مذاکرات میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+ ۴ بعد از وقفهای چند روزه از امروز در حالی در وین آغاز میشود که دیروز ۲۶ دی ماه سالگرد آغاز اجرای رسمی برجام بود. در دی ماه ۱۳۹۴ در حالی طرفین بر اجرای برجام تاکید کردند که طرف ایرانی تمام تعهدات خود را اجرا کرده بود و طرف غربی وعده اجرای آن را داده بود اما تا به امروز نه تنها گامی در این مسیر برداشته است بلکه بر میزان تحریمها و تهدیدات نیز افزوده است. اوباما در همان زمان با تمدید ده ساله تحریمهای ایران رسما آغازگر نقض برجام شد و ترامپ نیز از برجام خارج و بایدن نیز در این یک ساله به رغم شعار احیای برجام کارکردی در اجرای تعهدات آمریکا نداشته و اروپا نیز به پیروی از آمریکا همان مسیر تحریم و تهدید را پیموده است.
شاید بتوان گفت شرطی شدن اقتصاد کشور و چشم انتظاری برای نتیجه اجرای برجام بزرگترین فرصتی بود که در قالب خود تحریمی در اختیار غرب برای اعمال فشار بر ایران قرار گرفت. دور جدید مذاکرات از آبان ماه با محوریت دولت سیزدهم و تیمی به ریاست علی باقری معاون وزیر امور خارجه در حالی آغاز شده است که غربیها در مواضعشان چند کلید واژه را به کار میبرند که آشنایی با مفاهیم و معانی آن برای شناخت اهداف و نیات آنها از مذاکره قابل توجه است. یکی از کلید واژههای مقاومت آمریکایی و بعضا اروپایی تاکید بر مقصر نمایی صرفا ترامپ برای رسیدن برجام به وضع موجود است. بلینکن وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه با انپیآر گفته است که یکی از بدترین اقدامات در سیاست خارجی آمریکا خروج از آن توافق بود که در نتیجه آن ما الان در موقعیت چالشانگیزی قرار داریم که به جای حاصل شدن توافقی جدید و اصطلاحاً بهتر، ایران برنامه هستهای خودش را به صورتی خطرناک پیش برده است.
برجسته سازی نام شخص ترامپ به عنوان آنچه وضع موجود در برجام و البته تبدیل به تهدید جهانی شدن فعالیت هستهای ایران در حالی صورت میگیرد که همزمان از یک سو بایدن تلاش دارد تا خود را آخرین فرصت ایران برای رسیدن به توافق معرفی و چنان وانمود سازد که ایران باید از فرصت حضور بایدن و دموکراتها بهره گیرد و در ازای این امتیاز، پذیرنده خواستههای غرب در مذاکرات گردد که حلقه تکمیلی این طراحی را نیز ادعای بسته شدن پنجره مذاکرات در آخر ژانویه یا فوریه و کوتاه بودن زمان مذاکرات تشکیل میدهد و از سوی دیگر بایدن با ادعای پیامدهای سیاستهای ترامپ در توسعه هستهای ایران سعی دارد تا بعد دیگری از ایران هراسی را ایجاد نماید تا توجیه کننده تحریمها و تهدیدات علیه ایران باشد. در اصل بایدن همزمان با ادعای مذاکره، همان سیاست فشار حداکثری ترامپ را در لوای جبران اشتباهات ترامپ اجرا میسازد با این تفاوت که ترامپ با خروج از برجام این رفتارها را توجیه میکرد و بایدن با ادعای جبران خسارتهای خروج ترامپ از برجام این رویه را ادامه میدهند. این رویه البته در قبال سایر کشورها همچون چین، روسیه، کره شمالی و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین نیز اجرا میشود که بیانگر استمرار سیاستهای بحران ساز و تخاصمی گذشته آمریکا در صحنه جهانی است.
نکته دیگر ادعای غرب بر لزوم رسیدن به یک توافق متوازن و منصفانه و البته غیر کاربردی بودن طرحهای ایران در مذاکرات اخیر است. این ادعای به ظاهر تعاملاتی در حالی مطرح میشود که مشابه این رفتار را شش سال پیش در زمان امضا و اجرای برجام داشتهاند و آن گرفتار سازی تیم هستهای وقت در چند کلید واژه بوده است نخست آن هر توافقی بهتر از توافق نکردن است و دوم برجام راهی برای ورود به سایر پروندههای مذاکراتی یا همان برجامهای دو و سه و... است. نتیجه این تفکر با عنوان توافق متوازن یا برد- برد آن شد که ایران همه تعهداتش را اجرا کرد و طرف مقابل نه تنها تعهدی را اجرا نکرد بلکه بر تشدید فشارها افزود. آنچه این روزها از سوی جمهوری اسلامی در مذاکرات دنبال میشود و با واژه توافق متوازن و منصفانه غربیها همخوانی ندارد آن است که از یک سو ایران توافق نکردن را بهتر از توافق بد میداند و از سوی دیگر مذاکره را صرفا برای لغو تحریمها و راستی آزمایی این لغو و ضمانت برای پایان نقض برجام از سوی غرب می داند. پیگیری این اصول از سوی جمهوری اسلامی به منزله گرفتار نیامدن در بازی واژگانی طرف غربی است که استمرار آن در کنار رویکرد به اصل عدم شرطی سازی اقتصاد به مذاکرات و نیز رویکرد به تعاملات گسترده با همسایگان میتواند در نهایت به بیاثر شدن تحریمها به رغم روی کاغذ ماندن آن منجر گردد.
