سریالها با داستانها و سناریوی ضعیف بیشترین تأثیر را بر دوری مخاطب از تلویزیون داشته است.
رویکرد مخاطب یا همان افکار عمومی به شبکه خانگی بریا تماشای فیلم و سریال نشان میدهد که تا چه اندازه صدا و سیما با ریزش مخاطب روبرو بوده است. شای بتوان گفت، هم اکنون مخاطب رادیو از تلویزیون بیشتر باشد.
شبکه نمایش خانگی یا تلویزیون ؟ سوالی که این روزها ذهن کارشناسان عرصه سینما و تلویزیون و حتی مخاطبان فیلم و سریال را بهخود درگیر کرده است. با نگاهی به پشت سرمان و دوران پر فروغ تلویزیون غبطه میخوریم و صد البته هزاران بار تعجب که چرا تلویزیون ملی این روزها حال و روز خوشی ندارد و مخاطب از وقت گذاشتن برای دیدن سریالها و فیلمهای سینماییِ تلویزیون گریزان است؟
صدا و سیما که سالهاست سودای داشتن مخاطب میلیونی دارد و رخت رخوت بر تن کرده و همان چند تهیه کننده و کارگردان و بازیگرِ خوبی هم که داشت از دست داده این روزها دیگر مخاطب آنچنانی ندارد اما در مقابل شبکه نمایش خانگی به دلیل تازه تاسیس بودن در مقابل تلویزیون و همچنین انگیزههای مالی تهیه کنندگان خصوصی، گوی سبقت را از صداوسیما ربوده و هر روز در حال ارائه پروژههای جدید با دوجین تهیه کننده و بازیگر درجه یک است.
خوب به یاد دارید که همین چند سال پیش زمان پخش سریال یوسف پیامبر(س) که جمعه شبها بود، خیابانها خلوت میشد و همه به عشق دیدن این سریال کار و کاسبی و تفریح را رها میکردند و هرجا که بودند خودشان را به خانه میرساندند تا بلکه بتوانند از قاب تلویزیون به تماشای سریال یوسف پیامبر بنشینند.
یا سریالهایی از این دست مثل میوه ممنوعه و شب دهم حسن فتحی، خانه سبز کار مشترک بیژن بیرنگ و مسعود رسام، پس از باران اثر دلنشین و لطیف سعید سلطانی و حتی کارهایی در مدیوم کُمدی با کارگردانی رضا عطاران و مهران مدیری، مثل مجموعه شبهای برره، بزنگاه، مرد هزار چهره و دو هزار چهره، همه و همه تلویزیون را قابی دلچسب و شیرین برای مردم معرفی کرده بود.
با گذشت چند سال حالا تلویزیون از روزهای اوجش فاصله گرفته و شبکه نمایش خانگی با آثاری جذاب در حال خودنمایی است.
تلویزیون در سالهای اخیر با همان حس اعتماد به نفسِ که قصد حمایت از کسی را نداشت تا جایی که کم کم و با ظهور شبکههای نمایش خانگی با پیشنهادهای تهیهکنندگان و بازیگران صاحب نام در این عرصه موافقت نکرد و اعتقاد داشت که نباید به این افراد باج داد. تهیهکنندههای مطرح هم که راهشان را در شبکه نمایشخانگی روشن تر میدیدند به این مدیوم کوچ کردند و کم کم شروع به ساخت آثاری کردند که اگر در تلویزیون و قاب صداوسیما به نمایش در میآمد چه بسا دوباره شاهد خالی شدن خیابانها از جمعیت برای دیدن سریالها از قاب تلویزیون میبودیم. ولی نشد آنچه که باید میشد، صدا و سیما با سرعت هر چه تمام تر شروع به فرصت سوزی کرد تا جایی که الان حتی پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیما نیز به کاهش مخاطبان اذعان دارد.
