی برای نویسندگان، کارگردانان و سرمایهگذاران اهمیت دارد.
سوم، نظارت پلتفرمها در بررسی آثار پیش از انتشار میتواند از وقوع کپیبرداری غیرمجاز جلوگیری کند. چهارم، اجرای سریع و مؤثر قوانین باعث میشود آثار خلاقانه و اصیل به سرعت از حمایت قانونی برخوردار شوند و پنجم، فرهنگسازی در صنعت سینما برای ارزشگذاری بر خلاقیت و اصالت اثر، به کاهش انگیزه برای تقلید غیرمجاز کمک میکند.
پرونده «آنتیک» نمونهای شاخص است که نشان میدهد سینمای ایران در تقاطع حقوق مالکیت فکری، فشارهای اقتصادی و فرهنگ حرفهای قرار دارد. این پرونده، نه تنها بازتابی از چالشهای قانونی است، بلکه نمایانگر ضعفها و نیازهای فرهنگی و ساختاری سینما نیز هست. کپیبرداری غیرمجاز، هرچند ممکن است در کوتاهمدت برای برخی جذاب و سودآور باشد، اما در بلندمدت به اعتبار صنعت، اعتماد مخاطب و نویسندگان و کیفیت تولیدات آسیب میرساند. محافظت از آثار فکری، ارتقای فرهنگ حرفهای و تقویت نظام قانونی، تنها راهی است که میتواند سینمای ایران را به سمت خلاقیت پایدار، اصالت اثر و احترام به حقوق همه دستاندرکاران سوق دهد.
با توجه به پرونده «آنتیک»، مشخص شد که بدون ابزارهای قانونی، کارشناسی دقیق و فرهنگ حرفهای، خلاقیت در سینمای ایران همواره در معرض خطر قرار دارد و تنها با ایجاد سازوکارهای مؤثر و آموزش گسترده میتوان امید داشت که آثار سینمایی به جای تقلید و بازتولید غیرمجاز، محصول تفکر و نوآوری واقعی باشند. این تجربه، زنگ خطری است برای کل صنعت سینما و نمایش خانگی ایران و یادآور این است که حقوق فکری نه فقط یک الزام قانونی، بلکه بخش جداییناپذیر از حرفهای بودن و اخلاق حرفهای سینماست.
یکی از مهمترین ابعاد این پرونده، روند کارشناسی و تأیید کپیبرداری است. در ایران، رسیدگی به پروندههای مالکیت فکری در حوزه سینما معمولاً پیچیده و چندمرحلهای است. نخستین مرحله، بررسی اصالت اثر و ثبت قانونی آن است. فیلمنامه «پستفطرتهای محترم» در سامانه ثبت آثار به ثبت رسیده بود و مالکیت آن به وضوح قابل اثبات بود. ثبت رسمی اثر، پایهای برای هرگونه پیگیری حقوقی است و بدون آن، مسیر قانونی برای اثبات کپیبرداری به شدت دشوار میشود. مرحله دوم، مقایسه دقیق محتوایی و ساختاری دو اثر است. کارشناسان در این مرحله به بررسی شباهتهای روایی، شخصیتها، دیالوگها و ساختار داستان پرداخته و تشخیص دادهاند که فیلم «آنتیک» دارای «شباهتهای اساسی و غیرقابل چشمپوشی» با فیلمنامه ثبت شده است. این مقایسه شامل تطبیق سکانسها، جریان داستان و حتی نحوه ارائه شخصیتها بود. در نهایت، هیأت پنجنفره کارشناسان رسمی دادگستری یافتههای اولیه را بررسی و تأیید کرد و رسماً وقوع کپیبرداری غیرمجاز را اعلام نمود، موضوعی که منجر به توقیف فیلم شد. اما صرف نظر از بعد قانونی، این پرونده گویای چالشهای فرهنگی و حرفهای سینمای ایران نیز هست.