نویسنده: قاسم غفوری
شاید بتوان گفت شرطی شدن اقتصاد کشور و چشم انتظاری برای نتیجه اجرای برجام بزرگترین فرصتی بود که در قالب خود تحریمی در اختیار غرب برای اعمال فشار بر ایران قرار گرفت. دور جدید مذاکرات از آبان ماه با محوریت دولت سیزدهم و تیمی به ریاست علی باقری معاون وزیر امور خارجه در حالی آغاز شده است که غربیها در مواضعشان چند کلید واژه را به کار میبرند که آشنایی با مفاهیم و معانی آن برای شناخت اهداف و نیات آنها از مذاکره قابل توجه است. یکی از کلید واژههای مقاومت آمریکایی و بعضا اروپایی تاکید بر مقصر نمایی صرفا ترامپ برای رسیدن برجام به وضع موجود است. بلینکن وزیر خارجه آمریکا در مصاحبه با انپیآر گفته است که یکی از بدترین اقدامات در سیاست خارجی آمریکا خروج از آن توافق بود که در نتیجه آن ما الان در موقعیت چالشانگیزی قرار داریم که به جای حاصل شدن توافقی جدید و اصطلاحاً بهتر، ایران برنامه هستهای خودش را به صورتی خطرناک پیش برده است.
برجسته سازی نام شخص ترامپ به عنوان آنچه وضع موجود در برجام و البته تبدیل به تهدید جهانی شدن فعالیت هستهای ایران در حالی صورت میگیرد که همزمان از یک سو بایدن تلاش دارد تا خود را آخرین فرصت ایران برای رسیدن به توافق معرفی و چنان وانمود سازد که ایران باید از فرصت حضور بایدن و دموکراتها بهره گیرد و در ازای این امتیاز، پذیرنده خواستههای غرب در مذاکرات گردد که حلقه تکمیلی این طراحی را نیز ادعای بسته شدن پنجره مذاکرات در آخر ژانویه یا فوریه و کوتاه بودن زمان مذاکرات تشکیل میدهد و از سوی دیگر بایدن با ادعای پیامدهای سیاستهای ترامپ در توسعه هستهای ایران سعی دارد تا بعد دیگری از ایران هراسی را ایجاد نماید تا توجیه کننده تحریمها و تهدیدات علیه ایران باشد. در اصل بایدن همزمان با ادعای مذاکره، همان سیاست فشار حداکثری ترامپ را در لوای جبران اشتباهات ترامپ اجرا میسازد با این تفاوت که ترامپ با خروج از برجام این رفتارها را توجیه میکرد و بایدن با ادعای جبران خسارتهای خروج ترامپ از برجام این رویه را ادامه میدهند. این رویه البته در قبال سایر کشورها همچون چین، روسیه، کره شمالی و بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین نیز اجرا میشود که بیانگر استمرار سیاستهای بحران ساز و تخاصمی گذشته آمریکا در صحنه جهانی است.
نکته دیگر ادعای غرب بر لزوم رسیدن به یک توافق متوازن و منصفانه و البته غیر کاربردی بودن طرحهای ایران در مذاکرات اخیر است. این ادعای به ظاهر تعاملاتی در حالی مطرح میشود که مشابه این رفتار را شش سال پیش در زمان امضا و اجرای برجام داشتهاند و آن گرفتار سازی تیم هستهای وقت در چند کلید واژه بوده است نخست آن هر توافقی بهتر از توافق نکردن است و دوم برجام راهی برای ورود به سایر پروندههای مذاکراتی یا همان برجامهای دو و سه و... است. نتیجه این تفکر با عنوان توافق متوازن یا برد- برد آن شد که ایران همه تعهداتش را اجرا کرد و طرف مقابل نه تنها تعهدی را اجرا نکرد بلکه بر تشدید فشارها افزود. آنچه این روزها از سوی جمهوری اسلامی در مذاکرات دنبال میشود و با واژه توافق متوازن و منصفانه غربیها همخوانی ندارد آن است که از یک سو ایران توافق نکردن را بهتر از توافق بد میداند و از سوی دیگر مذاکره را صرفا برای لغو تحریمها و راستی آزمایی این لغو و ضمانت برای پایان نقض برجام از سوی غرب می داند. پیگیری این اصول از سوی جمهوری اسلامی به منزله گرفتار نیامدن در بازی واژگانی طرف غربی است که استمرار آن در کنار رویکرد به اصل عدم شرطی سازی اقتصاد به مذاکرات و نیز رویکرد به تعاملات گسترده با همسایگان میتواند در نهایت به بیاثر شدن تحریمها به رغم روی کاغذ ماندن آن منجر گردد.
نویسنده: قاسم غفوری