هشتم آذر دور جدید مذاکرات میان ایران و گروه ۱+۴ با محوریت صرفا رفع تحریمها در حالی برگزار میشود که در ادامه روابط ایران و آژانس، آقای گروسی مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی امروز در تهران با مقامات هستهای و سیاسی جمهوری اسلامی دیدار خواهد داشت. این سفر در حالی صورت میگیرد که یک ماه پیش گروسی سفری به تهران داشته و میان طرفین برای همکاری بیشتر توافقاتی صورت گرفت اما آژانس بر خلاف توافق صورت گرفته از انجام تعهدات خود سر باز زده که نمود آن را در گزارش مغرضانه و سیاسی کارانه اخیر گروسی میتوان مشاهده کرد. رفتاری که نشان داد که این سازمان همچنان درگیر اعمال حاکمیت قدرتهای بزرگ بوده و به دور از وظایف و تکالیف فنی در مسیر سیاسی کاری گام بر میدارد. با این شرایط این سوال مطرح است که چگونه سفر کنونی گروسی میتواند به نتایج مثبت برای طرفین منجر گردد و در عین حال این سفر تا چه میزان میتواند بر نشست هشت آذر تهران و ۱+۴ تاثیرگذار باشد؟
در باب چگونگی ثمر بخش بودن سفر گروسی به تهران دو مولفه مهم قابل توجه است نخست آنکه آژانس و شخص گروسی باید از روند پیوند زدن به سه پرونده به یکدیگر دست کشیده و به صورت مستقل به این مسائل بپردازند. اولا حقوق هستهای ایران بر اساس ان پی تی و پادمان مشخص است و جمهوری اسلام حق توسعه فعالیت های هستهای چه در بعد غنی سازی و چه سانتریفیوژها را دارا میباشد و هیچ بحثی در این زمینه وجود ندارد و آژانس حق هیچ گونه محدودیتی در این زمینه را ندارد.
ثانیا مناسبات ایران با آژانس در قالب پادمان و ان پی تی است و دوران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی نیز به پایان رسیده است و لذا سطح توقعات آژانس نیز باید در حدود پادمان و ان پی تی باشد و از زیاده خواهی پروتکل الحاقی دست بردارد. آژانس نمیتواند مطالبهای داشته باشد که ورای تعهدات ایران است بویژه اینکه آژانس تاکنون از اجرای تعهدات خود در باب توسعه دانش هستهای ایران سر باز زده و حتی حاضر تامین سوخت ۲۰ درصد غنی سازی شده برای راکتور تحقیقاتی تهران که نجات بخش جان میلیونها بیمار است نبوده است.
ثالثا موضوع مذاکرات میان ایران و ۱+۴ صرفا در قالب رفع تحریمها بوده و هیچ موضوعی از جمله هستهای در آن مطرح نمیباشد لذا عملا این نشست ارتباطی به آژانس ندارد و آقای گروسی نباید به دنبال سیاسی کردن روابط آژانس با تهران برای خوشایند غرب باشد. تا به امروز آژانس با ادعای تناسب میان عملکرد آژانس با برجام به سیاسی کاری و پرونده سازی علیه جمهوری اسلامی پرداخته و نتوانسته گزارشی بر اساس واقعیات و مشاهداهتش ارائه نماید و در نهایت نیز در زمین غرب علیه ایران ایفای نقش کرده است.
دوم آنکه رفتارهای آژانس برگرفته از تناقضاتی است که بر ابهامات در باب صداقت آن در قبال ایران و مسائل هستهای افزوده است. به عنوان نمونه اخیرا دبیر کل ناتو بر لزوم مسلح بودن اعضای این پیمان به بمب هستهای تاکید کرده است. همچنین ترکی فیصل از مقامات امنیتی-اطلاعاتی سعودی نیز طی روزهای اخیرا خواستار دست یابی عربستان به بمب هستهای شده است. پرونده سلاحهای هستهای رژیم صهیونیستی نیز سالهاست که مفتوح است. در همین حال چندی پیش میان آمریکا و انگلیس برای ساخت زیر دریایی هستهای برای استرالیا هماهنگی شده است در حالی که اخیرا زیر دریایی هستهای آمریکا در آبهای چین دچار حادثه شده است که میتواند تاثیرات منفی بر زیست محیط داشته باشد. تمام این تحولات در حالی روی داده که آژانس هیچ موضعی در برابر این مسائل نداشته و در رویکردی تامل برانگیز به انتشار گزارشی علیه ایران پرداخته است. این نوع تناقضهای رفتاری ابهامات بسیاری را در صداقت آمریکا ایجاد کرده و ماهیت سیاسی گزارشهای ضد ایرانی را بیشتر آشکار ساخته است.