سوالی که به ذهن میرسد این است که چرا چنین رفتارهایی در سینما به صورت مکرر رخ میدهد و چه عواملی باعث میشود برخی تولید کنندگان، به جای خلق آثار اصیل، سراغ تقلید غیرمجاز از آثار دیگران بروند. یکی از عوامل اصلی، فشار اقتصادی و محدودیت منابع تولید است. در شرایطی که بودجه تولید محدود است و سرمایهگذاری در سینمای ایران با ریسک بالایی همراه است، برخی تهیه کنندگان و کارگردانان برای کاهش ریسک، تلاش میکنند شباهتهایی با آثار موفق گذشته ایجاد کنند، اقدامی که در بلندمدت نه تنها سودآور نیست، بلکه به اعتبار صنعت آسیب میرساند. محدودیتهای اقتصادی، نیاز به جذب مخاطب و اطمینان از بازگشت سرمایه، ترکیبی ایجاد میکند که به تقلید غیرمجاز دامن میزند.
عامل دوم، کمبود آگاهی و فرهنگ حرفهای در حوزه حقوق مالکیت فکری است. بسیاری از نویسندگان، کارگردانان و حتی سرمایهگذاران، با قوانین حقوق مالکیت فکری و نحوه حفاظت از آثار آشنا نیستند یا اهمیت آن را درک نمیکنند. در نتیجه، گاهی کپیبرداری یا اقتباس بدون مجوز صورت میگیرد و حتی برخی افراد، به ویژه در محیط نمایش خانگی که سرعت تولید و انتشار بالاست، نمیدانند که با نقض حقوق مالک چه پیامدهایی ممکن است رخ دهد. این خلا آموزشی باعث شده فرهنگ حفاظت از اثر در سینمای ایران هنوز به شکل نهادینه وجود نداشته باشد.
عامل سوم، ضعف نظام قانونی و اجرایی در حمایت از آثار فکری است. هرچند قوانین مالکیت فکری وجود دارد، اما فرآیندهای رسیدگی به پروندههای سینمایی و نمایش خانگی طولانی و پیچیده است.
بسیاری از تولید کنندگان آگاهاند که اثبات کپیبرداری ممکن است ماهها طول بکشد و در این فاصله، سود مالی حاصل میشود، بنابراین انگیزهای برای رعایت قوانین باقی نمیماند. این خلا قانونی، زمینهای فراهم میکند که کپیبرداری غیرمجاز به صورت سیستماتیک یا اتفاقی ادامه یابد.
عامل چهارم، جاذبه تقلید از آثار موفق است. موفقیتهای سینمای ایران در طول سالهای اخیر، با آثار محدود اما تأثیرگذار، باعث شده برخی تولید کنندگان سعی کنند با شبیه سازی داستان، شخصیت یا ساختار، توجه مخاطب را جلب کنند. مشکل زمانی جدی میشود که این شباهتها به حدی برسد که بتوان آن را کپیبرداری غیرمجاز نامید، همانند پرونده «آنتیک». این پدیده نشان میدهد که در برخی حلقههای تولید، خلاقیت و اصالت اثر هنوز بهعنوان ارزش اصلی نهادینه نشده است و فشار برای جذب مخاطب، رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی را توجیه میکند.
عامل پنجم، ضعف نظام ثبت و مستندسازی آثار است. بسیاری از نویسندگان و کارگردانان آثار خود را ثبت رسمی نمیکنند یا ثبت ناقص انجام میدهند. این ضعف، امکان پیگیری قانونی را محدود کرده و در بسیاری از موارد باعث میشود کپیبرداری قابل اثبات نباشد یا نیازمند کارشناسی پیچیده و طولانی باشد.
پرونده «آنتیک» نمونهای بود که در آن ثبت رسمی اثر، ابزار کلیدی برای حفاظت از حقوق مالکیت فکری شد.