با نگاهی اجمالی به آثاری که در ۱۰ سال اخیر در شبکه نمایش خانگی در اختیار مخاطبان قرار گرفته میتوانیم اقرار کنیم که مبلغ یا همان حق اشتراکی که ماهیانه یا سالیانه از مخاطبان دریافت میکنند در قبال آثارشان میارزد.
آثاری همچون سریال «قهوه تلخ» مهران مدیری، «شهرزاد» حسن فتحی، «زخم کاری» محمدحسین مهدویان، «همگناه» ساخته مصطفی کیایی، «خاتون» تینا پاکروان، «می خواهم زنده بمانم» اثر شهرام شاه حسینی، «پوست شیر» ساخته جمشید محمودی و حتی سریال «سرگیجه» ساخته بهرنگ توفیقی که تنها دو قسمت آن در پلتفرم نماوا عرضه شده تنها گوشهای از آثاری است که در این سالها از شبکه نمایش خانگی پخش و با استقبال بسیاری از مخاطبان روبرو شده است.
حال سوال اینجاست، اگر این سریالها از قاب تلویزیون پخش میشد و مردم بدون پرداخت حق اشتراک به صورت رایگان به تماشای این سریالها مینشستند چه اتفاقی میافتاد؟ قطع به یقین تعداد مخاطبین تلویزیون به جای ریزش دچار افزایشی محسوس میشد و سازمان صدا وسیما هم میتوانست از قِبل بالا رفتن تعداد مخاطبانش سرمایه خوب و هم چنین اعتباری بیش از پیش به دست آورد.
صدا و سیما در چند سال اخیر نه تنها در بخش فیلم و سریال نتوانست خود را مجهز کند و مخاطبین را به سمت خود بکشد، بلکه با تعطیلی بسیاری از برنامهها آن مقدار مخاطبینی را هم که از طریق این برنامهها به دست آورده بود از دست داد.«نود»، «کتاب باز»، «چشم شب روشن»، «هفت»، «این شبها» و... جزو برنامههایی است که مخاطبان خاص خودش را داشت و همانند فیلم و سریال، مردم به تماشایشان مینشستند ولی این برنامهها نیز پس از مدتی با کم لطفی صدا وسیما از سوی مدیران وقت تعطیل شد تا صدا و سیما بیش از پیش از لحاظ تعداد مخاطب احساس تنهایی کند.
با تماشای برخی آثار در شبکه نمایش خانگی کمبود آنها در مدیوم تلویزیون بسیار احساس میشود. «سقوط» اولین ساخته سجاد پهلوان زاده با مشاوره محمدحسین مهدویان این روزها در پلتفرم فیلیمو در حال اکران است. سریالی با محوریت داعش و مدافعین حرم که با پخش دو قسمت از آن مخاطبین را به سمت خود جلب کرده است. این سریال با این مضمون میتوانست به راحتی از تلویزیون پخش و رایگان در اختیار مردم قرار گیرد ولی این گونه نشد، چرا ؟ جواب سوال واضح است، مدیران وقت صدا و سیما حاضر نیستند که برای تهیه کنندههای مستقل کنداکتور بگذارند و احساس میکنند با تریبون دادن به تهیه کنندههای مستقل و پخش آثاری از این دست مشروعیت خود را از دست میدهند. پُر واضح است که تلویزیون و صدا و سیما قصد دارد تنها آثاری را به نمایش بگذارد که حتی یک صدم از ممیزیهای ساترا فاصله نداشته باشد به همین دلیل نه صدا و سیما راضی است که آثار شبکه نمایش خانگی را به قاب تلویزیون بیاورد و نه تهیه کننده و کارگردان حاضر است تیغ شدید سانسور را برای اکران در تلویزیون بپذیرد به همین دلیل و منعطف نبودن طرفین برای مصالحه تبدیل شده است به کشمکشی بی پایان که در نهایت مخاطبینی را که بضاعت خرید اشتراک شبکه نمایش خانگی را هم ندارند از دیدن فیلم و سریال خوب محروم میکند!