به هر تقدیر سفر به تهران فرصتی است که جمهوری اسلامی برای مدیر کل آژانس قرار داده است تا وی ضمن اصلاح رفتارهای گذشته و بازگشت به عرصه وظایف فنی به جای سیاسی کاری آبروی از دست رفته آژانس که ناشی از سلطه گری غرب بر آژانس است را دوباره احیا سازد و از فروپاشی بیشتر این نهاد بینالمللی جلوگیری نماید.
نویسنده: قاسم غفوری
در باب چگونگی ثمر بخش بودن سفر گروسی به تهران دو مولفه مهم قابل توجه است نخست آنکه آژانس و شخص گروسی باید از روند پیوند زدن به سه پرونده به یکدیگر دست کشیده و به صورت مستقل به این مسائل بپردازند. اولا حقوق هستهای ایران بر اساس ان پی تی و پادمان مشخص است و جمهوری اسلام حق توسعه فعالیت های هستهای چه در بعد غنی سازی و چه سانتریفیوژها را دارا میباشد و هیچ بحثی در این زمینه وجود ندارد و آژانس حق هیچ گونه محدودیتی در این زمینه را ندارد.
ثانیا مناسبات ایران با آژانس در قالب پادمان و ان پی تی است و دوران اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی نیز به پایان رسیده است و لذا سطح توقعات آژانس نیز باید در حدود پادمان و ان پی تی باشد و از زیاده خواهی پروتکل الحاقی دست بردارد. آژانس نمیتواند مطالبهای داشته باشد که ورای تعهدات ایران است بویژه اینکه آژانس تاکنون از اجرای تعهدات خود در باب توسعه دانش هستهای ایران سر باز زده و حتی حاضر تامین سوخت ۲۰ درصد غنی سازی شده برای راکتور تحقیقاتی تهران که نجات بخش جان میلیونها بیمار است نبوده است.
ثالثا موضوع مذاکرات میان ایران و ۱+۴ صرفا در قالب رفع تحریمها بوده و هیچ موضوعی از جمله هستهای در آن مطرح نمیباشد لذا عملا این نشست ارتباطی به آژانس ندارد و آقای گروسی نباید به دنبال سیاسی کردن روابط آژانس با تهران برای خوشایند غرب باشد. تا به امروز آژانس با ادعای تناسب میان عملکرد آژانس با برجام به سیاسی کاری و پرونده سازی علیه جمهوری اسلامی پرداخته و نتوانسته گزارشی بر اساس واقعیات و مشاهداهتش ارائه نماید و در نهایت نیز در زمین غرب علیه ایران ایفای نقش کرده است.
دوم آنکه رفتارهای آژانس برگرفته از تناقضاتی است که بر ابهامات در باب صداقت آن در قبال ایران و مسائل هستهای افزوده است. به عنوان نمونه اخیرا دبیر کل ناتو بر لزوم مسلح بودن اعضای این پیمان به بمب هستهای تاکید کرده است. همچنین ترکی فیصل از مقامات امنیتی-اطلاعاتی سعودی نیز طی روزهای اخیرا خواستار دست یابی عربستان به بمب هستهای شده است. پرونده سلاحهای هستهای رژیم صهیونیستی نیز سالهاست که مفتوح است. در همین حال چندی پیش میان آمریکا و انگلیس برای ساخت زیر دریایی هستهای برای استرالیا هماهنگی شده است در حالی که اخیرا زیر دریایی هستهای آمریکا در آبهای چین دچار حادثه شده است که میتواند تاثیرات منفی بر زیست محیط داشته باشد. تمام این تحولات در حالی روی داده که آژانس هیچ موضعی در برابر این مسائل نداشته و در رویکردی تامل برانگیز به انتشار گزارشی علیه ایران پرداخته است. این نوع تناقضهای رفتاری ابهامات بسیاری را در صداقت آمریکا ایجاد کرده و ماهیت سیاسی گزارشهای ضد ایرانی را بیشتر آشکار ساخته است.
به هر تقدیر سفر به تهران فرصتی است که جمهوری اسلامی برای مدیر کل آژانس قرار داده است تا وی ضمن اصلاح رفتارهای گذشته و بازگشت به عرصه وظایف فنی به جای سیاسی کاری آبروی از دست رفته آژانس که ناشی از سلطه گری غرب بر آژانس است را دوباره احیا سازد و از فروپاشی بیشتر این نهاد بینالمللی جلوگیری نماید.
نویسنده: قاسم غفوری