یکی دیگر از ابعاد مهم، نقش پلتفرمها در حفاظت از حقوق مالکیت فکری است. پلتفرم آپرا در این پرونده، علاوه بر انتشار آثار، با ایجاد سازوکارهای قانونی و کارشناسی، محیطی امن برای نویسندگان و تولیدکنندگان فراهم کرد. ثبت و آرشیو آثار دیجیتال، بررسی پیش از انتشار، اطلاعرسانی به تولیدکنندگان درباره حقوق مالکیت و اجرای سازوکارهای کارشناسی، همگی ابزارهایی هستند که پلتفرمها برای حفظ اصالت آثار به کار میگیرند. این موضوع نشان میدهد که پلتفرمها میتوانند نقش مهمی در ارتقای کیفیت و اعتبار سینما داشته باشند، چرا که حضور فعال آنها باعث میشود نویسندگان و تولیدکنندگان اطمینان یابند که آثارشان مورد حمایت و حفاظت قانونی هستند.
پیامدهای کپی برداری غیر مجاز بسیار گسترده است. از نظر اقتصادی، توقیف اثر باعث خسارت مالی مستقیم به کارگردان، بازیگران و سرمایه گذاران میشود. از نظر اعتباری، اعتماد نویسندگان و تولیدکنندگان به صنعت کاهش مییابد و ترس از کپیبرداری، خلاقیت را محدود میکند. از منظر رسانهای و اجتماعی، پروندههای حقوقی که رسانهای میشوند توجه عمومی را به موضوع اخلاق حرفهای و حقوق مالکیت جلب میکنند و پیامدهای فرهنگی آن نیز این است که رعایت حقوق فکری هنوز در صنعت سینمای ایران بهطور کامل نهادینه نشده و هر کپیبرداری، زنگ خطری برای اصالت آثار به شمار میرود.
راهکارهایی برای کاهش وقوع چنین مواردی وجود دارد؛
نخست، تقویت سیستم ثبت آثار است تا مالکین بتوانند در صورت وقوع تخلف، به راحتی پیگیری کنند.
دوم، آموزش حقوق مالکیت فکری از طریق کارگاهها و دورههای آموزشی برای نویسندگان، کارگردانان و سرمایهگذاران اهمیت دارد.
سوم، نظارت پلتفرمها در بررسی آثار پیش از انتشار میتواند از وقوع کپیبرداری غیرمجاز جلوگیری کند. چهارم، اجرای سریع و مؤثر قوانین باعث میشود آثار خلاقانه و اصیل به سرعت از حمایت قانونی برخوردار شوند و پنجم، فرهنگسازی در صنعت سینما برای ارزشگذاری بر خلاقیت و اصالت اثر، به کاهش انگیزه برای تقلید غیرمجاز کمک میکند.
پرونده «آنتیک» نمونهای شاخص است که نشان میدهد سینمای ایران در تقاطع حقوق مالکیت فکری، فشارهای اقتصادی و فرهنگ حرفهای قرار دارد. این پرونده، نه تنها بازتابی از چالشهای قانونی است، بلکه نمایانگر ضعفها و نیازهای فرهنگی و ساختاری سینما نیز هست. کپیبرداری غیرمجاز، هرچند ممکن است در کوتاهمدت برای برخی جذاب و سودآور باشد، اما در بلندمدت به اعتبار صنعت، اعتماد مخاطب و نویسندگان و کیفیت تولیدات آسیب میرساند. محافظت از آثار فکری، ارتقای فرهنگ حرفهای و تقویت نظام قانونی، تنها راهی است که میتواند سینمای ایران را به سمت خلاقیت پایدار، اصالت اثر و احترام به حقوق همه دستاندرکاران سوق دهد.
با توجه به پرونده «آنتیک»، مشخص شد که بدون ابزارهای قانونی، کارشناسی دقیق و فرهنگ حرفهای، خلاقیت در سینمای ایران همواره در معرض خطر قرار دارد و تنها با ایجاد سازوکارهای مؤثر و آموزش گسترده میتوان امید داشت که آثار سینمایی به جای تقلید و بازتولید غیرمجاز، محصول تفکر و نوآوری واقعی باشند. این تجربه، زنگ خطری است برای کل صنعت سینما و نمایش خانگی ایران و یادآور این است که حقوق فکری نه فقط یک الزام قانونی، بلکه بخش جداییناپذیر از حرفهای بودن و اخلاق حرفهای سینماست.
علی کلانتری - منتــقد