رویکرد مخاطب یا همان افکار عمومی به شبکه خانگی بریا تماشای فیلم و سریال نشان میدهد که تا چه اندازه صدا و سیما با ریزش مخاطب روبرو بوده است. شای بتوان گفت، هم اکنون مخاطب رادیو از تلویزیون بیشتر باشد.
شبکه نمایش خانگی یا تلویزیون ؟ سوالی که این روزها ذهن کارشناسان عرصه سینما و تلویزیون و حتی مخاطبان فیلم و سریال را بهخود درگیر کرده است. با نگاهی به پشت سرمان و دوران پر فروغ تلویزیون غبطه میخوریم و صد البته هزاران بار تعجب که چرا تلویزیون ملی این روزها حال و روز خوشی ندارد و مخاطب از وقت گذاشتن برای دیدن سریالها و فیلمهای سینماییِ تلویزیون گریزان است؟
صدا و سیما که سالهاست سودای داشتن مخاطب میلیونی دارد و رخت رخوت بر تن کرده و همان چند تهیه کننده و کارگردان و بازیگرِ خوبی هم که داشت از دست داده این روزها دیگر مخاطب آنچنانی ندارد اما در مقابل شبکه نمایش خانگی به دلیل تازه تاسیس بودن در مقابل تلویزیون و همچنین انگیزههای مالی تهیه کنندگان خصوصی، گوی سبقت را از صداوسیما ربوده و هر روز در حال ارائه پروژههای جدید با دوجین تهیه کننده و بازیگر درجه یک است.
خوب به یاد دارید که همین چند سال پیش زمان پخش سریال یوسف پیامبر(س) که جمعه شبها بود، خیابانها خلوت میشد و همه به عشق دیدن این سریال کار و کاسبی و تفریح را رها میکردند و هرجا که بودند خودشان را به خانه میرساندند تا بلکه بتوانند از قاب تلویزیون به تماشای سریال یوسف پیامبر بنشینند.
یا سریالهایی از این دست مثل میوه ممنوعه و شب دهم حسن فتحی، خانه سبز کار مشترک بیژن بیرنگ و مسعود رسام، پس از باران اثر دلنشین و لطیف سعید سلطانی و حتی کارهایی در مدیوم کُمدی با کارگردانی رضا عطاران و مهران مدیری، مثل مجموعه شبهای برره، بزنگاه، مرد هزار چهره و دو هزار چهره، همه و همه تلویزیون را قابی دلچسب و شیرین برای مردم معرفی کرده بود.
با گذشت چند سال حالا تلویزیون از روزهای اوجش فاصله گرفته و شبکه نمایش خانگی با آثاری جذاب در حال خودنمایی است.
تلویزیون در سالهای اخیر با همان حس اعتماد به نفسِ که قصد حمایت از کسی را نداشت تا جایی که کم کم و با ظهور شبکههای نمایش خانگی با پیشنهادهای تهیهکنندگان و بازیگران صاحب نام در این عرصه موافقت نکرد و اعتقاد داشت که نباید به این افراد باج داد. تهیهکنندههای مطرح هم که راهشان را در شبکه نمایشخانگی روشن تر میدیدند به این مدیوم کوچ کردند و کم کم شروع به ساخت آثاری کردند که اگر در تلویزیون و قاب صداوسیما به نمایش در میآمد چه بسا دوباره شاهد خالی شدن خیابانها از جمعیت برای دیدن سریالها از قاب تلویزیون میبودیم. ولی نشد آنچه که باید میشد، صدا و سیما با سرعت هر چه تمام تر شروع به فرصت سوزی کرد تا جایی که الان حتی پیمان جبلی رئیس سازمان صدا و سیما نیز به کاهش مخاطبان اذعان دارد.
با نگاهی اجمالی به آثاری که در ۱۰ سال اخیر در شبکه نمایش خانگی در اختیار مخاطبان قرار گرفته میتوانیم اقرار کنیم که مبلغ یا همان حق اشتراکی که ماهیانه یا سالیانه از مخاطبان دریافت میکنند در قبال آثارشان میارزد.
آثاری همچون سریال «قهوه تلخ» مهران مدیری، «شهرزاد» حسن فتحی، «زخم کاری» محمدحسین مهدویان، «همگناه» ساخته مصطفی کیایی، «خاتون» تینا پاکروان، «می خواهم زنده بمانم» اثر شهرام شاه حسینی، «پوست شیر» ساخته جمشید محمودی و حتی سریال «سرگیجه» ساخته بهرنگ توفیقی که تنها دو قسمت آن در پلتفرم نماوا عرضه شده تنها گوشهای از آثاری است که در این سالها از شبکه نمایش خانگی پخش و با استقبال بسیاری از مخاطبان روبرو شده است.
حال سوال اینجاست، اگر این سریالها از قاب تلویزیون پخش میشد و مردم بدون پرداخت حق اشتراک به صورت رایگان به تماشای این سریالها مینشستند چه اتفاقی میافتاد؟ قطع به یقین تعداد مخاطبین تلویزیون به جای ریزش دچار افزایشی محسوس میشد و سازمان صدا وسیما هم میتوانست از قِبل بالا رفتن تعداد مخاطبانش سرمایه خوب و هم چنین اعتباری بیش از پیش به دست آورد.
صدا و سیما در چند سال اخیر نه تنها در بخش فیلم و سریال نتوانست خود را مجهز کند و مخاطبین را به سمت خود بکشد، بلکه با تعطیلی بسیاری از برنامهها آن مقدار مخاطبینی را هم که از طریق این برنامهها به دست آورده بود از دست داد.«نود»، «کتاب باز»، «چشم شب روشن»، «هفت»، «این شبها» و... جزو برنامههایی است که مخاطبان خاص خودش را داشت و همانند فیلم و سریال، مردم به تماشایشان مینشستند ولی این برنامهها نیز پس از مدتی با کم لطفی صدا وسیما از سوی مدیران وقت تعطیل شد تا صدا و سیما بیش از پیش از لحاظ تعداد مخاطب احساس تنهایی کند.
با تماشای برخی آثار در شبکه نمایش خانگی کمبود آنها در مدیوم تلویزیون بسیار احساس میشود. «سقوط» اولین ساخته سجاد پهلوان زاده با مشاوره محمدحسین مهدویان این روزها در پلتفرم فیلیمو در حال اکران است. سریالی با محوریت داعش و مدافعین حرم که با پخش دو قسمت از آن مخاطبین را به سمت خود جلب کرده است. این سریال با این مضمون میتوانست به راحتی از تلویزیون پخش و رایگان در اختیار مردم قرار گیرد ولی این گونه نشد، چرا ؟ جواب سوال واضح است، مدیران وقت صدا و سیما حاضر نیستند که برای تهیه کنندههای مستقل کنداکتور بگذارند و احساس میکنند با تریبون دادن به تهیه کنندههای مستقل و پخش آثاری از این دست مشروعیت خود را از دست میدهند. پُر واضح است که تلویزیون و صدا و سیما قصد دارد تنها آثاری را به نمایش بگذارد که حتی یک صدم از ممیزیهای ساترا فاصله نداشته باشد به همین دلیل نه صدا و سیما راضی است که آثار شبکه نمایش خانگی را به قاب تلویزیون بیاورد و نه تهیه کننده و کارگردان حاضر است تیغ شدید سانسور را برای اکران در تلویزیون بپذیرد به همین دلیل و منعطف نبودن طرفین برای مصالحه تبدیل شده است به کشمکشی بی پایان که در نهایت مخاطبینی را که بضاعت خرید اشتراک شبکه نمایش خانگی را هم ندارند از دیدن فیلم و سریال خوب محروم میکند!
نویسنده: علی کلانتری